بریدههایی از کتاب بهشت زیبای خدا، حقیقت دارد
۳٫۷
(۲۳۱)
وجود شیطان ضروریست چرا که بدون آن، آزادی اراده غیرممکن است، و بدون آزادی اراده، هیچ رشدی، هیچ پیشرفتی و هیچ شانسی برای تبدیلشدنمان به آنچه خداوند میل دارد، وجود نخواهد داشت
اسپاگتی خانوم
شاید زندگیمان در این جهان، بیاهمیت به نظر برسد چرا که نسبت به زندگانیهای دیگر و جهانهای دیگر بسیار خرد و کوچک است. اما زندگی در این جهان بسیار مهم است چرا که نقش ما در اینجا حرکت به سوی ذاتی ملکوتیست و مخلوقاتی در جهانهای والاتر، نظارهگر صعودمان هستند.
°•. MaryaM .•°
آزمایشات مکانیک کوانتوم، پدران این علم از قبیل ورنر هایزنبرگ، ولفگانگ پاولی، نیلز بور، اروین شرودینگر و جیمز جین را حیرتزده کردند و بسیاری از این افراد، برای رسیدن به پاسخ سؤالاتشان، به بینش عرفانی روی آوردند. این افراد پی بردند که غیرممکن است بتوان بدون در نظر گرفتن هوشیاری، واقعیت را تعریف کرد.
رز سپید
هرچه توضیحات «علمی» بیشتری را در رابطه با ماهیت تجارب نزدیک به مرگ میخواندم، بیشتر از ضعف آشکار آنها آگاه میشدم. از سوی دیگر تأسف میخوردم که خود نیز در گذشته برای توصیف تجارب نزدیک به مرگ، به همان توضیحات اکتفا میکردم.
رز سپید
تجربه به من نشان داد که مرگ بدن و مغز، پایان هوشیاری نیست و اینکه انسان پس از مرگ نیز به حیات ادامه میدهد. مهمتر اینکه این حیات، زیرنظر خدایی که تکتک ما را دوست دارد و برای ما و مقصد نهایی جهان هستی و تکتک موجودات آن اهمیت قائل است، ادامه پیدا میکند.
جایی که من به آن رفتم، واقعی بود. آنجا به قدری واقعی بود که در قیاس با آن، زندگی کنونی ما، کاملا خوابمانند به نظر میرسد.
Mohi
توجیه بعدی برای تجربهی نزدیک به مرگم «تخلیهی دی. ام.تی» بود که در آن، غدهی صنوبری در واکنش نسبت به خطری که مغز را تهدید میکند، مادهای به نام دی. ام.تی (دی متیل تریپتامین) تولید میکند. دی. ام.تی از لحاظ ساختار شبیه به سروتونین است و میتواند منجر به ایجاد توهمات شدید شود. من هیچ تجربهی شخصی با دی. ام.تی نداشتم و تاکنون هم نداشتهام، اما با کسانی هم که میگویند این ماده میتواند اثر روانگردانی شدیدی ایجاد کند، هیچ مخالفتی ندارم؛ شاید این ماده تأثیراتی بر شناخت ما از هوشیاری و واقعیت داشته باشد.
به هرحال، حقیقت این است که بخشی از مغز که دی. ام.تی میتوانست بر آن اثر بگذارد، نئوکورتکس بود. پس، از لحاظ «توجیه» اینکه چه بر سر من آمد، فرضیهی اثر دی. ام.تی نیز مانند سایر فرضیات، ناکارآمد بود چرا که مواد توهمزا بر نئوکورتکس اثر میگذارند و نئوکورتکس من خارج از مدار بود.
رز سپید
آیا تجربهی نزدیک به مرگم حاصل به یاد آوردن خاطراتی از اعماق سیستم لیمبیک مغزم، یعنی بخشی بود که سبب ایجاد درک احساسی میشود؟ اینبار نیز پاسخ منفی بود؛ بدون نئوکورتکس سالم، سیستم لیمبیک نمیتواند مناظری با آن دقت و کیفیت ایجاد کند که من دیدم.
آیا تجربهام میتوانست نوعی توهم ناشی از داروهای زیادی باشد که به من داده میشد؟ پاسخ این سؤال نیز منفی بود چرا که تمامی این داروها با گیرندههای روی نئوکورتکس کار میکنند و از آنجایی که نئوکورتکس مغزم از کار افتاده بود، هیچ زمینهای برای اثربخشی داروها وجود نداشت.
آیا تجربهام حاصل دخالت «آر.ای.ام» بود؟ دخالت آر.ای.ام نام یک سندروم مرتبط با خواب آر.ای.ام است که رویاها طی آن اتفاق میافتند. دراین سندروم، نوروترانسمیترهای عصبی طبیعی مانند سروتونین با گیرندههای موجود در نئوکورتکس تعامل میکنند. اما این نیز توجیه قابل قبولی نبود چرا که دخالت آر.ای.ام نیاز به عملکرد نئوکورتکس دارد، اما وقتی در کما بودم، بخش نئوکورتکس مغزم هیچ فعالیتی نداشت
رز سپید
به نظر خودم یک پزشک خوشخو و البته شکاک در مسائل معنوی بودم، اما حال دیگر باور دارم که بیشتر افراد شکاک، درواقع اصلا شکاک نیستند چرا که اگر کسی به معنای واقعی کلمه شکاک باشد، باید آنچه را به آن مشکوک است، عملا بیازماید و با جدیت بررسی کند. من، مانند بسیاری از پزشکان، هرگز وقتی برای کنکاش در تجربیات نزدیک به مرگ اختصاص ندادم و فقط باور داشتم که غیرممکن هستند.
رز سپید
در گذشته، کلمهی معنوی را در مکالمات علمی به کار نمیبردم، اما حال معتقدم که قادر به کنار گذاشتن این واژه نیستیم.
رز سپید
علم ــ علمی که بخش اعظمی از زندگیام را به آن اختصاص دادهام ــ تناقضی با آنچه در آن دنیا آموختم ندارد. اما تعداد بسیار زیادی از مردم معتقدند که این تناقض وجود دارد چرا که اعضای خاص جامعهی علمی که پایبند بینش ماتریالیستی هستند، بارها و بارها پافشاری کردهاند که علم و معنویت نمیتوانند با هم وجود داشته باشند.
آنها در اشتباه هستند.
رز سپید
دنیای زمان و مکان این قلمرو دنیوی که ما در آن حرکت میکنیم، به شکل نزدیک و پیچیدهای با جهانهای والاتر در هم آمیخته است. به بیان دیگر، این جهانها به طور کامل از ما جدا نیستند، چون همهی جهانها جزئی از همان واقعیت آسمانی فراگیر هستند. از آن جهانهای والاتر، یک نفر میتواند به هر زمان و مکانی در دنیای ما دسترسی داشته باشد.
رز سپید
اینجا کجاست؟
من که هستم؟
چرا اینجا هستم؟
هر بار که در سکوت، یکی از این سؤالات را مطرح میکردم، فورآ پاسخش را با انفجاری از نور، رنگ، عشق، و زیبایی دریافت میکردم که مثل موجی کوبنده به من برخورد کرده و از وجودم عبور میکرد. چیزی که درمورد این انفجارها مهم بود، این بود که آنها سؤالات مرا با منحرفکردنم، ساکت نمیکردند. آنها به سؤالاتم پاسخ میدادند، اما با روشی فراتر از شیوههای کلامی. افکار مستقیمآ به من وارد میشد، اما آن افکار به گونهای نبودند که روی زمین تجربه میکنیم. آنها مبهم، غیرمادی و یا انتزاعی نبود. این افکار عمیق و پیوسته، داغتر از آتش و مرطوبتر از آب بودند و به محض دریافت آنها میتوانستم به سرعت و بدون زحمت مفاهیمی را درک کنم که در زندگی زمینیام سالها درک کامل آنها به طول میانجامید.
رز سپید
همگی از طریق پیوند الهیمان با خداوند یکی هستیم.
selde
استفاده از واژهی «عالِم» برای خداوند نامناسب به نظر میرسد چرا که هیبت و قدرت آفریدگاری که من شاهد آن بودم، در هیچ نامی نمیگنجد. پی بردم که ممنوعیت نام نهادن بر خدا یا به تصویر کشیدن پیامبران الهی در برخی مذاهب، مبتنی بر دلایل ادراکیست چرا که ماهیت خداوند ماوراء تلاشهای زمینی ما برای گنجاندن صفات او در قالب کلمات و یا تصاویر است.
selde
آگاهی از ماهیت جهان معنوی برایم الهامبخش بود چرا که پی بردم اگر هر یک از ما بتوانیم از موانع محدودیتهای فیزیکی عبور کرده از پوستهی مغز خود خارج شویم، چقدر میتوانیم به خالق گیتی نزدیک شویم و به سطوح بالاتری از ادراک دست یابیم.
selde
معمولا اینگونه میپنداریم که تمامی فقدانهای روی زمین، به نوعی همچون شاخ و برگهای یک فقدان اصلی هستند: فقدان بهشت.
selde
برای پی بردن به اینکه مغز واقعآ چگونه راه دسترسیمان به دانش جهانهای والاتر را مسدود میکند، لازم است حداقل به صورت فرضی و برای لحظهای بپذیریم که مغز، عامل ایجاد هوشیاری نیست و نوعی دریچه یا فیلتر کاهنده است که هوشیاری عمیق و غیرمادی را که در جهانهای غیرمادی داریم، در دورهی زندگی دنیویمان، کاهش میدهد.
selde
یقین دارم که کاوش در جهانهای والاتر روندی تدریجی دارد و لازمهی آن این است که فرد، قبل از رفتن به مراحل بالاتر یا عمیقتر، از وابستگیهای خود به مرحلهای که در آن است، رهایی یابد.
selde
(زمان در این مکان با زمان تکبعدیای که ما در این جهان تجربه میکنیم متفاوت بود و مانند بسیاری دیگر از جنبههای آن، توصیف زمانش نیز به طرزی عجیب دشوار است.)
Kiyarash Tavakoli
هیچیک از ما هرگز نامحبوب نیستیم. خالق ما، تکتکمان را عمیقآ شناخته و مراقبمان است و به ما، بیشازحد درک و تصورمان، ارج مینهد. این حقیقت و آگاهی دیگر نباید به عنوان یک راز باقی بماند.
Paeez Dokhtar
حجم
۱۵۶٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه
حجم
۱۵۶٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه
قیمت:
۲۵,۰۰۰
۲۰,۰۰۰۲۰%
تومان