بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب قلعه حیوانات | صفحه ۷ | طاقچه
تصویر جلد کتاب قلعه حیوانات

بریده‌هایی از کتاب قلعه حیوانات

نویسنده:جورج اورول
انتشارات:انتشارات پر
امتیاز:
۴.۵از ۵۲۳ رأی
۴٫۵
(۵۲۳)
شجاعت تنها کافی نیست. وظیفه‌شناسی و اطاعت و تفکر هم اهمیت دارد.
zizi_eh
نمی‌توانستند تشخیص دهند که کدام‌یک حیوان است و کدام‌یک انسان! دیگر ممکن نبود که یکی را از دیگری تمیز دهند. آدم‌ها شبیه خوک‌ها بودند و خوک‌ها شبیه آدم‌ها!
بهناز
گوسفندان به این راهپیمایی‌ها علاقهٔ زیادی داشتند و اگر تعدادی از حیوانات، زمانی که خوک‌ها و سگ‌ها در آن اطراف نبودند، شکایت می‌کردند که این کار موجب اتلاف وقت و ایستادن در هوای سرد است، گوسفندان آن‌ها را با بع بع، ساکت می‌کردند.
بهناز
یه جورایی رسم شده بود که هر وقت خرابکاری پیش می‌آمد، به اسنوبال ربطش می‌داند. اگر شیشه پنجره‌ای می‌شکست و یا راه آبی مسدود می‌شد، می‌گفتند که این کار، کار اسنوبال است. حتی زمانی که کلید انبار آذوقه گم شد، تمام حیوانات مزرعه بر این عقیده بودند که اسنوبال آن را در چاه انداخته است. حتی بعد از آن که کلید را زیر کیسهٔ آذوقه پیدا کردند، همچنان بر اعتقاد خود باقی بودند.
بهناز
تو نمی‌توانی به بزرگی کارمان پی ببری؟ همین زمینی که روی آن ایستاده‌ایم در تصرف دشمن بود ولی الآن به لطف دوست‌مان ناپلئون کل آن را پس گرفته‌ایم. - یعنی ما چیزی که قبلاً داشتیم را دوباره پس گرفتیم! - بله، این است معنای پیروزی.
shaparak
حیوانات به طرز مبهمی احساس ناراحتی می‌کردند. ارتباط نداشتن با بشر، معامله تجاری نکردن و پول به کار نبردن. مگر این‌ها جزو تصمیمات اولین جلسه فتح‌شان نبود!؟
usofzadeh.ir
ناپلئون اهمیتی به کمیته‌کاری اسنوبال نمی‌داد و می‌گفت: - تربیت جوانان ارزشش بیشتر از کارهایی است که برای بزرگسالان انجام می‌دهیم.
usofzadeh.ir
ناپلئون درشت‌هیکل با قیافه‌ای خشن و اعتمادبه‌نفس بالا سخنور خوبی نبود، اما به این معروف بود که به زور حرفش را به کرسی می‌نشاند، اما اسنوبال خوک پرهیجان و بانشاطی که هنر سخنوری‌اش را نشان داده بود، ولی استقامت رأی ناپلئون را نداشت. بقیه خوک‌های مزرعه خوک‌های پرواری بودند و معروف‌ترین آن‌ها خوک کوچک و چاقی به نام اسکوئیلر بود که گونه‌هایی برآمده و چشمانی براق داشت. حرکات او تند و چابک بوده و صدای رسایی داشت. اسکوئیلر سُخنرانی زِبردست بود که وقتی درباره مشکلی بحث می‌کرد، طوری از سویی به سویی می‌رفت و دُمش را با سرعت تکان می‌داد که باعث می‌شد همه را مجاب کند و بقیه در موردش می‌گفتند که او قادر است سیاه را سفید جلوه دهد.
usofzadeh.ir
سه شب بعد از آن جلسه، میجر پیر در آرامش و در عالم خواب مُرد و جسدش را پایین باغ میوه به خاک سپردند. این رویداد در اوایل ماه مارس اتفاق افتاد. تا سه ماه بعد مبارزات پنهانی زیادی در حال رخ دادن بود. سخنرانی آن شب میجر به حیوانات زیرک‌تر مزرعه دید تازه‌ای داده بود. آن‌ها نمی‌دانستند شورشی که میجر گفته بود، کی جامهٔ عمل به خود خواهد گرفت و هیچ دلیلی هم وجود نداشت که مبارزات در زمان آن‌ها رخ دهد؛ اما کاملاً هوشیار بودند که وظیفه دارند خود را برای آن آماده سازند. کار تعلیم، مدیریت و هدایت به عهده خوک‌ها، که بیشتر اوقات باهوش‌تر از سایر حیوانات شناخته شده بودند، افتاد؛ دو خوک نَرِ جوان که در هوش از همه برجسته‌تر بودند، به نام اسنوبال و ناپلئون، که آقای جونز آن دو را برای فروش پرورش داده بود. ناپلئون درشت‌هیکل با قیافه‌ای خشن و اعتمادبه‌نفس بالا سخنور خوبی نبود، اما به این معروف بود که به زور حرفش را به کرسی می‌نشاند،
کاربر ۴۳۷۲۶۰۱
تربیت جوانان ارزشش بیشتر از کارهایی است که برای بزرگسالان انجام می‌دهیم.
ohammad[/\]
همهٔ حیوانات برابرند، اما بعضی برابرترند.
Naz_stt
همهٔ حیوانات برابرند، اما بعضی برابرترند.
مهرنوش آیرم
حیواناتی که از بیرون به آن‌ها نگاه می‌کردند، آن‌ها را شبیه هم می‌دیدند. نمی‌توانستند تشخیص دهند که کدام‌یک حیوان است و کدام‌یک انسان! دیگر ممکن نبود که یکی را از دیگری تمیز دهند. آدم‌ها شبیه خوک‌ها بودند و خوک‌ها شبیه آدم‌ها!
Jarrareh
همهٔ حیوانات برابرند، اما بعضی برابرترند.
ساجد
نمی‌توانستند تشخیص دهند که کدام‌یک حیوان است و کدام‌یک انسان! دیگر ممکن نبود که یکی را از دیگری تمیز دهند. آدم‌ها شبیه خوک‌ها بودند و خوک‌ها شبیه آدم‌ها!
ehsan
همیشه خوک‌ها تصمیم می‌گرفتند و سایر حیوانات حقی برای تصمیم گرفتن نداشتند؛ ولی رأی دادن را یاد گرفته بودند.
همیشه خوک‌ها تصمیم می‌گرفتند و سایر حیوانات حقی برای تصمیم گرفتن نداشتند؛ ولی رأی دادن را یاد گرفته بودند.
razieh.mazari
حتی این اجازه را نمی‌دهند که این زندگی نکبتی در حد طبیعی خود باشد.
sepide
نمی‌دانم این دگرگونی چه زمانی عملی خواهد شد، شاید ظرف یک هفته شاید بیشتر از یکصد سال. اما به همان اطمینانی که این کاه را زیر پای خود می‌بینم، مطمئن هستم دیر یا زود می‌توانیم عدالت را اجرا کنیم. دوستان این مطالب را در بقیهٔ عمرِ کوتاه‌تان در نظر داشته باشید!
sepide
کارگرانش بسیار تنبل بودند، مزرعه پر از علف هرزه شده بود و خانه به تعمیر نیاز داشت. آن‌ها در حفظ پرچین‌ها غفلت می‌کردند و حیوانات همیشه نیمه‌گرسنه بودند.
sepide

حجم

۱۳۰٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

حجم

۱۳۰٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

قیمت:
۱۰,۰۰۰
۵,۰۰۰
۵۰%
تومان