بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب پنج نفری که در بهشت ملاقات می‌کنید | طاقچه
تصویر جلد کتاب پنج نفری که در بهشت ملاقات می‌کنید

بریده‌هایی از کتاب پنج نفری که در بهشت ملاقات می‌کنید

نویسنده:میچ البوم
امتیاز:
۴.۲از ۴۵ رأی
۴٫۲
(۴۵)
ما آدم‌ها مثل آهن‌ربا هستیم. همان طور که یکدیگر را جذب می‌کنیم، دفع هم می‌کنیم: با حرف‌هایی که می‌زنیم و کارهایی که می‌کنیم.
فرنوش
ما آدم‌ها مثل آهن‌ربا هستیم. همان طور که یکدیگر را جذب می‌کنیم، دفع هم می‌کنیم: با حرف‌هایی که می‌زنیم و کارهایی که می‌کنیم.
فاطمه
هر وقت وقت مردن کسی برسد، می‌میرد و باید این اتفاق بیفتد. انسان شاید در آخرین دقایق زندگی‌اش عاقلانه و شاید احمقانه حرف بزند.
فاطمه
«این درس را از من داشته باش. کینه در دل راه نده. عصبانیتت را جمع نکن. کینه مثل سم است. از درون تو را می‌خورد. ما فکر می‌کنیم نفرت اسلحه‌ای است که با آن می‌توانیم به کسی که اذیت‌مان کرده صدمه بزنیم. در صورتی که کینه مثل شمشیر برگشته است و هر صدمه‌ای که با آن به کسی وارد کنیم، در واقع به خودمان وارد کرده‌ایم. «بخشش، بخشش
°•. MaryaM .•°
عشق از دست رفته می‌تواند عشقی خاموش باشد. عشق همان عشق است، تنها شکل آن عوض می‌شود، همین. تو با جسم معشوقت تماسی نداری. نمی‌توانی به موهایش دست بکشی، لبخندش را دیگر نمی‌بینی، با او غذا نمی‌خوری و با او نمی‌رقصی. اما، وقتی آن حس کم می‌شود، حس دیگری قوی می‌شود. یاد و خاطرهٔ معشوق. خاطرهٔ او همراه توست. با آن زندگی خواهی کرد. نگهش می‌داری و حتی با آن می‌رقصی. زندگی پایانی دارد، اما عشق هرگز».
فرنوش
همهٔ پدر و مادرها به نوعی به فرزندان‌شان صدمه می‌زنند و هیچ کاریش نمی‌شود کرد
فاطمه
«زندگی هیچ وقت بیهوده نمی‌گذرد، فقط زمانی که به خودمان تنها فکر می‌کنیم، بی‌معنا و بیهوده می‌گذرد».
فاطمه
«مرگ، پایان همه چیز نیست. ما فکر می‌کنیم که مرگ پایان است. نه این طور نیست، بلکه شروعی دوباره است.»
فاطمه
«مرگ، پایان همه چیز نیست. ما فکر می‌کنیم که مرگ پایان است. نه این طور نیست، بلکه شروعی دوباره است.»
Zahra sadat
هر کدام بر دیگری و دیگری هم بر بعدی اثر می‌گذارند. این دنیا سراسر داستان است، اما همهٔ داستان‌ها یکی هستند.
Minoose
کینه در دل راه نده. عصبانیتت را جمع نکن. کینه مثل سم است. از درون تو را می‌خورد. ما فکر می‌کنیم نفرت اسلحه‌ای است که با آن می‌توانیم به کسی که اذیت‌مان کرده صدمه بزنیم. در صورتی که کینه مثل شمشیر برگشته است و هر صدمه‌ای که با آن به کسی وارد کنیم، در واقع به خودمان وارد کرده‌ایم.
دخترِبهار
پدر و مادرها، بچه‌ها را رها نمی‌کنند، اما بچه‌ها این کار را می‌کنند. آنها می‌روند. دور می‌شوند. همهٔ آن دورانی را که با تأیید مادر و سر تکان دادن پدر در خانه محدود بودند، به آزادی و این که هر کار دل‌شان خواست بکنند می‌فروشند. اما طولی نمی‌کشد که پوست چروک می‌شود و افت می‌کند، قلب ضعیف می‌شود، و آن وقت بچه‌ها همه چیز را می‌فهمند: داستان‌ها و همهٔ پیشرفت‌هاشان را، و همان راه را ادامه می‌دهند. زندگی پدر و مادرشان را تکرار می‌کنند، سنگ روی سنگ، زیر آب‌های زندگی آنها.
دخترِبهار
«نکته همین جاست. گاهی وقتی که از چیز باارزشی می‌گذری و آن را فدای چیز بزرگ‌تری می‌کنی، در واقع آن را از دست نمی‌دهی، بلکه آن را به دیگری منتقل می‌کنی».
شهریار
یک پسر، معمولاً پدرش را می‌ستاید. حتی اگر احمقانه باشد و هیچ توجیه منطقی برای این کار نباشد.
فاطمه
اما چشم‌های ما مثل هم نمی‌بینند. تو چیزی را می‌بینی و من چیز دیگری.»
مهدیس
«نکته همین جاست. گاهی وقتی که از چیز باارزشی می‌گذری و آن را فدای چیز بزرگ‌تری می‌کنی، در واقع آن را از دست نمی‌دهی، بلکه آن را به دیگری منتقل می‌کنی».
مهدیس
«مرگ، پایان همه چیز نیست. ما فکر می‌کنیم که مرگ پایان است. نه این طور نیست، بلکه شروعی دوباره است.»
مهدیس
«زندگی هیچ وقت بیهوده نمی‌گذرد، فقط زمانی که به خودمان تنها فکر می‌کنیم، بی‌معنا و بیهوده می‌گذرد»
مهدیس
«این که هیچ چیز تحت اختیار تو نیست. این که همهٔ ما به هم مربوطیم. این که تو نمی‌توانی زندگی فردی‌ات را از دیگران جدا کنی. همان طور که یک نسیم جزیی از باد است.»
مهدیس
«مردم بهشت را مثل باغ پرگلی تجسم می‌کنند که در آن جا در میان ابرها به پرواز در می‌آیند و در کوه‌ها و رودخانه‌ها گردش می‌کنند. اما چنین تجسمی بدون رسیدن به آرامش بی‌معناست.
Minoose

حجم

۱۳۱٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۲۲۴ صفحه

حجم

۱۳۱٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۲۲۴ صفحه

قیمت:
۶۰,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۶صفحه بعد