بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب خیره به خورشید | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب خیره به خورشید

بریده‌هایی از کتاب خیره به خورشید

انتشارات:نیکو نشر
امتیاز:
۳.۵از ۵۸ رأی
۳٫۵
(۵۸)
«سخت می‌گیرد جهان، بر مردمان سختگیر.»
Mary gholami
«سرطان روان رنجوری را درمان می‌کند.»
علی رضا
اپیکور عقیده داشت: «وقتی مرگ هرگز به تصور ما درنمی‌آید چرا از آن بترسیم؟» موضع اپیکور مکمل نهایی بذلۀ وودی آلن است: «من از مرگ نمی‌ترسم، فقط نمی‌خواهم هرجا سر و کله‌اش پیدا می‌شود آنجا باشم.» اپیکور می‌گوید در واقع ما آنجا نخواهیم بود و چون مرگ رخ بدهد ما نخواهیم دانست و «من» هرگز با آن همزیستی نمی‌کند. چون ما مرده‌ایم، نمی‌دانیم که مرده‌ایم و در این صورت دیگر ترس چیست؟
FerFerism
اپیکور پافشاری می‌کرد که اگر ما فانی هستیم و روان برجا نمی‌ماند، پس نباید ترسی از جهان پس از مرگ داشته باشیم. آنگاه نه آگاهی داریم و نه حسرت از دست رفتن زندگی و نه چیزی که سبب ترس از خدایان شود. اپیکور وجود خدایان را انکار نمی‌کرد (این مباحث مخاطره‌آمیز بود، سقراط را یک قرن پیش به اتهام ارتداد محکوم به مرگ کرده بودند) اما مدعی بود که خدایان به زندگی انسان اعتنایی ندارند و فقط به عنوان سرمشق آرامبخش و رحمتی که باید به آن رو بیاوریم برای ما مفیدند.
FerFerism
«سخت می‌گیرد جهان، بر مردمان سختگیر.»
FerFerism
ما موجودات فانی هستیم؛ و دامنۀ آرزوهای ما هرچه بیکران‌تر باشد، برای ارزیابی رفتارمان و ارائه طرح کلی با معنایی از زندگی نمی‌توانیم بر حمایت کسی جز خودمان متکی باشیم. هیچ سرنوشت تعیین شده‌ای وجود ندارد و هریک از ما خودمان باید تصمیم بگیریم که تا حد امکان کامل، شاد و پرمعنا زندگی کنیم.
sahar
تصمیمهای بزرگ غالباً ریشه‌های عمیق دارند. هر انتخابی مستلزم چشم‌پوشی از موارد دیگر است و هر چشم‌پوشی از محدودیتها و گذرا بودن خبردارمان می‌کند.
Houshyaran
من با نتیجه‌گیری اپیکور موافقم: «آنجا که مرگ هست، من نیستم.» دیگر «من» نخواهم بود که ترس، غم،‌ غصه و محرومیت را احساس کنم. ضمیرم خاموش می‌شود، کلید پایین آمده. چراغ خاموش شده. همچنین استدلال موازنۀ اپیکور به من آرامش می‌دهد: پس از مرگ به همان حال نابودۀ پیش از تولد در می‌آیم.
صدف
به گمانم می‌توانیم به همه چیز، حتی مرگ، عادت کنیم.
Fereshte. Mirmohammadi
مفهوم «خودتان باشید» با اظهارات دیگر نیچه مانند «از زندگیتان بهره‌ور شوید» و «سر وقت بمیرید» مربوط است. نیچه در تمام این گزین گویه‌ها ما را تشویق می‌کند که از عمری که نگذرانده‌ایم دوری کنیم. منظورش این بود که خود را به ثمر برسانید، استعدادهای بالقوه‌تان را بالفعل کنید، جسورانه و به کمال زندگی کنید. آنوقت و فقط آنوقت بدون حسرت بمیرید.
FerFerism
کردار نیک تا دم مرگ همدم انسان است و به سوی نسلهای بعدی موج خواهد زد.
FerFerism
از زمان کودکی هیچ چیز باربارا را به اندازۀ فکر هیچی به وحشت نینداخته بود. استدلالهای اپیکوری که من ارائه دادم مؤثر واقع نشد. مثلاً وقتی گفتم هرگز هراس نیستی را تجربه نخواهد کرد، چون بعد از مرگ آگاهی وجود ندارد خیالش راحت نشد. اما عقیدۀ موج زدن - وجود ممتد از راه اعمال مراقبت و کمک و عشق که به دیگران انتقال داده - ترسش را خیلی تخفیف داد.
FerFerism
در اولین گروهی که به سرپرستی خودم برای بیماران بدخیم سرطانی تشکیل دادم، پی بردم که ناامیدی افراد مسری است. خیلیهاشان ناامید بودند؛ خیلیها هر روز منتظر شنیدن گامهای مرگ بودند که فرا می‌رسد؛ خیلیها می‌گفتند زندگی تو خالی و عاری از معنا شده است.
نیک وایلد
آدم پیر و مسن - هر پیری - آخرین مخزن تصویر بسیاری از آدمهاست. وقتی آدم سالخورده بمیرد، عدۀ زیادی را با خود برده.
sahar
نامفهوم است که فکر ناپایداری زیبایی در شادی ما از آن دخالت کند. با توجه به زیبایی طبیعت، هربار که زمستان ویرانش می‌کند سال بعد باز سر بر می‌آورد، چنانکه در رابطه با زندگی ما در واقع می‌توان آن را ابدی دانست. زیبایی اندام و چهرۀ انسان در دورۀ عمر ما برای همیشه از بین می‌رود، اما گذرا بودنش جذابیت تازه‌ای به آن می‌بخشد. گلی که فقط یک شب می‌شکوفد ظاهراً به این حساب دلربایی کمتری ندارد. نمی‌فهمم چرا زیبایی و کمال یک اثر هنری یا دستاورد معنوی به سبب محدودیت موقتی بودن باید ارزش خود را از دست بدهد. در واقع شاید زمانی فرا برسد که تصویر و تندیسهایی که امروز آنها را ستایش می‌کنیم بدل به خاک شوند، یا شاید نوعی انسان در پی ما بیاید که دیگر آثار شاعران و متفکران ما را نفهمد، یا حتی یک دوران زیست‌شناسی از راه برسد که زندگی همۀ جانداران بر کرۀ زمین متوقف شود؛ اما چون ارزش همۀ این زیبایی و کمال را تنها اهمیت آن برای زندگی عاطفی ما تعیین می‌کند، لازم نیست ما باقی بمانیم و بنابراین اینگونه آثار از تداوم مطلق استقلال دارند.
sahar
درد سر جایش هست؛ وقتی دری را به رویش می‌بندی، از درِ دیگر وارد می‌شود
sahar
«تاریک شده‌ای و صدایم را نمی‌شنوی.
آزاد
هرچه از زندگی کمتر بهره برده باشید، اضطراب مرگ بیشتر است
کاربر ۲۸۳۲۹۱۸
’اگر همه می‌میریم، چرا یا چطور باید زندگی کنیم؟‘ آنوقت چی جواب می‌دهی؟» بی‌درنگ جواب داد: «از شادیهای فراوان زندگی برایش می‌گویم، از زیبایی جنگلها، لذت بودن در کنار دوستان و خویشان، سعادت عشق ورزیدن به دیگران و ترک جهانی که بهتر شده است.»
سعیده افضلی
که وقتی کسی از روز مرگی فرسوده شد از دلبستگیهای عمیق‌تر و خودآزمایی گزنده رومی‌گرداند.
mojiii

حجم

۲۰۶٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۲۴۷ صفحه

حجم

۲۰۶٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۲۴۷ صفحه

قیمت:
۵۷,۰۰۰
۲۸,۵۰۰
۵۰%
تومان