بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب خیره به خورشید | طاقچه
تصویر جلد کتاب خیره به خورشید

بریده‌هایی از کتاب خیره به خورشید

انتشارات:نیکو نشر
امتیاز:
۳.۵از ۵۸ رأی
۳٫۵
(۵۸)
«وقتی خسته‌ایم افکاری که سالها پیش به آنها غلبه کرده‌ایم، هجوم می‌آورند.»
saeed
تا وقتی به این فکر چسبیده‌اید که دلیل خوب زندگی نکردنتان بیرون از وجودتان است، هیچ تغییر مثبتی در زندگیتان رخ نمی‌دهد.
Houshyaran
اپیکور معتقد بود که مأموریت اصلی فلسفه تسکین فلاکت انسان است. و ریشۀ اصلی فلاکت انسان چیست؟ اپیکور در پاسخ این پرسش تردید روا نمی‌داشت: ترس فراگیر ما از مرگ است. اپیکور اصرار داشت که فکر ترسناک مرگِ اجتناب‌ناپذیر در برخورداری ما از زندگی دخالت می‌کند و هیچ لذتی را دست نخورده نمی‌گذارد. چون هیچ فعالیتی نمی‌تواند اشتیاق ما را برای زندگی ابدی ارضا کند، همۀ فعالیتها از بیخ و بُن بیهوده‌اند. او نوشت که آدمهای زیادی از زندگی بیزار می‌شوند - حتی به طرزی طعنه‌آمیز تا نقطۀ خودکشی؛ بعضیها در فعالیت دیوانه‌وار و بی‌هدفی غرق می‌شوند که معنایی جز اجتناب از دردِ ذاتی وضعیت بشر ندارد.
FerFerism
چه چیز خاصی در مرگ هست که تو را می‌ترساند؟» ‫فوراً پاسخ داد: «همۀ کارهایی که انجام نداده‌ام.»
hamidkashi92
اضطراب مرگ مادرِ همۀ مذاهب است که به طرق گوناگون می‌کوشند دلهرۀ فانی بودن انسان را تعدیل کنند.
Hannane Akhbary Zade
از نبوغ اپیکور است که نظرگاه امروزی ناخودآگاه را پیش‌بینی کرده بود: او تأکید کرده بود که دغدغۀ مرگ برای بسیاری از افراد آگاهانه نیست، بلکه باید آن را از اَشکال بروز تعییر هیأت داده استنتاج کرد: مثلاً در دینداری افراطی، انباشت حرص‌آمیز ثروت، توسل کورکورانه به قدرت و افتخارات، که همه برگردان بدلی فنا ناپذیری هستند.
FerFerism
تا وقتی به این فکر چسبیده‌اید که دلیل خوب زندگی نکردنتان بیرون از وجودتان است، هیچ تغییر مثبتی در زندگیتان رخ نمی‌دهد.
×man×
اپیکور تأکید می‌کرد که ما خاطرات پررنگ خود را از تجارب خوشایند روی هم می‌گذاریم و به یاد می‌آوریم و به این ترتیب مدام در پی فعالیتهای تازه‌ایم و از آنها ارضا نمی‌شویم. او پیشنهاد می‌کرد که اگر بیاموزیم چنین خاطراتی را مدام بازسازی کنیم، دیگر نیازی نیست که در جستجوی بی‌پایان لذت باشیم. بنا به افسانه‌ها اپیکور به پند خود عمل می‌کرد و در بستر مرگ (مشکلاتی که به دنبال سنگ کلیه برایش پیش آمد) با وجود درد طاقت فرسا با یادآوری گفتگوهای لذتبخش با محفل دوستان و شاگردان خود خویشتن‌داری از دست نداد.
FerFerism
بیش از شصت سال پیش کارل راجرز، یکی از پیشگامان تحقیق روان درمانی، بیان کرد که بهبود درمانی با سه رفتار درمانگر همراه است: اصالت، همدردی درست و توجه مثبت بی‌قید و شرط.
Golnaz Javaheri
معتقدم که نیاز ما به مرشد و مراد بازتاب‌دهندۀ آسیب‌پذیری ما و تمنا برای ذات باریتعالی است.
نیک وایلد
موج زدن به این نکته اشاره می‌کند که هریک از ما - غالباً بدون قصد یا دانسته - دوایر متحدالمرکزی از تأثیر ایجاد می‌کنیم که شاید سالها یا حتی نسلها بر دیگران اثر بگذارد. یعنی تأثیری که بر دیگری می‌گذاریم به نوبت خود به یکی دیگر منتقل می‌شود، درست مانند موجهای دایره‌واری که بر سطح آب استخری می‌افتد تا آنجا که دیگر دیده نشود، اما در سطح ریزپردازنده‌ای ادامه یابد. این عقیده که می‌توانیم چیزی از خودمان به جا بگذاریم، حتی بی‌آنکه بدانیم، پاسخ دندان شکنی است به آنهایی که ادعا می‌کنند پایان‌پذیری و گذرا بودن به ناگزیر بی‌معناست.
sahar
وقتی با کسی که مذهبی است کار می‌کنم، از اصلی پیروی می‌کنم که در رأس همۀ ارزشهای سلسله مراتب شخصی من قرار دارد: مراقبت از بیمارم. به هیچ چیزی اجازۀ دخالت در این اصل را نمی‌دهم. حتی تصور کوشیدن برای تخریب نظام اعتقادی را که به خوبی در خدمت شخص است به ذهن راه نمی‌دهم، ولو آنکه نظام اعتقادی به نظرم کاملاً تخیلی برسد. بنابراین وقتی آدم متدینی از من کمک بخواهد، هرگز با اصل اعتقادش در نمی‌افتم، چون آن اعتقاد از ابتدای زندگی در جانش ته‌نشین شده است. برعکس، بیشتر راههایی را جستجو می‌کنم که اعتقادش تقویت شود.
نیک وایلد
عقیدۀ دیگران پنداری است که شاید هردم تغییر کند. عقاید به رشته‌ای آویخته است و ما را نسبت به آنچه دیگران فکر می‌کنند، یا بدتر، آنچه به نظر می‌رسد فکر می‌کنند به بردگی می‌کشاند. چون هرگز نخواهیم دانست که دیگران واقعاً چه فکری می‌کنند.
نیک وایلد
دارایی مادی سراب است. شوپنهاور با ظرافت استدلال می‌کند که انباشت ثروت و دارایی بی‌انتهاست و آدم را سیر نمی‌کند؛ هرچه بیشتر به تملک درآوریم، اشتهای ما بیشتر می‌شود. ثروت مثل آب دریاست: هرچه بنوشیم، تشنه‌تر می‌شویم. در نهایت ما دارایی نداریم - آنها ما را دارند.
نیک وایلد
جولیا بخصوص به این فکر آخری واکنش نشان داد. او پیوسته از خودش ناراضی بود و این شعار را که از دورۀ دبستان در سن هشت سالگی نوشته بودند پیش چشم داشت: خوب است که بهتر بشود عالی هرگز نطلب جز این. تا خوب شود بهتر، بهتر بشود عالی.
me
اضطراب مرگ مادرِ همۀ مذاهب است که به طرق گوناگون می‌کوشند دلهرۀ فانی بودن انسان را تعدیل کنند.
Houshyaran
اپیکور معتقد بود که مأموریت اصلی فلسفه تسکین فلاکت انسان است. و ریشۀ اصلی فلاکت انسان چیست؟ اپیکور در پاسخ این پرسش تردید روا نمی‌داشت: ترس فراگیر ما از مرگ است.
sahar
پروردگار چنانکه فرهنگهای گوناگون وصفش کرده‌اند، نه تنها از راه تجسم حیات جاودان رنج فانی بودن را بر ما هموار می‌سازد، بلکه هجران هولناک را با ارائه حضور ابدی جبران می‌کند و طرح روشنی از گذران زندگی پرمعنا به دست می‌دهد.
sahar
استدلال سوم اپیکور چنین است که نابودگی ما پس از مرگ حالتی است که پیش از تولد در آن بودیم. به رغم مجادلات فلسفی دربارۀ این استدلال کهن معتقدم که هنوز قدرت آن را دارد که برای آدم مشرف به مرگ آرامش فراهم آورد. از بسیار کسان که قرنها این استدلال را بازگو کرده‌اند، هیچ کس زیباتر از ولادیمیر نابوکف، رمان‌نویس بزرگ روسی تبار، در خود زندگینامه‌اش، بگو، حافظه این مفهوم را بیان نکرده است. کتاب با این سطور شروع می‌شود: «گهواره بر فراز مغاکی می‌جنبد و عقل سلیم می‌گوید که وجود ما چیزی نیست جز روزنه‌ای به سوی نور میان دو ابدیت تاریکی. هرچند این دو دوقلوهای شبیه همند، انسان طبق معمول به مغاک پیش از تولد با آرامش بیشتری از آنکه پیش رو دارد نگاه می‌کند (با چهار هزار و پانصد ضربان قلب در ساعت.)» من شخصاً در بسیاری از موارد از فکر کردن به اینکه دو حالت نابودگی - زمان پیش از تولد و زمان پس از مرگ - یکسانند و ما از برکۀ دوم تاریکی زیاد می‌ترسیم و دربارۀ اولی اینقدر بی‌خیالیم آرامش خاطر یافته‌ام.
FerFerism
یکی دیگر از عبارتهای دلخواه نیچه amor fati (سرنوشتت را دوست بدار) است. به عبارت دیگر سرنوشتی را بیافرین که دوست بداری.
Houshyaran

حجم

۲۰۶٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۲۴۷ صفحه

حجم

۲۰۶٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۲۴۷ صفحه

قیمت:
۵۷,۰۰۰
۲۸,۵۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۱۴صفحه بعد