بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دیوان اشعار بابا افضل کاشانی | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب دیوان اشعار بابا افضل کاشانی

بریده‌هایی از کتاب دیوان اشعار بابا افضل کاشانی

انتشارات:طاقچه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۳از ۱۲ رأی
۴٫۳
(۱۲)
از کبر مدار هیج در سر هوسی کز کبر به جایی نرسیده است کسی
میـمْ.سَتّـ'ارے
ای خفتۀ بی خبر اگر مرده نه‌ای روز آمد و رفت، تا به کی خُسبی؟ خیز!
nedsalehani
عزت ز قناعت است و خواری ز طمع با عزت خود بساز و خواری مطلب
nedsalehani
تو با همه در حدیث و گوش همه کر تو با همه در حضور و چشم همه کور
nedsalehani
رباعی شمارهٔ ۱۰۱ تا چند روی از پی تقلید و قیاس بگذر ز چهار اسم و از پنج حواس گر معرفت خدای خود می‌طلبی در خود نگر و خدای خود را بشناس
msadeq
دل نعره زنان ملک جهان می‌طلبد پیوسته وجود جاودان می‌طلبد مسکین خبرش نیست که صیاد اجل پی بر پی او نهاده، جان می‌طلبد
محمد میرحسینی
یا رب چو بر آرندۀ حاجات تویی هم قاضی کافۀ مهمات تویی من سّر دل خویش چه گویم با تو چون عالم سر و الخفیات تویی
nedsalehani
در خانۀ خود خدای را گم کردی زان در ره خانۀ خدا افتادی
nedsalehani
نان پاره چو در دست سگان است‌امروز از دست سگان نمی‌توان نان خوردن
nedsalehani
از روی تو شاد شد دل غمگینم من چون رخ تو به دیگری بگزینم؟ در تو نگرم، صورت خود می‌یابم در خود نگرم، همه تو را می‌بینم
nedsalehani
گر معرفت خدای خود می‌طلبی در خود نگر و خدای خود را بشناس
nedsalehani
خود می‌دانم لایق درگاه نی‌ام بر من منگر، بر کرم خویش نگر
nedsalehani
چیزی که که وجود آن نیابی در خود بیرون ز خود از چه روی بتوان دانست؟
nedsalehani
ای دل تو ز هیچ خلق یاری مطلب وز شاخ برهنه سایه داری مطلب عزت ز قناعت است و خواری ز طمع با عزت خود بساز و خواری مطلب
razi
در بادیۀ عشق دویدن چه خوش است وز خیر کسان طمع بریدن چه خوش است گر دست دهد صحبت اهل نفسی دامن ز زمانه در کشیدن چه خوش است
جوان خراسانی | javan khorasani
رباعی شمارهٔ ۱۹۲ ای نسخۀ نامۀ الاهی که تویی وی آینۀ جمال شاهی که تویی بیرون ز تو نیست هر چه در عالم هست از خود بطلب، هر آن چه خواهی که تویی
🌸📚💖Shamim💖📚🌸
هر دیده که او عطای حق دیده بود سر تا قدمش ز نور حق دیده بود زنهار تو دید هر کسی دیده مخوان آن دیده بود که حق در او دیده بود
nedsalehani
از هستی خود چو بی خبر خواهم بود این جا بُدنم هیچ نمی‌دارد سود زین مزبله زود رخت بر باید بست وز ننگ وجود تا عدم رفتن زود
nedsalehani
چندین غم مال و حسرت دنیا چیست هرگز دیدی کسی که جاوید بزیست؟ این یک نفسی که در تنت عاریتی ست با عاریتی، عاریتی، باید زیست
nedsalehani
در عین علی، هو العلی الاعلی ست در لام علی، سّر الاهی پیداست دریای علی سورۀ حی قیوم برخوان و ببین که اسم اعظم آن جاست
جوان خراسانی | javan khorasani

حجم

۱۴۱٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۶۳

تعداد صفحه‌ها

۶۳ صفحه

حجم

۱۴۱٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۶۳

تعداد صفحه‌ها

۶۳ صفحه

قیمت:
رایگان