بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دیوان اشعار بابا افضل کاشانی | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب دیوان اشعار بابا افضل کاشانی اثر بابا افضل کاشانی

بریده‌هایی از کتاب دیوان اشعار بابا افضل کاشانی

انتشارات:طاقچه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۳از ۱۰ رأی
۴٫۳
(۱۰)
جان و دل و تن، هر سه حجاب ره بود
"Shfar"
عشق از ازل است و تا ابد خواهد بود جویندۀ عشق بی عدد خواهد بود فردا که قیامت آشکارا گردد هر دل که نه عاشق است، رد خواهد بود
S
گر در نظر خویش حقیری، مردی
nedsalehani
ای صوفی صافی که خدا می‌طلبی او جای ندارد، ز کجا می‌طلبی؟ گر زانکه شناسی اش چرا می‌خواهی ور زانکه ندانی اش که را می‌طلبی؟
"Shfar"
یا رب ز قضا بر حذرم می‌داری وز حادثه ها بی خبرم می‌داری هر چند ز من بیش بدی می‌بینی هر دم ز کرم نکوترم می‌داری
S
برخیز که عاشقان به شب راز کنند گرد در و بام دوست پرواز کنند هر جا که دری بود به شب در بندند الا در عاشقان که شب باز کنند
S
از شبنم عشق خاک آدم گل شد صد فتنه و شور در جهان حاصل شد چون نشتر عشق بر رگ روح زدند یک قطره فرو چکید و نامش دل شد
S
ای ذات تو سر دفتر اسرار وجود نقش صفتت بر در و دیوار وجود در پردۀ کبریا نهان گشته ز خلق بنشسته عیان بر سر بازار وجود
S
دنیا چو رباط و ما در او مهمانیم تا ظن نبری که ما در او می‌مانیم در هر دو جهان خدای می‌ماند و بس باقی همه کل من علیها فان‌ایم
S
ای دل تو ز هیچ خلق یاری مطلب وز شاخ برهنه سایه داری مطلب عزت ز قناعت است و خواری ز طمع با عزت خود بساز و خواری مطلب
محمد میرحسینی

حجم

۱۴۱٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۶۳

تعداد صفحه‌ها

۶۳ صفحه

حجم

۱۴۱٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۶۳

تعداد صفحه‌ها

۶۳ صفحه

قیمت:
رایگان