بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دلبند‌ عزیزترینم | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب دلبند‌ عزیزترینم اثر آنتوان چخوف

بریده‌هایی از کتاب دلبند‌ عزیزترینم

انتشارات:نشر نیماژ
امتیاز:
۳.۹از ۱۴ رأی
۳٫۹
(۱۴)
در اتاق کارتان کاناپه‌ای است. عکس بزرگ شما روی دیوار خیلی زیباست. من برای آن کاناپه درست روبه‌روی عکس‌تان یک بلیط فصلی رزرو کردم همیشه باید بیایم و آن‌جا بنشینم.
لیمو
شب فرا رسیده و روز من تمام شده است
farideh
همین الان در اتاق نشیمن نشسته‌ام و دارم برایت نامه می‌نویسم. سکوت همه‌جا را گرفته است. «آدوچکا» ی کوچولو و دوست‌داشتنی در اتاق بغلی به خواب رفته است. در این شش هفته خیلی به او عادت کرده‌ام و جدایی‌اش برایم سخت خواهد بود. سماور روی میز غلغل می‌کند. همه‌جا پر از اسباب‌بازی بچه است. کسی در خانه نیست. همه‌چیز ساکت است و من دارم کم‌کم افکارم را مرتب می‌کنم
farideh
عزیزترین عزیزم، عصبانی هستی از این‌که من زیاد نامه نمی‌نویسم و متأسفی که تو برایم نامه‌ی زیادی می‌نویسی. اما بدون نامه‌های تو من دِق می‌کنم. برایم بیشتر بنویس و نامه‌های طولانی‌تر بنویس. نامه‌هایت بسیار خوبند و من عاشق‌شان هستم. چندین‌بار می‌خوانم‌شان.
حسین
شما هم خیلی شوخ هستید آقای چخوف! به هنرپیشه‌ی آس‌وپاس تئاتر هنری جعبه‌ی طلا و جواهرات داده‌اید. واقعاً ماها جواهر داریم؟ من نامه‌های مردی بسیار عزیز را که از یالتا برایم می‌نویسد در آن نگه خواهم داشت. اما کِی قرار است عکسِ با چشمانِ باز برایم بفرستید؟ نمی‌توانستید چنین عکسی را به‌عنوان سورپریز توی جعبه برایم بگذارید؟ بدجوری دلم برای دیدن‌تان تنگ شده است.
حسین

حجم

۲۶۹٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۳۵۲ صفحه

حجم

۲۶۹٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۳۵۲ صفحه

قیمت:
۸۰,۰۰۰
تومان
صفحه قبل۱
۲
صفحه بعد