تا در سنهٔ هشتصد و پنجاه و هشت سلطان محمد ملقب به فاتح که یکی از سلاطین عثمانیه بود قسطنطنیه را فتح و اهالی را مجبور به طریقهٔ اسلام کرد و بعضی از معابد نصارا را خراب و بعضی را تغییر داده و مسجد نمود و تماثیل طلا و نقره هرچه بود شکسته و سکه زد و شهر را به ترکی استانبول نامیدــ یعنی اسلام فراوان شد و تاریخ فتح را بلدهٔ طیبهای یافتند و از آن به بعد الی یومنا هذا پایتخت سلاطین عثمانی گردید
Sajede Aghababaei
تحفۀالملکیه مینویسد این قیصر موسوم به قسطنطین در اواخر عمر به ناخوشی برص مبتلا شد، خدمهٔ بتخانه به او گفتند که جمعی از اطفال را باید کشت و در خون آنها نشست تا رفع مرض شود. قسطنطین را بر این سخن عزم جزم نموده و شب چند نفر از حواریین حضرت عیسی ـ علی نبینا و علیهالسلام ـ را خواب دید که با او میگویند اگر میخواهی این ناخوشی از بدن تو زایل گردد از اسقف رومیه استعلاج نمای. همین که از خواب بیدار گردید اسقف را طلبید و التماس کرد. اسقف گفت علاج آن منحصر به قبول ملت عیسوی است. قسطنطین پذیرفت. اسقف دعا کرد قیصر شفا یافت و همان اوقات دوازده هزار نفر از اهل این شهر تابع ملت عیسی شدند و به تدریج دین عیسوی رواج گرفت و کنیسههای معتبر ساخته شد.
Sajede Aghababaei
استانبول را یونانیان استانبول میگفتند و رومیان قسطنطنیه و قسطنطنیه از بناهای قسطنطنین است که نام یکی از قیاصرهٔ رم است و بعضی از اقلیم پنجم و برخی از اقلیم ششم شمرده و در جزیرهای جنگلی واقع شده که سه طرف شرقی و غربی و جنوبی آن به بحر متصل و شمالی آن به خشکی پیوسته است و شش فرسنگ طول این جزیره است و از قدیم نیز شهری بزرگ و دارالملک سلطنت رم بوده و اهالی اصیلهٔ رم از نسل عیص بن اسحق بن ابراهیماند و ناصر خسرو قبر عیص را در قریهای از قراء عکه مینویسد و نشو و نمای عیص در عکه بوده، بعد اولاد بسیار بهم رسانیده و متفرق شدهاند و این طایفه ابتدا موحد، بعدِ چندی بتپرست شدند و یک چند به مذهب حکمای یونان بودند و سلاطینشان قیصر نامیده میشد تا آنکه قیصر موسوم به فیاوس یا فلینونس ملت عیسوی اختیار کرد و بعد کفار رم هجوم نموده، او را به همین واسطه به قتل رسانیدند و دوباره دین عیسوی متروک گشت تا زمانی که قسطنطین بن قیرون به سلطنت نشست و این قسطنطنیه را ساخت و دارالملک قرار داد
Sajede Aghababaei