بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب قهوه استانبول نیکو می سوزد | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب قهوه استانبول نیکو می سوزد

بریده‌هایی از کتاب قهوه استانبول نیکو می سوزد

۳٫۹
(۱۴)
کثرت آتش‌زدگی به حدی است که خانه‌ای نیست که سه ـ چهار مرتبه ساخته نشده باشد. گویند سبب عمدهٔ این رسم زلزله است که در آن شهر اکثرالوقوع است. در خانه‌های چوبین از زلزله متضرر نمی‌شوند اما به دانست من سبب اصلی خفت مزاج مردم و کوته‌اندیشی ایشان است. چه در خانه‌های خشتی که به شرایط استحکام ساخته شود عجالتاً زر بسیار خرج می‌شود و در این کم‌ــ اگر چه بعد از این به سبب ساختن مکرر و نقصان اشیاء که در آتش‌زدگی رو می‌دهد دَه برابر خرج می‌شود زیرا که بعضی عمارات سنگی و خشتی در استانبول است که هزاران سال از عمارت آن گذشته، اگر زلزله به عمارات خشتی ضرر می‌رسانید آنها چگونه برقرار می‌ماندند؟
Sajede Aghababaei
این قول نادرشاه که در حین تحریض جنگ عثمانیان به فوج خود می‌گفت که از این جماعت ترس و باک نداشته باشید زیرا که مدافعهٔ دشمن و کار کارزار می‌باشد و انسان را زیاده از دو دست نیست، این جماعت به یک دست قاؤوق و به یک دست شلوار خود را به احتیاط باید بکشد و دست سوم از برای شطب می‌خواهند که میسر نیست‌ــ پس به کدام دست کارزار خواهند کرد؟
Sajede Aghababaei
خانم‌ها و مردها به رقص افتادند. پنج قسم رقص کردند و پیانو را به حالت رقص می‌نواختند. این خانم‌ها را این مردها خسته کردند. هرکه دست دراز می‌کرد خانم بیچاره با خستگی دست دراز می‌کرد. خانمی به پیش من آمد به میرزا جواد خان نایب اول سفارت به فرانسه گفت اگر بی‌ادبی نباشد می‌خواهم دست دراز کنم و با شاهزاده برقصم. گفتم میرزا جواد بگو که این، سنگ مکعب نخراشیده‌ای است که از جا حرکت نخواهد کرد و دست لطیف شما هم که به سنگ بخورد درد خواهد گرفت. خیلی خندید و پاردن گفت و رفت. از میرزا جواد خان پرسیدم، گفت خانم مستشار سفارت اتریش است. خیلی زن زرنگی است.
Sajede Aghababaei
خانم‌ها و مردها به رقص افتادند. پنج قسم رقص کردند و پیانو را به حالت رقص می‌نواختند. این خانم‌ها را این مردها خسته کردند. هرکه دست دراز می‌کرد خانم بیچاره با خستگی دست دراز می‌کرد. خانمی به پیش من آمد به میرزا جواد خان نایب اول سفارت به فرانسه گفت اگر بی‌ادبی نباشد می‌خواهم دست دراز کنم و با شاهزاده برقصم. گفتم میرزا جواد بگو که این، سنگ مکعب نخراشیده‌ای است که از جا حرکت نخواهد کرد و دست لطیف شما هم که به سنگ بخورد درد خواهد گرفت. خیلی خندید و پاردن گفت و رفت. از میرزا جواد خان پرسیدم، گفت خانم مستشار سفارت اتریش است. خیلی زن زرنگی است.
Sajede Aghababaei
خانم‌ها و مردها به رقص افتادند. پنج قسم رقص کردند و پیانو را به حالت رقص می‌نواختند. این خانم‌ها را این مردها خسته کردند. هرکه دست دراز می‌کرد خانم بیچاره با خستگی دست دراز می‌کرد. خانمی به پیش من آمد به میرزا جواد خان نایب اول سفارت به فرانسه گفت اگر بی‌ادبی نباشد می‌خواهم دست دراز کنم و با شاهزاده برقصم. گفتم میرزا جواد بگو که این، سنگ مکعب نخراشیده‌ای است که از جا حرکت نخواهد کرد و دست لطیف شما هم که به سنگ بخورد درد خواهد گرفت. خیلی خندید و پاردن گفت و رفت. از میرزا جواد خان پرسیدم، گفت خانم مستشار سفارت اتریش است. خیلی زن زرنگی است.
Sajede Aghababaei
خانم‌ها و مردها به رقص افتادند. پنج قسم رقص کردند و پیانو را به حالت رقص می‌نواختند. این خانم‌ها را این مردها خسته کردند. هرکه دست دراز می‌کرد خانم بیچاره با خستگی دست دراز می‌کرد. خانمی به پیش من آمد به میرزا جواد خان نایب اول سفارت به فرانسه گفت اگر بی‌ادبی نباشد می‌خواهم دست دراز کنم و با شاهزاده برقصم. گفتم میرزا جواد بگو که این، سنگ مکعب نخراشیده‌ای است که از جا حرکت نخواهد کرد و دست لطیف شما هم که به سنگ بخورد درد خواهد گرفت. خیلی خندید و پاردن گفت و رفت. از میرزا جواد خان پرسیدم، گفت خانم مستشار سفارت اتریش است. خیلی زن زرنگی است.
Sajede Aghababaei
خانم‌ها و مردها به رقص افتادند. پنج قسم رقص کردند و پیانو را به حالت رقص می‌نواختند. این خانم‌ها را این مردها خسته کردند. هرکه دست دراز می‌کرد خانم بیچاره با خستگی دست دراز می‌کرد. خانمی به پیش من آمد به میرزا جواد خان نایب اول سفارت به فرانسه گفت اگر بی‌ادبی نباشد می‌خواهم دست دراز کنم و با شاهزاده برقصم. گفتم میرزا جواد بگو که این، سنگ مکعب نخراشیده‌ای است که از جا حرکت نخواهد کرد و دست لطیف شما هم که به سنگ بخورد درد خواهد گرفت. خیلی خندید و پاردن گفت و رفت. از میرزا جواد خان پرسیدم، گفت خانم مستشار سفارت اتریش است. خیلی زن زرنگی است.
Sajede Aghababaei
چراغ‌ها از روغن زیتون افروخته می‌شود. حیف که در استانبول چراغ الکتریسته بر حسب قدغن اعلی‌حضرت سلطان نیست. در حقیقت از صفا انداخته است. شهرهای روس شب مثل روز روشن است، شهر استانبول در شب تاریک است. چراغ گاز دارد اما کم. کوچه‌های خوب نداردــ تنگ است و در شب تاریک است. گِل کمی هم دارد.
Sajede Aghababaei
در آبادی استانبول بی‌نهایت اهتمام دارند و الحق به غایت معمور و دایر نگه داشته‌اند اما سایر ولایات اکثرش خراب و بایر بوده، بسیار بی‌رونق است‌ــ خصوصاً محالات عرض راه از ترابزون تا سرحد ایران
Sajede Aghababaei
و همچنین به جهت دراویش بنای بزرگی مشتمل بر عمارات عالیه و حجرات رفیعه و محوطه‌های متعدده اعم از قبرستان و سروستان و کاجستان و گلستان و باغات و بیوتات باشد گذاشته و ساخته‌اند اسمش مولوی‌خانه است و جمعی از دراویش در آنجا گرد آمده‌اند. اخراجات سالیانه را از سرکار سلطان می‌گیرندــ اقلا همیشه دویست سیصد نفر هستند. علی‌الظاهر هر هفته یک دفعه به مراسم وجد و سماع مشغول می‌شوند و در اثناء وجد و سماع مردم گروه‌گروه آمده، به وضع آنها تماشا می‌نمایند و معلوم نیست که در جزو کار آنها چیست
Sajede Aghababaei
الحق بعضی قانون شریعت مطهرهٔ اسلام را ظاهراً به مرتبه‌ای مضبوط و مستحکم داشته‌اند که در هیچیک از ممالک اسلام به این وضع‌ها مقدور نیست. مساجد جامعهٔ معتبر و بسیاری دارند که همه مفروش است و در اوقات فرایض خمسه همین که صدای اذان را می‌شوند از هجوم مردم به مرتبه‌ای کثرت می‌شود که در بعضی مساجد به سبب نبودن جا در اندرون معدود کثیری از خارج اقتدا و نماز را با جماعت ادا می‌کنند.
Sajede Aghababaei
چون عمارات و دکاکین و سایر ابنیه در استانبول چوب و تخته است و اغلب اوقات آتش گرفته، محلهٔ بزرگی تمام و کمال می‌سوزد لهذا منارهٔ بسیار بلندی که یانقون‌کوشکی می‌نامند در سر تلّی ساخته‌اند که تمامی شهر از آنجا نمایان می‌باشدــ چند نفری را از دولت در آنجا گماشته‌اند که شب و روز نگاه می‌کنند، هر وقت به جائی آتش افتد آنها فوراً کل شهر را خبردار می‌نمایند تا اینکه مردم همه در آنجا حاضر شده، آتش را ساکت می‌کنند. حتی صدراعظم و سرعسکر و سایر امناء و اعیان دولت لامحاله باید حاضر شوند. با آن‌همه جمعیت که مکرر ملاحظه شد باز مطلقاً قیل و قال بلند نمی‌شود مگر موکلین مناره در کوچه‌ها فریاد کرده، یانقون‌وارگویان راه می‌روند. اما اغلب اوقات از جمعیت مردم و هجوم خاص و عام کاری ساخته نمی‌شود به علت اینکه اکثر از آنها از دور تماشا و گاهی دعا می‌کنند و زمانی تأسف می‌خورند و پاره‌ای که در اسکات آتش تلاش می‌نمایند از عهده برنمی‌آیند و بعضی طفلان خردسال را به دعا ترغیب می‌کنند و آنها دست‌ها را بالا گرفته یا ربیم، یا الله، سن ایتمه می‌گویند تا اینکه ساعت به ساعت آتش قوت بهم رسانیده، محلهٔ بزرگی را تمام و کمال می‌سوزاند و سکنهٔ آنجا عموماً فقیر و گدا می‌شوند.
Sajede Aghababaei
شهر بسیار خوش‌منظر و باصفا واقع شده، در حقیقت چشم‌انداز استانبول مستغنی از شرح و بیان است. علاوه بر اینکه دست قدرت شامل حال استانبول شده، دارای ابنیهٔ پاکیزه و عمارت نظیفه و مسجد ایاصوفیه است که همه از زیردست استادان ماهر برآمده، مثل همان تاج‌محلی است که ما در هندوستان داریم. می‌گویند کار دیو است والا آدم چطور به این خوبی می‌تواند بسازد. می‌خواهم بگویم از حیثیت هنر و استادی هنرمندان قدیم بیزانس مثل هندیان بودند. اگر ابنیهٔ جدید را با بناهای قدیم بسنجیم ثبات و استواری ملت کالشّمس فی وسط السّماء ظاهر و هویدا می‌گردد. امروز که این ابنیه و مساجد رو به زوال و انهدام‌اند دست به هیچ بنایی که ما بسازیم برای انسال و احفادمان یا برای کفار به ملاحظهٔ اینکه مبادا مثلاً پس‌فردا این ملک گیرِ دیگری بیاید. امروز صنعت و هنر در میان ملتی که بالطبع صنعتگر و هنرمندند عاطل و باطل گشته، امروز صحاراتی که در امتداد بسفورند رو به زوال و انهدامندــ اراضی که آن طرف آب است و به هر حال بی‌قیمت‌اند برای هر نوع کاری بایر افتاده، قابل فروش هم نیستند زیرا که اعتباری در میان نیست و احدی به واسطهٔ بی‌ثباتی پلتیک حالیه قبای سبزی در برشان نمی‌پوشاند
Sajede Aghababaei
قریب نیم‌ساعت طول کشید تا رسیدیم به خزانه. اینجا عمارتی بوده از عمارات دولتی موسوم به عرض‌اداسی. حال به واسطهٔ استحکامی که دارد مخزن کرده‌اند. داخل خزانه که شدیم در وسط تختِ طلایی بود مکلّل به در آبدار و زمرد و یواقیت بی‌شمار. گفتند تخت شاه اسماعیل سلطان ایران است که در سال ۱۵۱۴ عیسوی دولت عثمانی بعد از آنکه ایرانی را مغلوب نمود این تخت را به تصرف درآوردــ چهار پایه داشت، پشتی مرواریددوزی روی آن نهاده بودند.
Sajede Aghababaei
اعتقاد آل‌عثمان این است که امشب شب بیست و هفتم رمضان است‌ــ شب قدر است. تمام شهر و محلات را چراغان می‌کنند و جشنی تمام می‌گیرند. گفتم کشتی حاضر کردند برویم شهر را تماشا کنیم. بعد از شام رفتیم مسجد ایاصوفیه. قریب دَه هزار نفر جمعیت به نماز جماعت مشغول بودند. رفتیم بالاخانه قدری نشستیم. بالای گنبد مسجد را با چراغ نوشته بودند قیل شفاعت یا محمد، روی گنبد مسجد دیگر الاعمال بالنیات، در گنبد دیگر لیلۀ‌القدر. همین قسم آیات روی گنبد هر مسجدی با چراغ مزین کرده بودند. جمعیت کثیری از زن و مرد، بزرگ و کوچک، وضیع و شریف، غنی و فقیر، مسلمان و فرنگی، یهودی و ارمنی، سواره و پیاده، در کوچه و برزن و مسجد و بازار پر بودند. خیلی تماشا داشت.
Sajede Aghababaei
اعتقاد آل‌عثمان این است که امشب شب بیست و هفتم رمضان است‌ــ شب قدر است. تمام شهر و محلات را چراغان می‌کنند و جشنی تمام می‌گیرند. گفتم کشتی حاضر کردند برویم شهر را تماشا کنیم. بعد از شام رفتیم مسجد ایاصوفیه. قریب دَه هزار نفر جمعیت به نماز جماعت مشغول بودند. رفتیم بالاخانه قدری نشستیم. بالای گنبد مسجد را با چراغ نوشته بودند قیل شفاعت یا محمد، روی گنبد مسجد دیگر الاعمال بالنیات، در گنبد دیگر لیلۀ‌القدر. همین قسم آیات روی گنبد هر مسجدی با چراغ مزین کرده بودند. جمعیت کثیری از زن و مرد، بزرگ و کوچک، وضیع و شریف، غنی و فقیر، مسلمان و فرنگی، یهودی و ارمنی، سواره و پیاده، در کوچه و برزن و مسجد و بازار پر بودند. خیلی تماشا داشت.
Sajede Aghababaei
رفتم استانبول. همراهان همه بودند. در حقیقت اگر شخص هر روز از اینجا به استانبول برود و برگردد خسته نمی‌شود بلکه گردش مفصل باصفایی است زیرا که کشتی تمامش را از پهلوی عمارات و باغات و تلال مشجّر سبز با روح می‌گذرد. چنانچه اکثر ملازمین دولتی و ملتی و تجار ـ اهل سیف و قلم ـ در امتداد بسفور سکونت دارند هر روز با کشتی‌های دودی تجارتی که متصل در آمد و شدند به شهر رفته، شام مراجعت می‌کنند
Sajede Aghababaei
به اتاق‌ها پارچه‌های اعلای فرنگی چسبانده‌اند. پنجره‌ها همه بلور یکپارچه است‌ــ خیلی عریض و طویل و سنگین اما طوری ساخته‌اند که یک بچه می‌تواند به آسانی ساعتی ده دفعه بالا و پائین کند و به هر اندازه و هر جا هم بخواهد واگذارد. بدون چفت و ریزه و امداد می‌ایستد و بدون خطر می‌توان سر را از زیرش بیرون کرد. این نوع پنجره‌ها را در لندن دیده بودیم بسیار خوب چیزی‌ست. همهٔ عمارات سلطان پنجره‌هایش آینه و همین طور است.
Sajede Aghababaei
خانه‌ها بسیار عالی و کیسه‌ها تهی و خالی است. مساجد و معابد بی‌نظیر و عدیل و نمازخوان کمیاب و قلیل. علما و قضات طالب دنیا و تابع شهوت‌اند. آداب و سنن شرع را مستدرک و در جنب هوا و هوس مستهلک‌اند. قواعد دین احمدی را برانداخته و قانون ناقصی به طرز فرنگیان ساخته‌اند. از آنجا رانده و از اینجا مانده‌اند، نه کار آخرت کرده‌اند نه دنیاــ فقط اسلام اسمی است والسلام. رسوم و آدابی که حال به درجهٔ کمال از فرنگیان آموخته‌اند نداشتن دین و لاابالی‌گری در مذهب و آئین است.
Sajede Aghababaei
و کلیهٔ اهالی استانبول سفیدرو و سیاه‌مو هستند و عموم آنها نظیف و پاکیزه‌اند و در نظافت هم اصراری دارند. هر قدر اهالی مملکت روس کثیف و ناتمیزند اهالی این مملکت پاکیزه و تمیزند و هر قدر در روس ریش با قدر و منزلت است در نزد اهالی این ولایت بی‌قدر و مرتبت است. هر قدر روس‌ها زمخت و بی‌ادب و در تنطق ناملایم‌اند رومی‌ها همه ملایم و هموار و با ادب‌اند و نسوان این شهر بسیار مسلطه و محترمه و مهریه‌شان بسیار کم ولی مخارج‌شان بی‌شمار و مردان نسبت به ایشان مسلوب‌الاختیارند و نسوان را چندان پرده و حجابی نیست‌ــ زن و مرد اغلب با یکدیگر مخلوط در کالسکه‌های بزرگ کرایه می‌نشینند و به تفرج می‌روند
Sajede Aghababaei

حجم

۴۲۱٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۱۴ صفحه

حجم

۴۲۱٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۱۴ صفحه

قیمت:
۸۹,۰۰۰
تومان