کتاب عشق در زمان وبا
۳٫۴
(۹۶)
ازدواج کردن اختراعی مزخرف و به درد نخور بود که فقط ترس از خداوند آن را حفظ میکرد و گرنه کنار هم خوابیدن دو فرد بیگانه از دو جنس مخالف در یک بستر در حالی که هیچ دنیای مشترکی ندارند و فرهنگشان مثل زمین و آسمان است برخلاف تمام اصول عقلی و علمی است.
flora
دخترش در مدرسهی مریم مقدس که بیش از دو قرن بود دختران خانوادههای محترم را تربیت میکرد درس میخواند. دانشآموزان در این مدرسه دو مؤلفهی مهم آن روزگار برای دخترها را میآموختند، کدبانوگری و توسری خوردن! دو مسئلهی مهم که برای همسر شدن از واجبات بود.
Fateme Soltani
فلورنتینو یک بار جایی خوانده بود که عشق در روزگار سختی و زمان مصیبت قشنگتر و بهتر میشود
amir23
آنها جشن طلای ازدواجشان (جشن پنجاهمین سالگرد ازدواج) را هم گرفته بودند و دیگر لحظهای هم نمیتوانستند بدون یکدیگر زندگی کنند یا اینکه دائم در فکر هم نباشند. حالا هم با بالا رفتن سنشان این موضوع تشدید شده بود. آنها هرگز به قلبشان رجوع نکرده بودند که ببینند آیا این اسیری دوطرفه به خاطر عشق و همبستگی است یا فقط چون برایشان صرف دارد کنار هم هستند. بیشتر مایل بودند اوضاع به همین منوال جلو برود تا اینکه بخواهند با پاسخی که شاید تلخ بود اوقاتشان را به تلخی بگذرانند.
Fateme Soltani
ئیلدهبراندا معتقد بود هر چه بر سر عشق و عاشقی یک نفر بیاید به همهی عشقهای جهان سرایت خواهد کرد.
flora
اگر خیلی زودتر از اینها فهمیده بودند که در زندگی زناشویی اجتناب از فاجعههای مهم و بزرگ خیلی راحتتر از آزار رساندنهای ریز و درشت روزانه است، زندگی روی آسانتری به هر دو نفرشان نشان میداد، اما آنها هم مثل بقیه دیر متوجه و عاقل شدند، مثل همهی افراد دیگر که عقل خیلی دیر به سرشان میآید
Fateme Soltani
ناراحتیها روی هم انباشته شده و این زوج چندین ساله را به وحشت انداخته بود. این حقیقت تلخ که آنها در تمام این سالها فقط قلبشان را با کینه پر کردهاند، مثل عفریتی پیر روی عمر زندگی مشترکشان سایه انداخته بود و تهدیدش میکرد.
Fateme Soltani
ئیلدهبراندا معتقد بود هر چه بر سر عشق و عاشقی یک نفر بیاید به همهی عشقهای جهان سرایت خواهد کرد.
flora
دوبارهی شوهرش میدانست. او به خود تلقین میکرد که دکتر دوباره به دورهی شیرین بچگی برگشته و از این رو او را به چشم پیرمردی بداخلاق و مشکلپسند نمیدید و فقط یک کودک کهنسال فرض میکرد. این خود گولزدنهای دوطرفه هدیهای از جانب خدا بود که ترحم و دلسوزی نقشی در زندگی آنها نداشته باشد.
Fateme Soltani
دکتر اوربینو که ذاتآ از حیوانات متنفر بود، نفرتش را پشت فرضیههای رنگ به رنگ علمی و تخیلی پنهان میکرد. یک روز میگفت آنها که خیلی عاشق حیوانها هستند نسبت به بشریت بیرحم میشوند، روز دیگر میگفت سگها وفادار نیستند فقط مثل یک نوکر به کار خدمت کردن میآیند.
گربهها را سوءاستفادهگر و بیچشم و رو میدانست و معتقد بود طاووس نر شوم است و مرگ را پیشگویی میکند. به نظر دکتر طوطیهای بزرگ امریکای جنوبی فقط جنبهی تزئینی دارند و لاغیر، خرگوشها هم که زاد و ولد را تبلیغ میکنند
Fateme Soltani
حجم
۴۶۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۵۴۴ صفحه
حجم
۴۶۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۵۴۴ صفحه
قیمت:
۵۰,۰۰۰
تومان