بریده‌هایی از کتاب آفرینش انسان

با بررسی نقاشی‌ها و خاصه مجسمه‌هایی که از انسان قدیمی باقی مانده است، چنین استنباط می‌شود که این انسان هوشمند قدیمی، به‌تدریج که روبه ترقی و پیشرفت می‌گذاشته، هرچه بیشتر به نقش بانوان و «مادران زاینده» در مورد خلقت و آفرینش و اهمیت آنان پی می‌برده است. به همین علت بوده که وی پیش از آنکه به تصویر مردان و شکارچیان اقدام نماید، به نقش و نگار این «مادران زاینده» پرداخته و یا از آنها مجسمه‌هایی ساخته است، که امروزه به آنها عنوان «وِنوس VENUS» داده شده است. آنچه که بیش از همه موجب تعجب و یا به عبارت دیگر نشان‌دهنده اهمیت این بانوان است آنکه بیشتر این نقاشی‌ها و مجسمه‌ها، این زنان و بانوان را در حالت آبستنی و بیش از اندازه چاق و فربه نشان داده‌اند.

پیدایش فسیل‌های انسان ماهر و پیدایش فسیل‌های میمون‌های دوپای انسان‌نما شرط لازم و ضروری و حتمی برای تعیین خاستگاه «بشریت» می‌باشد.

محتویات و عناوین این کتب پنجگانه، که اروپائیان به آن عنوان «PENTATEUQUE» به معنای کتب پنجگانه داده‌اند به ترتیب عبارتند از «سفر تکوین یا کتاب آفرینش» و «کتاب یا سِفر خروج»، «کتاب یا سِفر لاویان» و «کتاب یا سِفر اعداد» و بالاخره «کتاب یا سِفر تثنیه». مجموع این پنج کتاب را «تورات» نامیده‌اند که معنای آن «قانون» است.

سال تولد زرتشت را ۱۷۶۸ سال قبل از میلاد مسیح دانسته‌اند.

در مذاهب چینیان، رسول و پیام‌بر مرسل وجود ندارد. پیشوایان مذهبی و ناصحین آن دیار اعم از کنفوسیوس و بودا و غیره، هیچیک خود را فرستاده خداوند و حامل وحی و انذار معرفی نکرده‌اند. آنها پیشوایان و ناصحینی بوده‌اند که می‌خواستند با ارشاد و هدایت خلق آنان را به راه درست و صحیح راهنمایی نمایند. حتی پادشاهان و امپراطوران چین نیز خود را «ظل‌الله» و «سایه خدا» نمی‌دانستند

اسطوره تاریخ نیست. هیچکس واقعیت اسطوره را نه خود به چشم دیده و نه شاهدی آن را عینآ مشاهده نموده است. بیان اسطوره برای «اثبات» اثر به‌خصوصی نیست، بلکه «توضیح» آن واقعه می‌باشد. به همین جهت هم، برخی آن را نوعی فلسفه قدیمی دانسته که افراد در ازمنه گذشته، زمانی که نه فلسفه و نه حکمتی به‌وجود آمده بود، برای وقایع مهم ابداع کرده بوده‌اند.

وقتی انسان در مقابل واقعه وحشتناک و عظیمی چون رعد و برق، و یا طوفان قرار می‌گیرد و نمی‌تواند علت واقعه را از نظر فلسفی و یا علمی توجیه نماید دست به دامن اسطوره و اساطیر می‌زند.

«آمدن و از کجا آمدن؟»، «رفتن و به کجا رفتن؟» «آمدن و بهر چه آمدن؟» «زیستن و برای چه زیستن» و «بالاخره بودن و برای چه بودن؟» اینها و هزاران مسئله از این قبیل، از قرن‌ها و هزاره‌های قبل، ذهن و فکر انسان را به خود مشغول داشته، و او را دچار سرگردانی و حیرت نموده است. انسان، انسان هوشمند و عاقل، که غربیان به او عنوان «HOMO SAPIENS SAPIENS» داده‌اند از همان ابتدای آفرینش، به علت راست قامتی و دوپایی و نیز به علت هوش و استعداد فراوانی که داشت و همیشه نگاهش متوجه آسمان و ستارگان و خورشید بود، برایش این معما وجود داشت که این آسمان به این وسعت و عظمت از کجا آمده، و او چگونه در این فضای لایتناهی آفرینش یافته است.

مولوی پرسش‌ها و نگرانی‌ها «آمدن و از کجا آمدن؟»، «رفتن و به کجا رفتن؟» «آمدن و بهر چه آمدن؟» «زیستن و برای چه زیستن» و «بالاخره بودن و برای چه بودن؟» اینها و هزاران مسئله از این قبیل، از قرن‌ها و هزاره‌های قبل، ذهن و فکر انسان را به خود مشغول داشته، و او را دچار سرگردانی و حیرت نموده است. انسان، انسان هوشمند و عاقل، که غربیان به او عنوان «HOMO SAPIENS SAPIENS» داده‌اند از همان ابتدای آفر