بریده‌هایی از کتاب فرزانگی (کتاب دوم)

الف) یاد بگیرید قوی باشید، نه گستاخ. باید این تمرین را در برنامۀ فوق‌العادۀ خود بگذارید تا به یک رهبر قدرتمند و توانا با دامنۀ تأثیرگذاری گسترده تبدیل شوید. برخی قدرت را با گستاخی اشتباه می‌گیرند. جایگزینی درستی نیست.

۱. زندگی ارزش زیستن را دارد اگر بیاموزید، و بدانید. اگر ندانید، ضربه می‌خورید. قبل از هر چیز باید روش زیستن را بیاموزید، روش موفق شدن به کنار! زندگی ارزش زیستن را دارد اگر از تجربه‌های خود، مثبت و منفی، درس بگیرید. ابتدا کاری را اشتباه انجام می‌دهیم تا بعد راه درستش را یاد بگیریم. به این می‌گوییم منفیِ مثبت. همچنین از تجربه‌های دیگران، مثبت و منفی، درس می‌گیریم. همیشه گفته‌ام خیلی بد است که شکست‌خورده‌ها سمینار برگزار نمی‌کنند. چون بابت این جور سمینارها پول نمی‌دهیم، آنها نیز سخنرانی نمی‌کنند. ولی اطلاعات‌شان بسیار ارزشمند خواهد بود. چطور یک نفر که همه چیز داشت، همه چیز را باخت. از تجربه‌ها و اشتباه‌های دیگران درس بگیرید.

اگر پدری خانه را ترک کند و هنوز گرمای بوسۀ دخترش را در طول روز حس کند، این مرد صاحب نیرویی است که کمتر کسی آن را دارد. اگر شوهری از خانه بیرون رود و هنوز گرمای دستان همسرش را به دور بدنش احساس کند، این مرد شکست‌ناپذیر است. نیروی ویژه‌ای در حلقۀ مخفی است که شما را قوی، قدرتمند و اثرگذار می‌کند. پس، فرصت را از دست ندهید.

انجام ندادن کارهایی که می‌دانیم باید انجام دهیم باعث می‌شوند احساس گناه کنیم و احساس گناه منجر به فرسایش اعتمادبه‌نفس می‌شود. وقتی اعتماد به نفس تحلیل می‌رود، میزان فعالیت نیز کاهش می‌یابد. و وقتی فعالیت کاهش یابد، ناگزیر نتایج ضعیف می‌شوند. وقتی نتایج ضعیف باشند، نگرش آسیب می‌بیند. و وقتی نگرش تضعیف شود و کم‌کم از مثبت به منفی برسد، اعتماد به نفس بیشتر و بیشتر تحلیل می‌رود.

چه فقیر است کسی که برای خود رستوران مورد علاقه دارد ولی نویسندۀ مورد علاقه ندارد. این فرد جایی را برای تغذیۀ جسم خود انتخاب کرده ولی جایی برای تغذیۀ روان خود ندارد!

پی برده‌ام که جهان و زندگی پاسخ نیکوکاران را می‌دهد. کسی که زمان، تلاش، صبر، اندیشه و تجربۀ خود را می‌بخشد، پاداش خود را می‌گیرد. خیرتان به هرکس و هر چیزی برسد، پاداشش را از همان کس و همان چیز می‌گیرید. محصول، رشد خود را به کشاورز هدیه می‌کند. فرزند، پیشرفت‌های خود را به والدین هدیه می‌دهد.

کنجکاو باشید. کنجکاوی بچه‌ها را‌مانند. یاد بگیرید مثل یک بچه کنجکاو باشید. اگر بچه‌ای بخواهد از چیزی سر در بیاورد، چه کار می‌کند؟ درسته. شما راعاصی می‌کنند. هزارتا سؤال می‌کنند. خیال می‌کنید ول می‌کنند؟! هرگز. هزارتا سؤال دیگر می‌کنند. شما را کلافه می‌کنند و تا مرز جنون می‌کشانند. همۀ بچه‌ها از کنجکاوی‌شان برای یادگیری استفاده می‌کنند. تا به حال توجه کرده‌اید، در حالی که بزرگ‌ترها روی مورچه‌ها پا می‌گذارند، بچه‌ها با چشمانی کنجکاو به آنها خیره می‌شوند؟ کنجکاوی به بچه کمک می‌کند یاد بگیرد، رشد کند و به خواسته‌اش برسد.

به جای حساب پس‌انداز بگویید حساب سرمایه‌گذاری! تغییر جزئی در شیوۀ بیان. به راحتی می‌توان تمام عمر را سر چیزهای بی‌مورد به هدر داد و از این درس‌های سادۀ زندگی غافل ماند. نتیجه‌اش این می‌شود که همیشه باید با کمبودها بسازید و درگیر زندگی باشید، تنها به این دلیل که کتاب نخواندید، سر کلاس نرفتید، روی شیوۀ بیان کار نکردید و نمی‌خواستید زحمت جستجو به خود بدهید. یک خبر خوش! هیچ وقت دیر نیست، می‌توانید هر لحظه که بخواهید تغییر را شروع کنید.

به جای «اگر جواب‌مان را نداد چی؟» بگویید، «اگر جواب‌مان را داد چی؟» به جای «اگر نه گفت چی؟» بگویید، «اگر بله گفت چی؟» به جای «اگر وسط کار وا دادند چی؟» بگویید، «اگر تا آخر ادامه دادند چی؟» به جای «اگر کار نکرد چی؟» بگویید، «اگر کار کرد چی؟» و الی آخر. به این نتیجه رسیده‌ام که اگر به چیزی که واقعاً می‌خواهید فکر کنید و از آن حرف بزنید، ذهن خود‌به‌خود تغییر جهت داده و شما را به سمت آن هدایت می‌کند

چارلی تریمِندس جونز می‌گوید، میزان رشد شما در پنج سال آینده حاصل