بریدههایی از کتاب اسکار و خانم صورتی
نویسنده:اریک ایمانوئل اشمیت
مترجم:معصومه صفاییراد
انتشارات:انتشارات کتابستان معرفت
دستهبندی:
امتیاز:
۴.۳از ۲۷۵ رأی
۴٫۳
(۲۷۵)
وقتی که بترسم مجبور میشم ایمان داشته باشم!
بانيشا
اسکار! خدا که بابانوئل نیست! میتونی چیزهای درونی ازش بخوای.
- مثلاً؟
- مثلاً شجاعت، صبوری، روشنکردن چیزها.
آیدا
حالا برای چی باید برای خدا بنویسم؟
- کمتر احساس تنهایی میکنی.
- احساس تنهایی کمتر با کسی که وجود نداره؟
- به وجودش بیار.
بهسمت من خم شد.
- هربار که تو یهکم بهش فکر میکنی یهکم بیشتر به وجودش میاری؛ اگه همینطور ادامه بدی کامل
میشه؛ اون حالتو خوب میکنه.
آیدا
عشقِ اول خیلی آسیبپذیره، ناپایداره؛ اما باید بجنگی تا حفظش کنی، اگه واقعاً میخواهیش.
ar
زندگی یک کادوی بامزهست؛ اولش زیادی تحویلش میگیریم فکر میکنیم زندگیِ ابدی رو بهدست آوردیم؛ بعد ارزشش رو از دست میده و اون رو مزخرف و کوتاه میبینیم؛ تقریباً میخواهیم بندازیمش دور! آخرش میفهمیم که نه یه کادو بلکه فقط یه امانته و تلاش میکنیم اونطور که شایستشه باهاش رفتار کنیم.
spiideabc
باید دوتا درد رو از هم تشخیص بدی اسکار کوچولوی من! درد فیزیکی و درد روحی... درد فیزیکی رو مجبوریم تحمل کنیم، اما درد روحی رو انتخاب میکنیم.
spiideabc
تلاش کردم با مامان بابام صحبت کنم که زندگی یک کادوی بامزهست؛ اولش زیادی تحویلش میگیریم فکر میکنیم زندگیِ ابدی رو بهدست آوردیم؛ بعد ارزشش رو از دست میده و اون رو مزخرف و کوتاه میبینیم؛ تقریباً میخواهیم بندازیمش دور! آخرش میفهمیم که نه یه کادو بلکه فقط یه امانته و تلاش میکنیم اونطور که شایستشه باهاش رفتار کنیم.
Yasesefid_135
- حالا برای چی باید برای خدا بنویسم؟
- کمتر احساس تنهایی میکنی.
- احساس تنهایی کمتر با کسی که وجود نداره؟
- به وجودش بیار.
بهسمت من خم شد.
- هربار که تو یهکم بهش فکر میکنی یهکم بیشتر به وجودش میاری؛ اگه همینطور ادامه بدی کامل
میشه؛ اون حالتو خوب میکنه.
قاصدک
زندگی یک کادوی بامزهست؛ اولش زیادی تحویلش میگیریم فکر میکنیم زندگیِ ابدی رو بهدست آوردیم؛ بعد ارزشش رو از دست میده و اون رو مزخرف و کوتاه میبینیم؛ تقریباً میخواهیم بندازیمش دور! آخرش میفهمیم که نه یه کادو بلکه فقط یه امانته و تلاش میکنیم اونطور که شایستشه باهاش رفتار کنیم.
من که صد سالمه میدونم چی باید بگم؛ هرچی پیرتر میشیم میل بیشتری برای زندگیکردن نشون میدیم؛ باید ریزبین و هنرمند بشیم! مهم نیست که دیگه قطعاً مثل ده یا بیستسالگی از زندگی لذت نمیبریم؛ اما تو صدسالگی، وقتی که دیگه نمیتونیم از جامون تکون بخوریم بیشتر از عقلمون استفاده میکنیم.
Ramtin
جذابترین سؤالها، سؤال باقی میمونند؛ اونا مثل یه راز میمونند! برای هر جوابی ما باید یه "شاید" اولش بگیم؛ فقط سؤالهای بیمزه هستند که جوابهای مشخصی دارند.
Ramtin
من از ناشناختهها نمیترسم فقط نمیخوام چیزهایی که دارم رو از دست بدم.
Ramtin
زندگی یک کادوی بامزهست؛ اولش زیادی تحویلش میگیریم فکر میکنیم زندگیِ ابدی رو بهدست آوردیم؛ بعد ارزشش رو از دست میده و اون رو مزخرف و کوتاه میبینیم؛ تقریباً میخواهیم بندازیمش دور! آخرش میفهمیم که نه یه کادو بلکه فقط یه امانته و تلاش میکنیم اونطور که شایستشه باهاش رفتار کنیم.
من که صد سالمه میدونم چی باید بگم؛ هرچی پیرتر میشیم میل بیشتری برای زندگیکردن نشون میدیم؛ باید ریزبین و هنرمند بشیم! مهم نیست که دیگه قطعاً مثل ده یا بیستسالگی از زندگی لذت نمیبریم؛ اما تو صدسالگی، وقتی که دیگه نمیتونیم از جامون تکون بخوریم بیشتر از عقلمون استفاده میکنیم.
sogand
- جذابترین سؤالها، سؤال باقی میمونند؛ اونا مثل یه راز میمونند! برای هر جوابی ما باید یه "شاید" اولش بگیم؛ فقط سؤالهای بیمزه هستند که جوابهای مشخصی دارند.
sogand
جذابترین سؤالها، سؤال باقی میمونند؛ اونا مثل یه راز میمونند! برای هر جوابی ما باید یه "شاید" اولش بگیم؛ فقط سؤالهای بیمزه هستند که جوابهای مشخصی دارند.
- میخواهید بگید که "زندگی" جواب نداره؟
- میخوام بگم برای "زندگی" کلی راهحل وجود داره و بنابراین راهحل نداره.
- من هم همینطور فکر میکنم مامی صورتی! برای زندگی راهحلی وجود نداره مگر زندگیکردن.
❥ⓕⓣⓜⓗ❥
باید دوتا درد رو از هم تشخیص بدی اسکار کوچولوی من! درد فیزیکی و درد روحی... درد فیزیکی رو مجبوریم تحمل کنیم، اما درد روحی رو انتخاب میکنیم.
❥ⓕⓣⓜⓗ❥
- جذابترین سؤالها، سؤال باقی میمونند؛ اونا مثل یه راز میمونند! برای هر جوابی ما باید یه "شاید" اولش بگیم؛ فقط سؤالهای بیمزه هستند که جوابهای مشخصی دارند.
- میخواهید بگید که "زندگی" جواب نداره؟
- میخوام بگم برای "زندگی" کلی راهحل وجود داره و بنابراین راهحل نداره.
- من هم همینطور فکر میکنم مامی صورتی! برای زندگی راهحلی وجود نداره مگر زندگیکردن.
کتاب 1984
- خب من نمیتونم بابانوئل رو باور کنم ولی خدا رو باور دارم فهمیدی؟
قطعاً وقتی اینطور گفت همهچیز تغییر کرد.
- حالا برای چی باید برای خدا بنویسم؟
- کمتر احساس تنهایی میکنی.
- احساس تنهایی کمتر با کسی که وجود نداره؟
- به وجودش بیار.
کتاب 1984
دکترها؟ اونها ککشون هم نمیگزه؛ همیشه کلی فکر برای عملکردنت دارن؛ حساب کردم اونها حداقل ششتاشو فقط به من قول دادن!
- شاید تو براشون الهامبخشی!
- فکر کنم.
- اما چرا اونها صاف و پوستکنده به من نمیگن دارم میمیرم؟
کتاب 1984
تلاش کردم با مامان بابام صحبت کنم که زندگی یک کادوی بامزهست؛ اولش زیادی تحویلش میگیریم فکر میکنیم زندگیِ ابدی رو بهدست آوردیم؛ بعد ارزشش رو از دست میده و اون رو مزخرف و کوتاه میبینیم؛ تقریباً میخواهیم بندازیمش دور! آخرش میفهمیم که نه یه کادو بلکه فقط یه امانته و تلاش میکنیم اونطور که شایستشه باهاش رفتار کنیم.
فرو
دکتر دوسلدروف! گوش کنید یه چیزی رو رک و پوستکنده بهتون بگم:
من همهی دورههای درمانی رو درست گذروندم و شما هم کارتون رو خیلی خوب انجام دادید؛ قیافهی متهمها رو به خودتون نگیرید؛ تقصیر شما نیست که مجبورید دربارهی بیماریهای جدید به مردم بگید، مریضیهایی با اسمهای عجیبغریب و غیرقابل درمان؛ به خودتون استراحت بدید، راحت باشید؛ شما که خدا نیستید، شما که به طبیعت دستور نمیدید، شما فقط یه تعمیرکارید؛ پاهاتون رو از گاز بردارید و خودتون رو از این فشار راحت کنید دکتر دوسلدروف! اینقدر خودتون رو مهم نبینید، وگرنه توی این کار خیلی دووم نمیآرید؛ یه نگاه به قیافه خودتون تو آینه بندازید!
zahra
حجم
۵۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه
حجم
۵۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه
قیمت:
۲۰,۰۰۰
۶,۰۰۰۷۰%
تومان