بریدههایی از کتاب من و استادم
۳٫۵
(۳۱)
تو را مثل چنگالی که در گوشتم فرو رفته بود، با خودم به همهجا بردم
sayna.s
پس از این حادثه فهمیدم که راز سینان نه در تندخو بودن اوست نه در شکستناپذیریاش. زیرا نه تندخو بود، نه شکستناپذیر. راز او توانایی تطبیقِ خودش با تغییرات و کاستیها بود. وقتی ما جسارت خود را از دست میدادیم، او به دنبال پیدا کردن چارهای بود. هر بار میتوانست دوباره از میان ویرانهها خودش را از نو بنا کند. استادم نه مثل من از چوب، نه مثل داوود از معدن، نه مثل نیکولا از سنگ و نه مثل یوسف از شیشه بود. سرشت او از جنس آب روان بود، و هرگاه مانعی بر سر راهش قرار میگرفت، به هر شکلی زیرش، رویش یا اطرافش را وارسی میکرد و از شکافها راهی مییافت و جاری میشد.
sayna.s
«پروردگار، قصرِ وجود را میسازد و کلیدهایش را به ما میسپارد.»
sayna.s
کسی که وقت سر رسیدن عزرائیل خودش را گم نکند، یا شیطان است یا قهرمان.
sayna.s
وقتی انسان عوض میشود، فکر میکند دنیا هم با او عوض میشود.
sayna.s
کمیابترین چیز در زندان، امید و بیشترین چیز کثافت و پلیدی است.
sayna.s
میتوانست تنهایی را تحمل کند اما جدایی را نه.
sayna.s
وای به حال شخص ناتوانی که دشمنش انسانی توانمند باشد.
sayna.s
مگر عشق چنین چیزی نیست؟ حد وحدود خود را ندانستن، گذشتن از مرزها!
sayna.s
ظالمانی مثل او قدرتشان را نه از توان ذاتی خود، بلکه از ضعفهای دیگران میگیرند.
sayna.s
«چهقدر عجیب است، نه؟ انسانهایی از جنس خودمان خطرناکترین دشمنان ما هستند. معمار دشمن معمار است، حکیم دشمن حکیم... یک انسان هرچهقدر هم به تو نزدیک باشد، به همان اندازه احتمال تنفرش از تو بیشتر است.»
sayna.s
ما مخلوقات زوالپذیری هستیم. به هر چیزی که عادت کنیم آن را درست میپنداریم.
sayna.s
«اگر با دقت نگاه کنی میبینی که حتی سنگ هم ثابت نیست، چه برسد به استاد سنگتراش. باید مثل اسب باشی، همیشه در حال حرکت.»
sayna.s
جاهلان فکر میکنند برای خوردن، نوشیدن یا دعوا کردن و یا فقط برای به دنیا آوردن بچه آفریده شدهاند. حال آنکه وظیفهی اصلی ما افزودن بر داناییمان است. به همین خاطر است که اینجاییم
sayna.s
حیوانها را میکشتند اما به اسارت گرفتن تنها مخصوص انسانها بود.
sayna.s
جایی که ترس وجود داشته باشد، هنر چگونه میتواند رشد کند؟
sayna.s
از من به تو نصیحت، سؤالی که برایش جوابی نداری نپرس.
sayna.s
کسی که میخواهد در کارش استاد شود باید کارهای اولیهاش را کنار بگذارد. اگر از آثارت زیادی راضی باشی، دیگر یاد نخواهی گرفت. اگر فکر کنی استاد شدهای، در همان مرحله میمانی و درجا میزنی. بهتر از هر چیزی آن است که هر بار کار را با جدیت از ابتدا شروع کنی.
sayna.s
زیاد حرف زده بود. همیشه همینطوری میشد. هر وقت با کسی درددل میکرد پشیمان میشد.
sayna.s
غایت کائنات انسان است، غایت انسان آموختن. چرا باید مثل یک حشرهی ناتوان پشت پردهی ترسها و محدودیتها پنهان شویم.
sayna.s
حجم
۴۸۸٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۵۰۴ صفحه
حجم
۴۸۸٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۵۰۴ صفحه
قیمت:
۸۰,۰۰۰
۲۴,۰۰۰۷۰%
تومان