بریدههایی از کتاب من و استادم
۳٫۴
(۳۰)
آموختن همیشه کشف چیزهای تازه نیست. بعضیوقتها بهخاطر آوردن دانستنیهایی است که فراموش شده است.
sayna.s
در یکی از روزها با دختری چون پنجهی آفتاب آشنا میشد. جهان او را از یک خطر نجات میداد، از خفه شدن یا از دست راهزنان و یا از چنگال حیوانی درنده. قسمتی از این رؤیا همیشه تغییر مییافت. هنگام نگریستن به یکدیگر همیشه نگاههایشان طعم باران میداد. عاشق هم میشدند. نوازشهای دختر مانند آبهای معطر بر تنش جاری میشد. چهل شبانهروز جشن میگرفتند.
معدهشان را پر از باقلوا و دهانشان را پر از قهقهه میکردند. چنان سعادتمند میشدند که سالها بعد در این دنیای فانی مردم از آنها بهعنوان زوجهای خوشبخت یاد میکردند. این رؤیایی بود که برای هیچکس تعریف نکرده بود.
ژان لاو ژان
به جای اینکه با تقوایت فریبکاری کنی، بهتر است با گناهت صادق باشی
Marie Rostami
ظالمانی مثل او قدرتشان را نه از توان ذاتی خود، بلکه از ضعفهای دیگران میگیرند.
Marie Rostami
نه تمساح، نه شیر، هیچکدامشان به اندازهی ما انسانها وحشی نیستند.
sayna.s
اگر زندگی ما نقشهای داشته باشد، آن نقشهی راهها نیست بلکه نقشهی خطوطی است که دوراهیها را از هم جدا کرده است. در آن لحظههای کوتاهی که میان دو چیز یکی را ترجیح میدهیم، تقدیری که در یک چشم به هم زدن با گرفتن یک تصمیم عوض میشود.
Tandis.A
کسی که با گذشتهاش زندگی کند زود از بین میرود و نمیتواند به راهش ادامه دهد.
sayna.s
«چهقدر عجیب است، نه؟ انسانهایی از جنس خودمان خطرناکترین دشمنان ما هستند. معمار دشمن معمار است، حکیم دشمن حکیم... یک انسان هرچهقدر هم به تو نزدیک باشد، به همان اندازه احتمال تنفرش از تو بیشتر است.»
Marie Rostami
«زیرا کسی که میخواهد در کارش استاد شود باید کارهای اولیهاش را کنار بگذارد. اگر از آثارت زیادی راضی باشی، دیگر یاد نخواهی گرفت. اگر فکر کنی استاد شدهای، در همان مرحله میمانی و درجا میزنی. بهتر از هر چیزی آن است که هر بار کار را با جدیت از ابتدا شروع کنی.»
Marie Rostami
در این ساعات خلوت و خاموشی تنها دو گروه از مردم بیدار بودند، یا عابدان یا معصیتکنندگان.
سَعَیِدہِ
حجم
۴۸۸٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۵۰۴ صفحه
حجم
۴۸۸٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۵۰۴ صفحه
قیمت:
۸۰,۰۰۰
تومان