بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب چشم جنگ | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب چشم جنگ اثر محمدمهدی خالقی

بریده‌هایی از کتاب چشم جنگ

انتشارات:نشر ستاره‌ها
دسته‌بندی:
امتیاز:
۵.۰از ۷ رأی
۵٫۰
(۷)
پیام امام آمد؛ جنگ هنوز تمام نشده است. یک‌دفعه در همان چند روز بعد از پیام ایشان، نیروهای زیادی آمدند. تعداد نیروها عجیب بود. یادم هست بعضی از عرب‌های خوزستان با ماشین شخصی آمده بودند منطقه. ما رزمنده‌ها که مدت زیادی جبهه بودیم، با این اعزام نیرو روحیه گرفتیم و همان کسانی که می‌گفتند بعد از فتح خرمشهر چرا صلح نکردید، زبان‌شان بند آمد. دیدند صدام آدم جنایت‌کاری است.
مهدی بخشی
یک بار که رفته بودیم بش‌قارداش، یک زن و شوهر توریست آمدند لخت شدند وآب‌تنی کردند و بعد روی چمن خوابیدند. تمام جوان‌ها دور اینها حلقه زده بودند.
مهدی بخشی
با اوج گیری انقلاب و خصوصاً آمدن امام، بیشتر آدم‌های فاسدی که می‌شناختم تغییر کردند. یادم می‌آید یکی از مشروب‌خورهای لات درجه یک بش‌قارداش همان‌جایی که این کارها را انجام می‌داد، موقع ظهر یا مغرب می‌ایستاد، اذان می‌گفت و نمازهای طولانی و باصفایی می‌خواند. حتی یکی از همین‌ها بعدها در جنگ شهید شد. تحولی که امام ایجاد کرد عجیب بود. مثل معجزه بود.
مهدی بخشی
با اوج گیری انقلاب و خصوصاً آمدن امام، بیشتر آدم‌های فاسدی که می‌شناختم تغییر کردند. یادم می‌آید یکی از مشروب‌خورهای لات درجه یک بش‌قارداش همان‌جایی که این کارها را انجام می‌داد، موقع ظهر یا مغرب می‌ایستاد، اذان می‌گفت و نمازهای طولانی و باصفایی می‌خواند. حتی یکی از همین‌ها بعدها در جنگ شهید شد. تحولی که امام ایجاد کرد عجیب بود. مثل معجزه بود.
مهدی بخشی
خانواده ما وضعیت اقتصادی خوبی نداشت، اما هیچ موقع انگیزه‌مان برای ورود به انقلاب، بهبود وضع اقتصادی نبود. بیشتر همین مبارزه با فساد بود.
مهدی بخشی
خانواده ما وضعیت اقتصادی خوبی نداشت، اما هیچ موقع انگیزه‌مان برای ورود به انقلاب، بهبود وضع اقتصادی نبود. بیشتر همین مبارزه با فساد بود.
مهدی بخشی
خانواده ما وضعیت اقتصادی خوبی نداشت، اما هیچ موقع انگیزه‌مان برای ورود به انقلاب، بهبود وضع اقتصادی نبود. بیشتر همین مبارزه با فساد بود.
مهدی بخشی

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۸۰ صفحه

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۸۰ صفحه

صفحه قبل۱
۲
صفحه بعد