بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب ناگفته‌ها و ناشنیده‌های دشت کربلا | صفحه ۴ | طاقچه
تصویر جلد کتاب ناگفته‌ها و ناشنیده‌های دشت کربلا

بریده‌هایی از کتاب ناگفته‌ها و ناشنیده‌های دشت کربلا

انتشارات:انتشارات پر
امتیاز:
۴.۵از ۱۰ رأی
۴٫۵
(۱۰)
دهم عاشورای سال ۶۱ هجری...قمری برابر با ۲۱ مهرماه سال ۵۹ هجری شمسی است.... بله عاشورا در فصل پاییز بود!!!
بهروز
هیچ کس جز امام معصوم نباید عهده‌دار غُسل و کفن و دفن امام قبل از خود شود؛ پس از واقعه عاشورا نیز حضرت امام سجاد با معجزه‌ی الهی به کربلا بازگشت و عهده‌دار کفن و دفن حضرت امام حسین علیه‌السلام و سایر شهدای کربلا شد.
بهروز
شمر بن ذی الجوشن از فرماندهان سپاه امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام در جنگ صفین و جانباز امیر المومنین است او کسی است که در میدان جنگ تا شهادت پیش رفت. این چنین کسی حالا در کربلا شمر می‌شود. با ورودش به کربلا همه چیز عوض می‌شود. شمر آدم کوچکی نیست اگر نیایش و نجواهای شمر را برای شما بخوانند و به شما نگویند که این‌ها مال شمر است شما با آن‌ها گریه می‌کردید. هیچ گاه گفته نمی‌شود که وقتی شمر دستش را به حلقه خانه خدا می‌زد چگونه با خدا زمزمه می‌کرد! فرض کنید الان از صحنه کربلا خارج شده‌اید، یک نفر به شما بگوید همه چیز برای رفتن شما به خانه خدا آماده است. آیا شما حاضرید با پای پیاده به این سفر بروید؟ مطمئنا می‌گویید: نه! شمر ۱۶ بار پیاده به سفر حج رفته بود.
بهروز
بسیاری از عالمان دینی زمان‌های متفاوت درجهت تاثیر گذاری کلام و پرشور بودن منبر خویش در مجالس عزا اکاذیبی را نقل کرده‌اند
بهروز
امام رضا (ع) فرمودند: جغد در زمان سابق در خانه‌ها جا می‌کرد و در وقت طعام خوردن نزدیک سفره می‌آمد و طعام به نزدش می‌ریخنتند و می‌خورد. چون حضرت امام حسین (ع) را شهید کردند از آبادانی بیرون رفت و در خرابه‌ها و کوه‌ها و صحراها جا گرفت و گفت بد امتی هستید شما! فرزند پیغمبر خود را می‌کشید و من ایمن نیستم از شما که مرا بکشید. (۱۹)
بهروز
در روز عاشورا بر جُغد چه گذشت؟؟؟  حسن بن أبی غندر میگوید: از امام صادق (علیه‌السلام) شنیدم که در مورد جغد می‌گفت: آیا کسی از شما آن را در روز دیده است؟ گفتند: در روز ظاهر نمی‌شود. و جز در شب نمی‌توان آن را دید؟ فرمود: جغد همیشه در آبادی بود. امّا پس از آنکه امام حسین (علیه‌السلام) به شهادت رسید، بر خودش واجب کرد که دیگر در آبادی نماند و جز در خرابه مسکن نگزیند. پس همیشه در روز روزه دار است تا شب و چون شب فرا رسد، تا صبح بر حسین (علیه‌السلام) نوحه گری میکند. (۱۸)
بهروز
ضبط اموال دولتی توسط امام حسین علیه‌السلام کاروانی از یمن که حامل مقداری از بیت المال بود، از طریق مدینه رهسپار دمشق بود. امام حسین (ع) با اطلاع ازاین موضوع، آن را ضبط کرد و در میان مستمندان بنی‌هاشم و دیگران تقسیم کرد و نامه‌ای بدین شرح به معاویه نوشت: "کاروانی از یمن ازاینجا عبور می‌کرد که حامل اموال و پارچه‌ها و عطریاتی برای تو بود تا آنها را به خزانه دمشق سرازیر کنی و به خویشانت که تاکنون شکم‌ها و جیب‌های خود را از بیت المال پرکرده‌اند، ببخشی. من نیاز به آن اموال داشتم و آنها را ضبط کردم، والسلام (۱۶) " بی شک این اقدام امام حسین (ع) مخالفت صریح با حکومت معاویه به شمار می‌رفت و گام آشکاری در نامشروع جلوه دادن حکومت او بود
بهروز
زید بن أرقم روایت کرده است که من در آن روزی که سرهای شهداء کربلا را در میان کوچه‌های کوفه بر روی نیزه‌ها حمل می‌کردند، در میان یک غرفه‌ای نشسته بودم که سر بریدة امام حسین ـ علیه السّلام ـ را که بر فراز یک نیزه جا داشت از برابرم گذشت و در آن هنگام شنیدم که سر امام حسین آیه‌ای از سورة کهف را تلاوت می‌فرمود: «آیا خیال می‌کنی که پیش آمد یاران کهف و رقیم از این همه آیات بزرگ ما شگفت آورتر است» و زمانیکه من این آیه را شنیدم گفتم: «به خدا سوگند سر بریدة شما ای فرزند رسول خدا شگفت آورتر از پیش‌آمد اصحاب کهف است.
بهروز
ازدواج حضرت قاسم بن الحسن (ع)؛ بزرگترین تحریف تاریخ قاسم بن الحسن (علیه‌السلام) در واقعه ی کربلا هنوز به پانزده سالگی نرسیده بود.
بهروز
جنیان گفتند: ای حبیب خدا و ای فرزند حبیب خدا! به خدا سوگند اگر اطاعت از تو لازم و مخالفت با تو حرام نبود، سخنت را قبول نمی‌کردیم و تمام دشمنانت را پیش از دستیابی به تو از میان می‌بردیم. حسین بن علی علیه‌السلام فرمود: به خداوند سوگند که ما بر این کار از شما جنیان تواناتریم ولی باید حجت بر مردم تمام شود تا «آن کس که گمراه می‌شود با دلیل گمراه شود و آن کس که هدایت می‌شود با دلیل هدایت شود.»
zeynab
کته ی جالب در مورد شمر این است که ابن حجر می نویسد: در نماز جماعت حاضر می شد و بعد از نماز توسّل می کرد و می گفت: اللّهمّ إنّک تعلم أنّی شریفٌ فاغفرلی;  خدایا! تو می دانی که من فرد خوبی هستم، پس مرا بیامرز! راوی می گوید: به او گفتم: چگونه از خدا انتظار داری که تو را ببخشد، در حالی که تو فرزند دختر رسول خدا صلی اللّه علیه وآله را به قتل رسانده ای؟ شمر در پاسخ گفت: تو چه می گویی؟ چه کار باید می کردم؟ آنان که به ما امر کردند، امیران ما هستند و اگر ما مخالفت می کردیم، از این حیوانات هم بدتر بودیم; زیرا که امیران ما واجب الاطاعه هستند!
zeynab
نکته‌ی جالب در ارتباط با شمر ملعون (مظلوم نمایی و از خود متشکر بودن شمر بود)!!!
zeynab
خداوند فرموده است: «ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید نباید گروهی از مردان شما گروه دیگر را استهزاء کنند، شاید آن‌ها که مورد استهزاء واقع می‌شوند بهتر از مسخره کنندگان باشند و همچنین زنان یکدیگر را مسخره نکنند، زیرا ممکن است زنان مسخره شده از آن‌ها که مسخره می‌کنند بهتر باشند و مبادا از یکدیگر عیب‌جویی کنید و زنهار از این‌که یکدیگر را با القاب زشت و ناپسند یاد کنید که پس از ایمان آوردن، نامی که نشان از فسق و فجور دارد بسیار زشت است و هر کس که از این رفتار توبه نکند ستمگر و ظالم است»
zeynab
هر وقت ولیّ خدا و امام عصرشان اراده می‌کرد که با اینها سخن بگوید سر و صدا می‌کردند و هلهله سر می‌دانند و حاضر نمی‌شدند تا به کلام آن حضرت گوش فرا دهند تا جایی که امام علیه‌السلام خطاب به آنها فرمود: وَیلَکُم مَا عَلَیکُم أن تَنصِتُوا إلَیَّ فَتَسمَعُوا قَولِی؛ چرا ساکت نمی‌شوید تا حرفم را بشنوید؟ اینجا بود که خود حضرت علت را بیان کرد و فرمود: فَقَدْ مُلِئَتْ بُطُونُکمْ مِنَ الْحَرَامِ.
zeynab
فَقَدْ مُلِئَتْ بُطُونُکمْ مِنَ الْحَرَامِ وَ طُبِعَ عَلَی قُلُوبِکمْ؛ شکمهایتان از حرام پر شده و بر قلبهایتان مُهر خورده است.
zeynab
حرام‌خواری و قساوت قلب ارتباطی تنگاتنگ با هم دارند اگر کسی حرام خورد قلبش سخت شده و در برابر حق، نرمش نخواهد داشت و این همان سخنی است که امام حسین علیه‌السلام در روز عاشورا به سپاه کوفه فرمود.
zeynab
هنگامی که حضرت آدم به زمین فرود آمد حوا را ندید دنبال او می‌گشت تا از کربلا گذر نمود بدون سبب غمگین شده سینه‌اش تنگ گردید و چون به محل شهادت امام حسین (علیه السلام) رسید پایش لغزید و بر زمین افتاد و خون از پایش جاری شد. سر به آسمان بلند کرد و عرض نمود: خداوندا آیا گناهی از من صادر شد که مرا به آن معاقب فرمودی؟ من همه زمین را گشتم و مثل این زمین به من بدی نرسید. خداوند به او وحی نمود که ای آدم گناه نکردی ولکن فرزندت امام حسین (علیه السلام) در این مکان از روی ستم کشته می‌شود. خون تو به موافقت خون او جاری شد. عرض کرد: قاتل او کیست؟‌ وحی آمد: قاتلش یزید، ملعون اهل آسمان‌ها و زمین است. آدم گفت: ای جبرئیل "درباره قاتل آن حضرت" چه کنم؟‌ گفت: او را لعن کن. پس آدم چهار بار او را لعن کرد و به سوی عرفات روانه شد پس در آنجا حوا را یافت. (۳)
fatemeh

حجم

۱۱۱٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۶۰ صفحه

حجم

۱۱۱٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۶۰ صفحه

قیمت:
۱۰,۰۰۰
تومان
صفحه قبل۱
...
۳
۴
صفحه بعد