بریدههایی از کتاب راز مادرم
۴٫۳
(۱۵۷)
«همیشه اگه از کسی میخواهی کاری انجام بده در جهت منافع شخصی خودش صحبت کن.»
Ensiyeh
فقط مهربانی بهقدر کافی و سادگیِ طبیعیِ بیتکلف به همراه اعتمادبهنفس میتواند مردم را جذب کند. تلاش ساختگی برای بیشازحد مهربان بودن مردم را میترساند.
tub..t
تا وقتی پدر و مادرمان زنده هستند، در وجودمان هنوز احساس کودکی میکنیم.
با رفتن مادرم به خاطر از دست دادن کودک درونم احساس غم میکنم.
tub..t
ما دیگر آرزوی سفرهای هیجانانگیز و ماجراجویی نداریم. همان زندگی قبلی و روزمرهمان برایمان رؤیا شده. آرزو میکنیم به جهانی برگردیم که به یادش میآوریم.
tub..t
عشق تنها چیزی است که آن را بیشتر از وقتی دادی دوباره دریافت میکنی.
Narges
در آغاز جنگ هیچکس باور نداشت آلمانها، این ملت مستعمل، بتوانند قوم یهود را بهصورت دستهجمعی از بین ببرند
lucifer
اما اونا میان سراغت و ازت میخوان مردمی رو بکشی که نمیشناسیشون و این خلاف اخلاق و انسانیته. با این کار سرافکنده میشی. تا جایی که میتونی این کارو نکن. شجاع نباش. این جنگ نه ضروریه و نه درست.»
lucifer
دخترم تعجب میکند که چطور ما از مردم سراسر جهان هدیه دریافت میکنیم. به او میگویم این هدایا را برای مادربزرگش فرانچسکا که در واقع فرشتهای در لباس انسان است میفرستند چون او عشقش را نثار همهی مردم جهان کرد. میگویم: «همه اینها عشقهاییاند که بهسوی او برمیگردند.» عشق تنها چیزی است که آن را بیشتر از وقتی دادی دوباره دریافت میکنی.
lucifer
او پسرش را در جنگ بین یهودیان و آلمانیها از دست داد بااینحال هیچ کینهای نسبت به آنها ندارد.
او دو خانواده یهودی و یک سرباز آلمانی را برای بیست ماه مخفی کرد و هیچچیزی از آنها درخواست نکرد.
lucifer
همهی چیزهایی که مادرم گفت را میدانستم اما مواقعی وجود دارد که از شنیدن چیزهایی که میدانید هم احساس خوبی پیدا میکنید.
lucifer
مادرم میگوید: «اگه آلمانی باشی و کسی بهت بگه تو برتر متولد میشی معلومه حرف قشنگیه و خوشت میآد. از اینم بهتر اینه که بهتون بگن اگه روزگارتون بده بهخاطر یهودیاست و تقصیر شما نیست. مردم این چیزا رو بهتر قبول میکنن تا دلایل و توضیحات منطقی.»
lucifer
«الان تسلیم نشو ویلهلم، الان که همه چی نزدیکه تموم بشه. خبر رسیده هیتلر هرلحظه داره عقبنشینی میکنه، ما هنوز اینجاییم. فقط یه کم مونده بعد برمیگردی به مزرعهت.
HeLeN
نمیدانم چطور مرد بزرگی مثل برونک توانسته در آن انبار تنگ جا شود. این من را متعجب میکند، نامش را میگذارم اراده برای زنده ماندن.
HeLeN
که میگوید: «هلنا یه احساس غم و اندوهی همیشه توی استخوانای منه.»
کاربر رویاامیررضا
وقتی کوچکتر بودم از مادرم پرسیدم: «چطور بفهمم عاشق شدهم؟» جوابش این بود: «به وقتش خودت میفهمی.» پاسخ او گنگ و مبهم بود و همچنان این سؤال در ذهنم بود؛ «واقعاً چطوری میفهمم؟» او گفت: «چیز بیشتری نمیشه گفت جز اینکه اگه نفهمیدی و حسش نکردی، یعنی هنوز عاشق نشدی.»
سوگند دولو
من معتقدم که همهی ما مانند فرانچسکا درونمان این ظرفیت را داریم که بزرگ باشیم. گاهی اوقات ما بدون آگاهی از این ظرفیت در زندگیمان قدم برمیداریم، چون زندگی برای ما آسان بوده.
نسیم رحیمی
قبل از جنگ شش هزار یهودی در لهستان بودند. تنها سی نفر از آنها از جنگ نجات یافتند و نیمی از آنها هم به خاطر کمک زنی لهستانی به نام فرانچسکا جان سالم به در بردند.
نسیم رحیمی
عشق تنها چیزی است که آن را بیشتر از وقتی دادی دوباره دریافت میکنی.
نسیم رحیمی
میپرسد: «میدانی زیباترین حالت یک زن چه وقتی است؟» جواب میدهم: «وقتی که عاشقه.»
نسیم رحیمی
همهی ما جای خود را در جهان پیدا میکنیم اما برای همیشه پیوندی بین ماست که فاصلهی زمان و مکان آن را نمیتواند از بین ببرد.
نسیم رحیمی
حجم
۱۱۸٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۵۰ صفحه
حجم
۱۱۸٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۵۰ صفحه
قیمت:
۵۰,۰۰۰
تومان