بریده‌هایی از کتاب جادوی نظم

مقصد شما کاملا مشخص است. لحظه‌ای که همه‌چیز را سر جایش قرار دهید، از خط پایان عبور کرده‌اید.

نظم مؤثر، متشکل از فقط دو فعالیت ضروری است: دور انداختن و تصمیم‌گیری در زمینه‌ی محل نگه‌داری از وسایل. از بین این دو، دور انداختن باید در ابتدا صورت گیرد.

مرتب‌کاری نتایج قابل مشاهده‌ای را به همراه دارد و هیچ‌گاه موقتی نیست. راز اصلی موفقیت این است: اگر به جای اینکه کم‌کم مرتب‌کاری کنید، در یک نوبت این کار را انجام دهید، ذهنیت شما به طرزی چشم‌گیر تغییر خواهد کرد؛ تغییری بسیار عمیق که بر احساسات شما، طرز فکرتان و عادت‌های زندگی‌تان تأثیرخواهد گذاشت.

بی‌حرکت روی زمین نشستم و سپس به توده‌ی کیسه‌های زباله زل زدم و با خود فکر کردم، «چرا زحمت نگه داشتن تمام این وسایل را با خود داده‌ام؟» با این حال، چیزی که بیش از همه حیرت‌زده‌ام کرد، تفاوت چشمگیر اتاقم بود. پس از گذشت فقط چند ساعت، قسمت‌هایی از کف اتاق را می‌دیدم که قبلا اصلا دیده نمی‌شدند. به نظر می‌رسید که اتاقم دگرگون شده بود، و هوایش آن‌قدر تازه و پرنشاط شده بود که حتی خودم نیز آسوده‌خاطرتر شدم. به این موضوع پی بردم که نظم می‌تواند اثربخشی بسیار بیش‌تری نسبت به آنچه تا آن زمان تصور می‌کردم، داشته باشد. با دیدن آن تغییرات چشمگیر، غافلگیر شده بودم و از آن روز به بعد توجهم را از آشپزی و خیاطی، که فکر می‌کردم از ضروریات یک خانه‌ی مرتب هستند، به هنر نظم معطوف کردم.

هیچ چیزی نمی‌تواند مرا بیش‌تر از اینکه دوروبرم مملو از وسایلی باشد که دوستشان دارم، خوشحال کند. شما چطور؟ شما فقط باید از هر چیزی که قلبآ دوستش ندارید، خلاص شوید. هیچ راه ساده‌تری برای رسیدن به رضایت و خوشنودی وجود ندارد. این راه، چه نام دیگری جز «جادوی نظم» می‌تواند داشته باشد؟

کتاب‌هایی که قبلا خوانده‌اید، تجربه شده‌اند و محتوای آن‌ها، حتی اگر به یاد نیاورید، در درون شماست.

زندگی کردن بدون دانستن نحوه‌ی تا کردن به شدت زیان‌بار است.

آنچه در خانه می‌پوشید قطعآ روی تصوری که از خودتان دارید، تأثیر می‌گذارد.

فرایند سنجیدن احساستان نسبت به اشیایی که دارید، شناسایی آن‌هایی که وظیفه‌ی خود را به انجام رسانده‌اند و قدردانی و خداحافظی کردن با آن‌ها، تا حدودی آزمودن درون شماست.

وقتی واقعآ در دلایل اینکه چرا نمی‌توانیم چیزی را رها کنیم کاوش می‌کنیم، فقط به دو موضوع می‌رسیم: دلبستگی به گذشته و ترس از آینده.

«هر چیزی را که خوشحالتان نمی‌کند، دور بیندازید.» اگر این روش را حتی به میزان کمی امتحان کرده باشید، تاکنون متوجه شده‌اید که شناسایی اشیایی که شما را خوشحال می‌کنند، خیلی هم دشوار نیست. به محض لمس کردن آن‌ها، پاسخ را می‌یابید. البته تصمیم‌گیری درمورد دور انداختن اشیاء، خیلی دشوارتر است.

برخی مواقع به سبب کمبودهایم به شدت مأیوس می‌شوم. با این‌حال، در محیط اطرافم اعتمادبه‌نفس دارم. در خصوص وسایلی که دارم، لباس‌هایی که می‌پوشم، خانه‌ای که در آن زندگی می‌کنم، و افرادی که در زندگی‌ام هستند، و به طورکلی، در خصوص محیط اطرافم، به سبب اینکه وسایل و افرادی که تک‌تک آن‌ها برایم خاص، گرانبها، و فوق‌العاده عزیزند و در اطرافم هستند، اعتمادبه‌نفس دارم و سپاسگزار وجود آن‌ها هستم. البته ممکن است این مسایل برای دیگران چندان خاص به نظر نرسند. وسایل و افرادی که مرا خوشحال می‌کنند، حامیان من هستند.

وقتی یاد بگیرید که وسایلتان را به طور صحیح انتخاب کنید، آنچه نگه می‌دارید، به خوبی در فضای کنونی‌تان جای خواهد گرفت.

داشتن کتاب‌های کم‌تر، درواقع تأثیر اطلاعاتی را که می‌خوانم بیش‌تر می‌کند.

تنها کسانی که باید سال‌های زندگی‌شان را با فکر کردن به نظم بگذرانند، افرادی هستند که از انجام دادن این کار لذت می‌برند و برای استفاده از نظم، جهت تبدیل جهان به جایی بهتر، اشتیاق دارند. شما هم، وقت و عشق و علاقه‌تان را صرف فعالیت‌هایی بکنید که بیش از هر چیزی برایتان شادی‌آور هستند، چرا که این، هدف شما از زندگی است. من معتقدم نظم دادن به خانه‌تان به شما کمک خواهد کرد فعالیتی را که قلبآ به آن علاقه دارید، بیابید. زندگی واقعی شما، بعد از اینکه به خانه‌تان نظم می‌دهید، آغاز می‌شود.

از آنجایی که من هم تنبل و هم فراموش‌کار هستم، نمی‌توانم قدر تعداد زیادی وسیله را بدانم. به همین دلیل است که می‌خواهم فقط آنچه را دوست دارم مغتنم بشمارم و به همین خاطر، بخش اعظمی از عمرم را صرف نظم کرده‌ام. با این‌حال، من معتقدم بهترین کار این است که مرتب کردن را به سرعت انجام داده و به اتمام برسانید. چرا؟ چون هدف از زندگی، مرتب کردن نیست. اگر فکر می‌کنید که نظم دادن، کاری است که باید هر روز انجام شود، اگر فکر می‌کنید نظم دادن، کاری است که باید تا پایان عمرتان انجام دهید، زمان آن رسیده که بیدار شوید. به شما قول می‌دهم که مرتب کردن می‌تواند به طور کامل و سریع، و در یک نوبت انجام شود. تنها وظایفی که باید برای باقی عمرتان به انجام دادن آن‌ها ادامه دهید، اقدامات مربوط به انتخاب وسایلی است که دور می‌اندازید و مراقبت از آنچه تصمیم می‌گیرید نگه دارید. می‌توانید اکنون، یک بار و برای همیشه، به خانه‌تان نظم بدهید.

من معتقدم هدف حقیقی مرتب کردن این است که در طبیعی‌ترین حالت ممکن زندگی کنیم. فکر نمی‌کنید که داشتن وسایلی که خوشحالمان نمی‌کنند و یا واقعآ به آن‌ها نیاز نداریم، غیرطبیعی است؟ من اعتقاد دارم داشتن وسایلی که واقعآ دوستشان داریم و یا به آن‌ها نیازمندیم، طبیعی‌ترین حالت ممکن است. با نظم دادن به خانه‌مان، می‌توانیم در حالت طبیعی خودمان زندگی کنیم. وسایلی را که خوشحالمان می‌کنند، انتخاب می‌کنیم و آنچه را و اقعآ در زندگی‌مان با ارزش است، مغتنم می‌شماریم. هیچ‌چیزی نمی‌تواند شادی‌آورتر از توانایی انجام دادن کاری تا این حد ساده و طبیعی باشد. اگر این خوش‌شانسی است، من معتقدم نظم دادن به خانه‌مان بهترین راه برای رسیدن به آن است.

ما باید وسایلی را که می‌خواهیم نگه داریم، انتخاب کنیم، نه وسایلی را که می‌خواهیم از شرشان خلاص شویم.

جایی که من در آن زندگی می‌کنم، اگرچه بزرگ نیست، اما فقط با چیزهایی آراسته شده است که با قلبم سخن می‌گویند. سبک زندگی‌ام، برایم شادی به ارمغان می‌آورد.

وقتی خانه‌تان را منظم می‌کنید، به فعالیت‌های خود و اتفاقات گذشته‌تان نیز نظم می‌بخشید