بریده‌هایی از کتاب جادوی نظم

. انسان‌ها، پیش از تغییر طرز فکرشان، نمی‌توانند عاداتشان را تغییر دهند.

ضرب‌المثلی می‌گوید «یک اتاق آشفته مساوی با یک ذهن آشفته است.»

آیا شما به خانه‌تان سلام می‌کنید؟ اولین کاری که موقع بازدید از خانه‌ی یک مشتری انجام می‌دهم، این است که به آن خانه سلام می‌کنم.

آهسته شروع کنید و هر روز فقط یک چیز را دور بریزید.» این‌ها کلماتی دلنشین برای قوت قلب دادن به آن دسته از افراد هستند که در زمینه‌ی نظم اعتمادبه‌نفس ندارند. من زمانی که این ایده را شنیدم و بی‌هیچ قید و شرطی آن را پذیرفتم، هر کتابی را که تا آن موقع در زمینه‌ی نظم در ژاپن چاپ شده بود، با علاقه و اشتیاق می‌خواندم. عزمی که بر اثر بینشم درباره‌ی قدرت نظم به وجود آمده بود، شروع به کمرنگ شدن کرده بود و در اثر عدم وجود نتایجی ملموس، کم‌کم احساس دل‌زدگی می‌کردم. آن جملات معقول به نظر می‌رسیدند. دشوار است که از ابتدای شروع کاری با هدف دست یافتن به کمال پیش رفت. علاوه بر این، کمال، دست‌یافتنی نیست. با دور انداختن یک شیئی در هر روز، می‌توانستم تا انتهای سال از شر سیصد و شصت و پنج شیئی خلاص شوم.

اینترنت، خرید کتاب را آسان کرده است، اما به نظرم، در نتیجه‌ی این تغییر، مردم کتاب‌های خوانده‌نشده‌ی بیش‌تری نسبت به قبل دارند.

برخی افراد همه‌چیز را، از کتاب گرفته تا کاغذ و لباس، به صورت توده‌ای، روی هم انباشته می‌کنند. اما این کار، یک اشتباه بزرگ است. بهترین حالت جای دادن وسایل، حالت عمودی است. من به طور خاصی روی این نکته حساس هستم. تمام وسایل را در صورت امکان به صورت عمودی جای می‌دهم. به عنوان مثال، لباس‌ها را تا می‌زنم و به صورت ایستاده روی لبه‌شان، در کشوهایم قرار می‌دهم، و جوراب‌های ساق بلند را رول می‌کنم و به صورت ایستاده در یک جعبه قرار می‌دهم.

وقتی منظم کردن خانه‌تان را به اتمام برسانید، زندگی شما به طوری چشم‌گیر تغییر خواهد کرد. وقتی طعم داشتن خانه‌ای مرتب را بچشید، زندگی پر نشاطی خواهید داشت. دیگر هرگز به حالت به هم‌ریخته‌ی سابق باز نخواهید گشت. این همان چیزی است که من آن را جادوی نظم می‌نامم. اثرات این کار حیرت‌انگیز است. نه‌تنها دیگر هرگز مثل سابق نامرتب نخواهید شد. بلکه شروعی دوباره در زندگی‌تان خواهید داشت. این همان جادویی است که قصد دارم آن را با همگان به اشتراک بگذارم.

کارهای مربوط به نظم، به طورکلی می‌توانند به دو دسته تقسیم شوند: تصمیم‌گیری درمورد اینکه یک شیئی را می‌خواهید دور بیندازید یا نه و اینکه آن را کجا قرار دهید. اگر می‌توانید این دو کار را انجام دهید، می‌توانید به وضعیتی بی‌عیب و نقص برسید. تعداد اشیاء محدود است. شما فقط باید به هر کدام از وسایل، یکی‌یکی نگاه کنید، و تصمیم بگیرید که آن را نگه دارید یا نه، و اینکه آن را کجا قرار می‌دهید.

آن‌ها را طوری انتخاب کنید که گویی وسایلی را که دوست دارید، از ویترین مغازه‌ی مورد علاقه‌تان انتخاب می‌کنید. وقتی اصول اولیه را درک کردید، همه‌ی لباس‌هایتان را در یک محل بگذارید، یکی‌یکی آن‌ها را در دستانتان گرفته و آرام از خود بپرسید، «آیا این مرا خوشحال می‌کند؟» حال دیگر جشنواره‌ی مرتب کردن شما شر

اگر تاکنون نظم را نیاموخته‌اید، قادر به انجام دادنش نخواهید بود

لزومی به تمام کردن کتاب‌هایی که فقط تا نیمه‌ی آن‌ها پیش رفته‌اید، وجود ندارد. هدف آن‌ها این بوده که تا نیمه خوانده شوند.

کاهش وسایلی که داریم و درواقع «سم‌زدایی» خانه‌مان، یک تأثیر سم‌زدایی هم روی بدن ما دارد.

به یاد داشته باشید روش کان ماری که در این کتاب توضیح می‌دهم، مجموعه‌ای از قوانین محض درباره‌ی چگونگی طبقه‌بندی، سازمان‌دهی، و قرار دادن اشیاء سر جایشان نیست. این روش، راهنمایی به منظور به دست آوردن ذهنیت صحیح برای ایجاد نظم و تبدیل شدن به یک فرد منظم است.

در اصل، مرتب کردن باید باعث بازگرداندن تعادل به رابطه‌ی بین افراد، وسایلشان، و خانه‌ای شود که در آن زندگی می‌کنند.

یک لباس ممکن است به شکل لباسی جدید، اطلاعات و یا یک رابطه‌ی جدید، دوباره ظاهر شود و به شما بازگردد. من به شما قول می‌دهم که هر چیزی را که رها می‌کنید، دقیقآ با همان مقدار به شما باز خواهد گشت، اما فقط وقتی که تمایل به بازگشت به شما را داشته باشد. به همین دلیل، وقتی از چیزی دل می‌کنید، آه نکشید و نگویید، «وای، من اصلا از این استفاده نکرده‌ام،» یا «متأسفم که هیچ‌وقت فرصتی برای استفاده کردن از تو پیدا نکردم.» در عوض، آن را با خوشحالی و با گفتن چنین کلماتی روانه کنید: «از اینکه مرا پیدا کردی، متشکرم،» یا «سفر خوبی داشته باشی. به زودی دوباره می‌بینمت!»

«تا کردن کار لذت‌بخشی است!»

کتاب‌ها در اصل کاغذ هستند؛ برگه‌های کاغذی که حروفی روی آن‌ها چاپ شده و به هم چسبیده‌اند. هدف واقعی آن‌ها این است که خوانده شوند و اطلاعات را به خوانندگان خود انتقال دهند. ارزش حقیقی آن‌ها، اطلاعاتی است که دربردارند. آن‌ها وقتی در قفسه‌های شما هستند، هیچ ارزشی ندارند. کتابها را برای کسب تجربه‌ی مطالعه می‌خوانید. کتاب‌هایی که قبلا خوانده‌اید، تجربه شده‌اند و محتوای آن‌ها، حتی اگر به یاد نیاورید، در درون شماست.

انسان‌ها، پیش از تغییر طرز فکرشان، نمی‌توانند عاداتشان را تغییر دهند.

در هنگام انتخاب اشیایی که می‌خواهید نگه دارید، به ندای قلبتان گوش کنید؛ در هنگام انتخاب محل قرارگیری وسایل، به ندای خانه‌تان گوش کنید

بی‌نظمی، نه ارثی است و نه ارتباطی به کمبود وقت دارد. این مسئله بیشتر به انباشته شدن ایده‌های اشتباه درباره‌ی نظم مرتبط است؛