بریده‌هایی از کتاب آیین همسریابی

تعهد یعنی در شرایط بد به‌خودمان پشت نکنیم و با توجه به اشتباهاتمان تا پایان عمر در کنار خودمان بمانیم.

ضمیر ناخودآگاه ما جایی است که افکار، احساسات و خاطراتی که ما از آن‌ها آگاه نیستیم، در آن جای می‌گیرد.

او بخار می‌شد و هوا می‌رفت و نامزدش نیز از او فاصله می‌گرفت. ماندی، مرتب از بی‌تعهدی نامزدش شکایت داشت؛ اما این را نادیده می‌گرفت که حرف و عملش با هم تناسب و همخوانی ندارند. هنگامی که او به این موضوع پی برد، به تغییر خود پرداخت. از او جدا شد و به دیدن دو مرد جوان دیگر رفت که خیلی با او با احترام رفتار می‌کردند. کم‌کم یاد گرفت، در مقابل رفتارهای نامزدش به کلام خودش احترام بگذارد و به آن متعهد بماند و در نتیجه با پسری نامزد کرد که بسیار متعهد، مسؤول و با محبت بود و با او رفتار بسیار خوبی داشت که نتیجه‌ی واکنش رفتار او با خویش و میزان تعهد و مسؤولیت‌پذیری خودش بود.

کند. راضی کننده: داستان همه در مورد من است هوپ، همیشه سعی می‌کرد، بهترین نامزد باشد. هرگز نیازهای خودش را مطرح نمی‌کرد؛ بنابراین نامزدش هرگز نتوانست خودِ واقعی او را بشناسد. توجه به خواسته‌ها و نیازهای نامزدتان نکته‌ی مثبتی است؛ اما نه به این اندازه که خود را فراموش کنید. شناخت خود و نیازهای‌تان نیز اهمیت بسیاری دارد. اگر دائم نگران این باشید که آیا نامزدتان از شما خوشش می‌آید یا نه، روزی فرا خواهد رسید و می‌بینید که او شناختی از خود واقعی شما ندارد یا این‌که متوجه می‌شوید، خودتان دیگر علاقه‌ای به او ندارید حتی

خودتان از خود جدیدی که در راستای برآورده کردن خواسته‌های نامزدتان، از خود ساخته‌اید، علاقه‌ای ندارید و شخصیت او را نمی‌پسندید. علت احتمالی: در قالب خانواده‌تان خود را به عنوان فردی راضی کننده در نظر آورید. جایی که همواره از شما انتظار داشتند، اول دیگران را راضی کنید و دوم یا در مرحله‌ی آخر به نیازهای خودتان توجه داشته باشید. از آن‌جا که در خانواده‌ی شما، هیچ کس به خواسته‌های شما توجهی نمی‌کرد، خودتان هم یاد گرفته‌اید، نیازهای خود را نادیده بگیرید. عمل: دقت کنید آیا تمایل شما در راضی کردن دیگران، انتخاب شماست یا بر شما تحمیل شده است. پیامدهای این انتخاب چیست؟ به خواسته‌های خود در در ارتباط با نامزدتان توجه بیشتری ببخشید و راه‌هایی را پیدا کنید که بتوانید خواسته‌هایتان را با دیگران در میان بگذارید

تیجه‌ی دلخواه خود دست یابند. علت احتمالی شاید شما نمی‌توانسته‌اید خشم‌تان را در خانواده نشان دهید و یاد نگرفته‌اید چگونه احساسات حقیقی خود را بروز دهید. عمل: سعی کنید، خشم خود را شناسایی و آن را به طور مستقیم، آشکار کنید. با احساساتتان در تماس باشید تا خود و همسرتان بتوانید به راحتی درباره‌ی آن‌ها با یکدیگر صحبت و همدیگر را حمایت کنید. به یکدیگر اجازه دهید احساسات حقیقی خود را بروز دهند و با آن با جنبه‌ی مثبت برخورد کنید و بعد از چند بار ببینید با بروز آن‌ها هیچ اتفاق عجیبی نخواهد افتاد و توانایی شما در ابراز آن‌ها بیشتر خواهد شد.

تهاجم – دفاعی آن‌ها را وادار می‌کنم، با احساسات من کنار بیایند آلن، علاقه‌اش را نسبت به نامزدش از دست داده بود؛ اما نمی‌توانست حقیقت را به او بگوید. به او قول می‌داد که به او زنگ بزند، او را منتظر می‌گذاشت و فراموش می‌کرد با او تماس بگیرد و آن‌قدر به این کار ادامه داد تا نامزدش او را ترک کرد. وی به نتیجه‌ی دلخواه خود رسید؛ در حالی که هرگز به طور مستقیم حرفی هم درباره‌ی آن نزد و کاری هم نکرد. اگر نتوانید احساسات خود را به طور مستقیم آشکار کنید، رابطه‌تان را در خطر نابودی قرار داده‌اید. همه‌ی ما با این حالت آشنا هستیم؛ یعنی بعضی‌ها به جای آن‌که مستقیم خواسته‌هایشان را آشکار کنند، می‌کوشند به طور غیرمستقیم و با تحت فشار قرار دادن احساسات ما به نتیجه‌ی دلخواه خود دست یابند.

در زندگی‌تان جایی و وقتی را در نظر بگیرید. درگیری بیش از حد در فعالیت‌های روزانه، شما را از یافتن همسر واقعی و ایده‌آلتان محروم می‌کند. همین امروز، اقدام و در برنامه‌ی روزانه‌تان وقتی را برای این کار پیش‌بینی کنید. علت احتمال: اغلب طفره رفتن در تمامی افراد خانواده دیده می‌شود. آیا پدر و مادر شما وقتی در موردی نگران می‌شدند، آن را به‌طور کامل نادیده می‌گرفتند و به آن بی‌توجهی می‌کردند؟ چنین خط مشی از پیشرفت شما جلوگیری می‌کند و از دست دادن فرصت‌ها در زندگی را موجب می‌شود. به محض برخورد با موقعیت‌های مناسب، بی‌درنگ عمل کنید. عمل: به ترس اجازه ندهید فرصت‌های احتمالی را از شما برباید. برای یافتن همسر ایده‌آلتان تلاش کنید. هر قدم کوچکی شما را به دستیابی به اهدافتان نزدیک و نزدیک‌تر خواهد کرد. پیروزی خود را جشن بگیرید. فکر نکنید که با دست روی دست گذاشتن و انتظار کشیدن به عشق حقیقی دست خواهید یافت. دست به کار شوید.

اجتناب کننده: اگر می‌شود کاری را به فردا موکول کرد، بهتر است امروز، از انجام آن خودداری کرد ربکا، درباره‌ی ازدواج و دوستی صحبت می‌کرد. سن او کمی از چهل گذشته بود و دوست داشت که بچه‌دار شود؛ اما هرگز فرصت شرکت در میهمانی مجردها را پیدا نمی‌کرد. او اغلب تاریخ مهمانی‌ها را در تقویمش یادداشت می‌کرد؛ اما هنگام شرکت در مهمانی که می‌رسید، به گونه‌ای از رفتن به آن خودداری می‌کرد. در خیلی از باشگاه‌های پیدا کردن همسر ایده‌آل عضو شده بود؛ اما به ندرت با آن‌ها تماس می‌گرفت. ترس ربکا، تناقض خواسته و عمل وی را موجب شده بود. او با آگاهی از این موضوع توانست بر آن غلبه و خط مشی جدیدی را اتخاذ کند.

فردی که شما به عنوان همسر آینده‌تان انتخاب می‌کنید، در زندگی شما نقش بسیار مهمی را بازی می‌کند. او قرار است، شما را در دستیابی به اهدافتان یاری کند؛ بنابراین باید مطمئن باشید که در چیزهای اصلی و اساسی با یکدیگر اشتراک نظر دارید؛

احساس شما نسبت به خودتان به راحتی به دیگران القا می‌شود؛ بنابراین قبل از ایجاد هرگونه رابطه‌ای با دیگران سعی کنید، بهترین رابطه را با خود ایجاد کنید. وقتی خوشحال، سالم، راضی و در آرامش باشید، چیزها را آسان‌تر به‌دست می‌آورید و هر آنچه به دست می‌آورید، در حکم پاداش آن رابطه است

یاد بگیرید که همه‌ی جنبه‌های وجودی خود را بدون هیچ گونه قضاوتی بپذیرید. خودتان را همه جانبه دوست داشته باشید؛ کامل و تمام.

شما تنها زمانی می‌توانید به همسرتان اجازه دهید شما را دوست داشته باشد که شما خودتان را دوست داشته باشید. به خاطر داشته باشید نه شما و نه همسرتان و نه هیچ کس کامل نیست. همه‌ی ما نقص و ایرادهایی داریم. بهترین رابطه، آن است که هر دو طرف، خود و دیگری را به همان صورتی که هست؛ یعنی با تمام ضعف‌ها و قدرت‌ها پذیرفته باشند.

بیشتر اوقات فشار زیادی بر افرادی می‌آوریم که به ملاقات آن‌ها می‌رویم و از آن‌ها می‌خواهیم به دلخواه ما درآیند. هنگامی که آن‌ها نمی‌توانند با معیارهای ذهنی ما هماهنگ شوند، آن‌ها را سرزنش می‌کنیم و آن‌ها را مقصر می‌دانیم. این کار ما درست نیست. قانون جذب می‌گوید: ‌«هر چیزی مشابه خود را به خود جذب می‌کند.» بنابراین بهترین راه آن است که خود را به فردی تبدیل کنیم که آرزوی داشتنش را داریم.

اعتماد به فرد جدید می‌تواند به‌راستی ترسناک باشد. تمامی ما از عدم پذیرش می‌ترسیم و تمامی ما دوست داریم که همه، ما را دوست بدارند و پذیرای ما باشند. با توجه به این حقیقت، شنیدن کلمه‌ی «نه» در زندگی و در دیدارهای ما بسیار سخت است.

می‌توانیم برای خود فضایی بیافرینیم که در آن از همنشینی خود لذت ببریم و شاد باشیم و در این میان اگر کس دیگری هم پیدا شود که بخواهد به این فضای اصیل و با صفا وارد شود، در، روی همه باز است؛ مشروط بر این‌که او نیز بتواند خالص و صادق و بی‌ریا باشد. وقتی که از همنشینی خودتان به‌درستی لذت بردید، نیاز شما به تأییدات خارجی کاهش می‌یابد.