بریدههایی از کتاب پوتین و نظم نوین جهانی
۲٫۶
(۱۶)
اندکی پس از انتخاب شدنش در یک برنامه تلویزیونی با عنوان «گفتوگو با مردم» احساس خود در مورد اوضاع کشور را با مردم درمیان گذاشت: «کسی که از نابودی اتحاد شوروی عزادار نیست، قلب ندارد. و کسی که خواستار بازسازی مجدد آن باشد، مغز ندارد».
ادریس
بسیاری از روسها پوتین را نماد مردانهای میبینند که کمبودش احساس میشد. این درست همان چیزی است که سوبچک در وجود او میبیند و او را شخصیتی میداند که قادر است نقش یک «استالین جدید» را بازی کند: یک استالینی که نه خونریز است و نه آدمکش و برای به حرکت درآوردن چرخهای کشور مورد نیاز!
ادریس
بازگشت سربازان کشته شده در افغانستان به زحمت قابل درک بود. مگر میشد باور کرد دومین قدرت جهانی از افغانهای پابرهنه شکست بخورد
ادریس
انقلاب اسلامی ایران که به تازگی آیتالله خمینی (ره) را به قدرت رساند، بیش از آن که شوروی را از دیدن از دست رفتن مهمترین سرپل آمریکا در منطقه خوشحال کند، کرملین را نگران کرد. کسانی که از میدان سرخ به انقلاب ایران نگاه میکردند از سرایت آن به آسیای مرکزی از طریق افغانستان در حال جوش و خروش به وحشت میافتادند.
ادریس
همانگونه که فاجعه چرنوبیل کشیدن ضامن نارنجکی بود که گورباچف را وادار کرد، پا از دایره پروسترویکا بیرون بگذارد، درام کورسک نیز به رئیسجمهور جدید روسیه فرصت داد تا نشان دهد روح رهبریش از چه فلز آبدیدهای ساخته شده است.
esrafil aslani
همان روشی است که بعضی فعالان اقتصادی ـ شرکتهای چندملیتی و مؤسسات مالی ـ برای خود برگزیدهاند، کسانی که معتقدند، در عصر جهانی شدن یا باید سلطهگر بود، یا تحت سلطه و باید قدرتمندانه علیه هر عامل محدودکننده ظرفیتها و شعاع عملشان دست به کار شد.
ادریس
پوتین ذهن مشوشی از سقوط روسیه دارد. نمیخواهد و نمیتواند به ماندن در رأس قدرتی ضعیف و فقیر بسنده کند. میخواهد با آمریکا کوس برابری بزند، میخواهد مانند ریگان فریاد «روسیاوُزوراشچکات» (روسیه بازگشته است) را سر دهد. از آن فراتر آرزو دارد در بازی ابرقدرتها نقش ایفا کند، نقشی مسلط.
ادریس
رونالد ریگان در ۱۹۸۱ در سخنرانی آغاز دوره ریاست جمهوریاش اعلام کرده بود. «آمریکا بازگشته است». ده سال بعد، اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی فروپاشید. به قول ولادیمیر پوتین در سال ۲۰۰۵ «بزرگترین فاجعه ژئوپولیتیک قرن»!
ادریس
قهرمانان جدید کشور، اکنون جوانان کارخانهدار، بانکداران پرزرق و برق و ستارههای تلویزیون و خلاصه کسانی بودند که برخلاف همدردی سوسیالیستی گذشته، به دیگران فخر میفروختند
ادریس
دو قدرت در مقابل رژیم سوریه قرار میگیرند: «دموکراتها» با حمایت سیاسی ـ ولی کمتر مادی ـ ایالات متحده و اروپا و اسلامگرایان افراطی با حمایت مالی سعودیها و کشورهای حاشیه خلیج فارس. چنان که از قبل هم پیشبینی میشد، ایران در جبهه اسد قرار گرفت و مسکو و پکن هم اعلام کردند، هیچ راه حلی که به سرنگونی اسد منتهی شود، قابل قبول نیست و روسیه هرگونه تصمیم از جانب سازمان ملل در این راستا را وتو خواهد کرد.
ادریس
این است مفهومی که پوتین از دنیا دارد، این که چه کسی قویتر است.
ادریس
در واقع، بحران وجهالمصالحه قرار دادن اراضی اوکراین، به معنای واقعی کلمه تنها وجهالمصالحهای نیست که به حساب میآید. اما بخش مورد نظر، پیچیده و تحول یافته است. جدا از چپ روی شخص یانکوویچ، کرملین درصدد این است که نگذارد اوکراین به منطقه نفوذی غرب متمایل شود و از کنترل خودش بیرون رود. پس از دومین انقلاب میدان درصدد برآمده است، این اوکراین چموش و نمکنشناس و متهم به بازگشت به دامن «شیاطین فاشیست» را گوشمالی دهد.
Mehdi
به نظر میرسید، نمایش به خوبی اجرا شده است، ولی در این میان احساسات ملی اوکراینیها به حساب نیامده بود
Mehdi
در حالی که غربیها، با دقت اوکراین را زیر نظر داشتند ـ اوکراین بیش از حد وسیع، بیش از حد فاسد، بیش از حد نزدیک به مسکو را برای آن که منطقی باشد حمایتی با ابعاد تعیینکننده از آن به عمل آید ـ در مسکو ارگانها سرگرم تنیدن تارهایی برای در اختیار گرفتن مجدد رهبری کشور و زد و بندهای مالی بودند و در کییف و مراکز صنعتی اوکراین، سردمداران و مدیران فاسد، جیبهای خود را پر میکردند، بدون آن که فکر پیشرفت کشور باشند یا درصدد باشند که نفعی به جامعه برسانند.
Mehdi
در بازی روابط بینالمللی، سوریه برای ولادیمیر پوتین، یک اهرم اجتنابناپذیر و به ویژه فرصتی است برای نزدیکی با تهران و سعی در استحکام یک مجموعه ضد غربی، زمانی که انعقاد یک توافق هستهای، اجازه پیشبینی روابط جدیدی میان ایران و ایالات متحده را میدهد. البته هیچ کس تصور نمیکند که ایران برای واشینگتن دوباره همان ایرانی شود که در زمان شاه بود. ولی پایان دشمنی میان این دو کشور، ضعف دیپلماسی مسکو در منطقه را به اثبات میرساند. سقوط قذافی در لیبی و به قدرت رسیدن سیسی در مصر به کرملین اجازه ندادند بار دیگر قدم به این کشورها بگذارد، همچنین به عراق، پس از سقوط صدام حسین.
Mehdi
پوتین او را خادمی وفادار، بیرحم و شوم میداند که برای کنترل کشور به کمک FSB و GRU از هیچ کاری فروگذار نخواهد کرد: آدمربایی، اعدام دسته جمعی، فشار مضاعف روی خانواده مخالفان، استفاده از شکنجه و... همه و همه برای «آرام کردن» چچن مفید بودند
Mehdi
در غرب، کسی به حالت روانی کشور توجه ندارد. مسئولان سیاسی و اقتصادی، حتی برجستهترین آنها راه حلی برای کاهش آسیبهایی که تبلیغات و احساس حقارت حاکم بر روح افراد حاکم کردهاند، ندارد.
Mehdi
کمتر کسانی درک میکردند که ضرورت دارد به ملت روسیه نشان داد که نه تنها به حال خود رها نشدهاند، بلکه باید مراقب بود از این وضعیت سوءاستفاده نشود.
Mehdi
یلتسین از همان آغاز ریاست جمهوریاش، قصد درافتادن با آمریکاییها و اروپاییان را ندارد: به نظر میآید که روسیه علنا در پی گفتوگوی مجدد با غرب و یافتن شرکایی از میان آنهاست.
Mehdi
ابرقدرت سابق دنیا، توسط مشتی یاغی خواستار اسلام به زانو درآمده بود.
Mehdi
حجم
۱۲۳٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
حجم
۱۲۳٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
قیمت:
۳۵,۰۰۰
تومان