بریدههایی از کتاب گل پر
۴٫۵
(۱۹)
شیرین گندمک
رزمندهها کم کم سوار اتوبوس میشدند. بابا خیلی فرصت نداشت. من موقع خداحافظی؛ جایم را توی بغل بابا خوش دیده بودم. مامان خیلی سعی میکرد که به بهانههای مختلف و با وعده وعید دادنهای چرب و شیرین، از بغل او جدایم کند. ولی نه بابا دل میکند و نه
حدیث
راستی آن کوچولویی که در شکم داشت، یادگار یار سفر کردهاش بود...
مرتضی ش.
توی این همه مدت، با فقر و نداری دست و پنجه نرم میکردیم. داشتن مانتو شلوار نو و کیف و کفش بیوصله، جوراب بدون سوراخ و دفترهای رنگارنگ برایم شده بود آرزو. مامان از همسایهها کتابهای سال گذشته بچههاشون رو برایمان میگرفت و با کاغذهای باقی مانده دفترها و یک نخ محکم، دفتر مشق درست میکرد و داغ یک دفتر نو وقشنگ را به دلمان میگذاشت. شبها از غصه نداری؛ سر روی بالش میگذاشتم و ریز ریز اشک میریختم
مرتضی ش.
مدارک شیمیایی بابا را بنیاد نپذیرفته بود. تا این که بابا شهید شد، خیلی طول کشید تا مدارک مجروحیت و شهادتش تایید شود.
مرتضی ش.
هیچ وقت باور نکن که میشود هم خوب دنیا داری کرد و هم خوب دین داری. هم به یاد مستضعفان و محرومان بود و هم در کمال عیش و نوش به سر کرد. پدرت هم این را باور نکرد.
مرتضی ش.
دخترم! درسات را خوب بخوان، کمک مادرت کن، حجابت را خوب رعایت کن
مرتضی ش.
عشق رویایی
بابا هرگز مرا ندید حتی عکسم را... من هم هیچ گاه پدرم را ندیدم، جز از توی عکساش... او فقط دو جمله با من حرف زده آن هم از روی وصیت نامه... دخترم! از راه دور میبوسمت و با چشمی اشک بار میگویم که من نه دوست دار تو بلکه عاشق توام... تو هم اگر مرا دوست داری حجابت را حفظ کن...
به جان بابا قسم که من هم عاشق بابایم...
yas110
دنیا با همه بزرگی و وسعتش، بسیار حقیر و تنگ و کوچک است و زائل شدنی و رفتنی. آدمی هر چه بدان روی آورد تشنهتر میشود و از کمال انسانی دورتر. هیچ وقت باور نکن که میشود هم خوب دنیا داری کرد و هم خوب دین داری. هم به یاد مستضعفان و محرومان بود و هم در کمال عیش و نوش به سر کرد.
fati
نامههارا به من نشان داده بود که در پایان صفحهاش، دو پنجه دست کوچک کشیده شده بود و زیر یکی نوشته بود: اثر دست زهرا و دیگری نوشته بود: اثر دست فاطمه. بابا دلم میخواست حداقل من هم تورا میدیدم مثل حسن، مثل فاطمه و زهرا، برایت نامه مینوشتم یا حداقل دست کوچکم را میگذاشتم و دورش را خط میکشیدم و برایت به جبهه میفرستادم.
مرتضی ش.
تو هم اگر مرا دوست داری حجابت را حفظ کن
مرتضی ش.
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه