بریدههایی از کتاب احتمال عشق در نگاه اول
نویسنده:جنیفر. ای اسمیت
مترجم:سیده سمانه (سیمین) سیدی
انتشارات:کتاب کوله پشتی
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۵از ۵۵ رأی
۳٫۵
(۵۵)
مَثل معروفی هست که میگوید: کتابها گریزگاههای انساناند،
زهرا۵۸
آیا ممکن است که هیچوقت آدم مورد علاقهات را نشناسی _ و حتی ندانی که چنین آدمی وجود دارد _ تا وقتی که ناگهان پیدایش کنی؟
زهرا۵۸
اگر از فضاهای بسته بترسید، فرودگاهها برایتان مثل اتاق شکنجه خواهند بود.
هانيه
«میدونستی افرادی که توی فرودگاهها با هم آشنا میشن، به نسبت افرادی که توی هر جای دیگه با هم آشنا میشن، هفتادودو درصد بیشتر ممکنه که عاشق هم بشن؟»
ka'mya'b
«شنیدی که میگن اگه چیزی رو دوست داری، رهاش کن.»
~``mahiii``~
حالا رابطه کوتاه آنها بهنظرش مسلمترین اشتباه دنیا بود.
وقتی در این دنیا پسری مثل پسری که الان روبهرویش نشسته وجود دارد، پسری قدبلند و باریک با موهای آشفته و چشمهای درخشان سبز و کمی باقیماندهی سس روی چانهاش که مثل نقصی کوچک، کل نقاشی را زیباتر کرده است، انگار غیرممکن است که او عاشق کسی مثل میشل شده باشد.
آیا ممکن است که هیچوقت آدم مورد علاقهات را نشناسی _ و حتی ندانی که چنین آدمی وجود دارد _ تا وقتی که ناگهان پیدایش کنی؟
azaad
«و ماه اوت، درست پنجاهودو سال میشه که با همیم.»
اولیور میگوید: «وای! خیلی عجیبه!»
پیرزن چشمکی میزند و میگوید: «اما از نظر من عجیب نیست، وقتی آدم مناسب رو پیدا کنی، همهچیز درست میشه.»
mina_tk94
«روزهایی در زندگی هست که ارزش زندگی دارد و نیز روزهایی که ارزشی جز مرگ ندارد.»
Mohadese
وقتی نوبت او میشود که بلیتش را بدهد، مهماندار زیرسبیلی لبخندی میزند و میگوید: «از پرواز میترسین؟»
هدلی خودش را مجبور میکند که دستش را که به دسته چمدانش چنگ زده و حالا بندهای انگشتانش سفید شده است، شل کند و بعد با اندوه لبخند میزند.
هدلی میگوید: «من از فرود میترسم.» و بعد سوار هواپیما میشود.
کتاب باز
میدونستی افرادی که ظرف بیستوچهار ساعت همدیگه رو حداقل سهبار توی سه جای مختلف دیده باشند، با احتمال نودوهشت درصد دوباره همدیگه رو میبینن؟
زهرا۵۸
میدونستی افرادی که توی فرودگاهها با هم آشنا میشن، به نسبت افرادی که توی هر جای دیگه با هم آشنا میشن، هفتادودو درصد بیشتر ممکنه که عاشق هم بشن؟
زهرا۵۸
انگار خیلی سادهتر بود که چیزی را کاملاً از نو شروع کنی تا اینکه بخواهی همهی چیزها را مثل گذشته درست کنی.
زهرا۵۸
من از پرواز قبلیم جا موندم، برای همینه که حالا حسم مثل انتظار برای اعدامه.»
زهرا۵۸
هدلی گفت: «یه اقیانوس فاصله بین شما دو تاست. چطور میتونین از این جداتر باشین؟»
مامان آهی کشید و گفت: «جدایی قانونی؛ ما میخوایم قانونی از هم جدا بشیم.»
زهرا۵۸
. وقتی به آخر راه میرسی، بیشتر از آنکه چیزهایی که عوض شدهاند دلت را بشکنند، نشانههای آشنا هستند که گذشتهها را به یادت میآورند و آزارت میدهند.
زهرا۵۸
«روزهایی در زندگی هست که ارزش زندگی دارد و نیز روزهایی که ارزشی جز مرگ ندارد.»
Mohadese. J23
روزی کسی به او گفت برای محاسبه اینکه چقدر طول میکشد شخصی را فراموش کنی، فرمولی وجود دارد که برابر با نصف مدتی است که با او بودهای. هدلی به دقیقبودن این فرمول شک دارد؛ محاسبهای اینقدر ساده برای چیزی به پیچیدگی دلشکستن.
شلاله
«هیچکس در این دنیا بیفایده نیست، چراکه بارِ روی دوش دیگری را سبکتر میکند.»
زهره
«هیچکس در این دنیا بیفایده نیست، چراکه بارِ روی دوش دیگری را سبکتر میکند.»
کاربر ۴۹۹۲۰۰۰
«و در زندگی روزهایی هست که ارزش زیستن دارد
و نیز روزهایی که ارزشی جز مرگ ندارد.»
چارلز دیکنز
از کتاب دوست مشترک ما
کاربر ۴۹۹۲۰۰۰
حجم
۱۹۳٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۲۹ صفحه
حجم
۱۹۳٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۲۹ صفحه
قیمت:
۴۹,۵۰۰
۳۴,۶۵۰۳۰%
تومان