بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب با آهنگ عشق بخوان | صفحه ۵ | طاقچه
تصویر جلد کتاب با آهنگ عشق بخوان

بریده‌هایی از کتاب با آهنگ عشق بخوان

انتشارات:انتشارات پر
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۰از ۲۷ رأی
۴٫۰
(۲۷)
و من چه آسان به خاطر یک نگاهت از همه چیز گذشتم.
13770636
دلم برای نگاه آفتاب‌گونه‌ات که نگاهم را ذوب می‌کند و قلب به خاک نشسته‌ام را جلا می‌بخشد تنگ است
13770636
حال غریب مدت‌هاست که با اشک چشم وضو می‌گیرم و با عطر حضورت قبله‌ام را پیدا می‌کنم و بر تار و پود اعتقاداتم سجده می‌کنم مدت‌هاست که حالم را غریب می‌بینم و آرامش را در معنایی فراتر از سخن مدت‌هاست دلم آسمان را در زمین می‌یابد آن‌جا که دستی گرفته می‌شود و ناامیدی امیدوار می‌گردد و اشکی از روی شادمانی بر گونه می‌غلتد مدت‌هاست که معبود همین‌جاست، در لبخندی که در اوج اندوه بر لب نقش می‌بندد.
3741
زخم‌هایی را که بر قلبم زدی گرچه تا عمق روحم آسیب رساند از خاطرم پاک کردم گویی هیچ‌گاه نبوده است. کار فوق‌العاده‌ای نبود، من فقط رسم عاشقی را به جا آوردم.
هنرمند هنردوست
هوای نبودنت گرد پیری را بر گیسوان سیاهم میهمان کرده
هنرمند هنردوست
هوای نبودنت بهار زندگی‌ام را زمستان کرده است
هنرمند هنردوست
زندگی بیدار است مگر آن‌که تو در خواب باشی.
هنرمند هنردوست
دلم زمین پوشیده از رحمت آسمان می‌خواهد و ردپای خدا را می‌طلبد.
ka'mya'b
زندگی بیدار است مگر آن‌که تو در خواب باشی.
:)
دوست‌داشتن زندگی را آن‌جا باور کردم که در دقایق پایانی‌اش خود را به هر در و دیواری آویزان کردم و به هر ریسمانی چنگ انداختم آن‌جا که به امید گشایش به هر روزنه‌ای چشم دوختم و به هر لنگری آویختم آن‌جا که از هر انسانی طلب دعا کردم و گردنم را در هر سرایی کج کردم آن‌جا که با هر ترانه‌ای اشک ریختم و با هر نوحه‌ای فغان کردم دوست‌داشتن زندگی را لحظاتی باور کردم که تصور می‌کردم از آن دل کنده‌ام و انگیزه‌ای برای دوست‌داشتنش نمی‌یافتم.
پروفسور
حقیقت سکوت را یافته‌ام آن‌جا که ذهنم تدبیر خالق را نمی‌فهمد و ناسازگاری روزگار را توان حلاجی‌اش نیست آن‌جا که مصلحت با خصومت تداعی می‌کند و فکر سرگردان می‌شود و دفترچه عقل بسته می‌ماند آن‌جا که زنجیرهای نجات پاره می‌شود و جسم در کنار روح معلق می‌ماند آن‌جا که حوصله خط پایان را رد می‌کند آن‌جاست که تنها باید سکوت کرد و به انتظار پاسخی از فراسوی درک و احساس، چشم به دوردست‌ها دوخت.
Moon
مقصد لحظه درگذر زندگی‌ست که زیرپای قافله در خاک مدفون می‌شود و راز حیاتش به گور می‌رود مقصد انتهای زندگی نیست، راه زندگی‌ست.
Moon
خطوط پیشانی‌ات را از نظر می‌گذرانم و سطرسطرش را در ذهن حلاجی می‌کنم با دیدن هر خط که گویای نامردی‌های روزگار بر تقدیر توست می‌شکنم و اشک ندامت را بر پهنه سرنوشت می‌پاشم و خود را به خاطر غفلت از روزهایی که بر تو گذشت و لحظاتی که بر تو تنگ آمد سرزنش می‌کنم پیشا نی‌ام را در پیشگاهت برخاک مهرورزی می‌سایم و عذر تقصیر می‌طلبم.
Moon
پلک‌های خسته‌ام را برهم گذاشتم تا کاروان سفر از راه برسد ولی به یکباره ورق برگشت و دفتر زندگی از نو نوشته شد زمزمه‌ای ناآشنا در وجودم طنین انداخت، هنوز فرصت داری زندگی کن اما متفاوت از دیروز ریشه‌های باورت را قوت ببخش و ساقه نحیفت را به احساسی درست بارور کن کاری کن که در دل دریای پرتلاطم زندگی چون موج با شوقی وصف‌ناشده ساحل مرگ را به آغوش بگیری.
Moon
دوست‌داشتن زندگی را لحظاتی باور کردم که تصور می‌کردم از آن دل کنده‌ام و انگیزه‌ای برای دوست‌داشتنش نمی‌یافتم.
Moon
کاش می‌دانستی پرنده بی‌پر و بال وجودم با آمدنت پرواز می‌کند و در آسمانی که ابرهای سکوت در آن پراکنده‌اند آواز زندگی سر می‌دهد
maryamn75
مقصد انتهای زندگی نیست، راه زندگی‌ست.
13770636
کنار پنجره ناباوری ایستاده‌ام و به خیال خفته‌ات که گوشه‌ای از ذهنم خانه کرده وتمام قلبم را به یغما برده می‌نگرم
13770636
او بی‌احساس‌ترین خاطره زندگیست که هیچ تلاطمی تکانش نمی‌دهد
13770636
سوار بر اسب تندرو زمان، میدان پرتلاطم بهار را دور می‌زنم خیابان نفس‌گیر تابستان را بی‌هیچ وقفه‌ای پشت سر می‌نهم من کوچه‌های تنهای پاییز دیده را یک به یک رد می‌کنم
Asal

حجم

۲۶٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۶۴ صفحه

حجم

۲۶٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۶۴ صفحه

قیمت:
۳۵,۰۰۰
تومان
صفحه قبل۱
...
۴
۵
صفحه بعد