بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب درون آب | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب درون آب اثر علی قانع

بریده‌هایی از کتاب درون آب

مترجم:علی قانع
امتیاز:
۳.۵از ۹۷ رأی
۳٫۵
(۹۷)
مشتش را طوری روی میز کوبید که قوطی قرص را به هوا بلند کرد. «می‌بینی. اون به دخترم دارو می‌داده. اون هم داروهای خطرناک، و تو گذاشتی نل با این داروها ول بگرده.»
cuttlas
وقتی مچم را گرفت، عصبانی به‌نظر نمی‌رسید؛ فقط در چهره‌اش یک‌جورهایی غم می‌دیدم. به او گفتم: «حق نداری بهم چیزی بگی و توبیخم کنی. داشتم توی اتاقت دنبال مواد می‌گشتم. حق نداری عصبانی بشی؛ چون این کار فقط می‌تونه از تو یه آدم دورو و ریاکار بسازه.» گفت: «نه، این از من یه آدم بزرگسال می‌سازه.» گفتم: «بازم همونه.» و او خندید.
masomeh
وقتی یکی با یکی دیگه رابطه داره، چرا همیشه زنش، از اون زن دیگه متنفر میشه؟ چرا از شوهر خودش متنفر نمیشه؟ شوهرش بهش خیانت کرده؛ اون کسیه که روز ازدواج قسم خورده که دوستش داشته باشه و برای همیشه و همه‌جا کنارش باشه. چرا اون مرد نباید خودش رو از یه صخره‌ی لعنتی پرت کنه؟
faezehswifti
کاری را که بقیه انتظار دارند بکنی، انجام نده؛ این کار آن‌ها را عقب نگه می‌دارد و به تو زمان می‌دهد
𝕰𝖆𝖘𝖙𝖊𝖗𝖓 𝖌𝖎𝖗𝖑
اینکه بخواهی دلخوری‌ات را به یک نفر نشان بدهی بدترین کار ممکن است؛ این‌طور نیست؟ نمی‌خواستم ضعیف دیده شوم یا محتاج؛ چون هیچ‌کس دلش نمی‌خواهد با این وضع دور و بر یکی باشد.
faezehswifti
لیبی سیتون زنی بی‌گناه بود؛ زن بی‌گناهی که به حُکم مردانی که از زن‌ها متنفر بودند به آب رودخانه سپرده شد؛ زنی که بار گناهی را که خودشان مرتکب شده بودند گردن گرفت
𝕰𝖆𝖘𝖙𝖊𝖗𝖓 𝖌𝖎𝖗𝖑
لوئیز با غیض سر تکان داد
دایه مکفی
آدم‌هایی هستند که وقتی داخل آب می‌افتند، حسی غریزی جریان و سمت و سوی آب را نشان‌شان می‌دهد. من معتقدم که خودم یکی از این آدم‌ها هستم. وقتی نزدیک آبم، نزدیک این آب، زندگی در من جریان پیدا می‌کند. اینجا جایی است که شنا کردن را یاد گرفتم؛ جایی که توانستم با شادترین و لذت‌بخش‌ترین راهِ ممکن با طبیعت و بدنم کنار بیایم.
ghazl
به‌نظرش خیلی طولانی آمد؛ این روزها همه‌چیز خیلی طول می‌کشید. وقتی آدم جوان‌تر است هیچ‌کسی این چیزها را به آدم هشدار نمی‌دهد، کسی به تو نمی‌گوید که چقدر کُند خواهی شد و این کُندشدن چقدر خسته‌ات می‌کند. فکر کرد، خودش باید این‌ها را پیش‌بینی می‌کرد
sama
گذشته به طرزی شگفت‌آور و اجتناب‌ناپذیر مرا همچون گنجشک‌های لابه‌لای بوته‌های پرچین نشانه گرفته است.
فرشاد در سرزمین عجایب

حجم

۳۲۷٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۴۲۰ صفحه

حجم

۳۲۷٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۴۲۰ صفحه

قیمت:
۹۵,۰۰۰
۶۶,۵۰۰
۳۰%
تومان