بریده‌هایی از کتاب انواع زنان

زنی که تصمیم می‌گیرد صاحب فرزند شود، دیمیتر مادر را انتخاب می‌کند تا حضور قوی‌تری داشته باشد.

زنی که تصمیم می‌گیرد تحصیلات خود را پس از دبیرستان نیز ادامه دهد، خواستار توسعه بیشتر ویژگی‌های آتنا در خود است. مطالعه، سامان‌دهی اطلاعات، آزمودن و نوشتن مطالب، همه نیازمند ذهن منطقی آتناست.

وقتی می‌گویند «عمل کردن، تبدیل شدن» است، یعنی شاید بتوان خدابانوان را با برخی روش‌ها برانگیخته و در وجود خود پرورش داد. به‌عنوان مثال، مراقبه می‌تواند به‌تدریج تأثیر هستیا، خدابانوی درون‌گرا و عمیقآ متمرکز را فعال کرده یا تقویت کند. از آنجا که تأثیرات مراقبه، همچون خود مراقبه، ذهنی هستند، معمولا تنها کسی که متوجه تفاوت می‌شود، خود آن زن است. او ممکن است در طول روز یک یا دو بار مراقبه کند و بعد به سراغ کارهای روزمره‌اش برود، در حالی که احساس می‌کند «آرامش و تمرکز» بیشتری دارد و از لحظات آرام خوشبختی که مشخصه هستیاست لذت می‌برد.

در صورتی که جنبه منفی یک کهن‌الگو بر حسب شرایط فعال شود، علائم روان‌پزشکی ظهور می‌کند. از دست دادن یک بچه یا ارتباطی مهم، می‌تواند یک زن را به مادر دیمیتر ماتم‌زده‌ای تبدیل کند که یک جا می‌نشیند و هیچ کاری نمی‌کند، در حالی که عمیقآ افسرده و دست‌نیافتنی است.

موضوعات پولی می‌توانند، زن دیگری را از فردی سهل‌انگار و خوش‌معاشرت، به یک آتنای «محاسبه‌گر»، تبدیل کند که صرفآ به این فکر می‌کند که هر کار چقدر برایش منفعت دارد.

زنی دیگر ممکن است گمان کند که یک هماوردی فمینیستی او را تبدیل به آرتمیسی تمام‌عیار می‌کند تا از تجاوز به قلمرو زنان انتقام بگیرد، زیرا حس شدید خواهری و قدرت در او پدیدار می‌شود.

ممکن است یک خدابانو زمانی فعال شده و هستی پیدا کند که به‌واسطه یک فرد یا رخداد فراخوانده شود. به عنوان مثال، زنی که متوجه درماندگی فردی دیگر می‌شود، انگیزه‌ای مقاومت ناپذیر پیدا می‌کند که هر آنچه در دست دارد را زمین بگذارد و تبدیل به دیمیتر یاری رسان شود. این تغییر می‌تواند تأثیر زیانباری روی شغل او بگذارد، زیرا این همان حوزه‌ای است که او اغلب آن را رها می‌کند.

یائسگی، یعنی توقف عادت ماهانه که در اثر فقدان ترشح استروژن و پروژسترون پدید می‌آید، برهه زمانی دیگری از تغییر هورمونی است. باز هم واکنش یک زن در این شرایط، بستگی به این دارد که کدام خدابانو در او غالب است. به‌نظر می‌رسد، بنا بر نظر مارگارت مید ــ مردم‌شناس ــ در مقابل هر دیمیتر ماتم‌زده‌ای که از افسردگی لانه خالی رنج می‌برد، زنان دیگری هم هستند که در آنان نوعی فوران P.M.Z یا «شور پس از یائسگی» وجود دارد. شاید دلیل این روحیه شاد این باشد که کهن‌الگویی که تازه انرژی گرفته است، حالا می‌تواند پس از مدت‌ها انتظار، تأثیر خود را بگذارد.

بارداری، موجب افزایش شدید ترشح هورمون پروژسترون می‌شود، هورمونی که به لحاظ جسمی از فرآیند بارداری محافظت می‌کند. باز هم، زنان متفاوت نسبت به این افزایش، واکنش‌های متفاوتی نشان می‌دهند. برخی از زنان وقتی بدن‌شان همراه با رشد بچه بزرگ می‌شود، به لحاظ عاطفی احساس شادکامی می‌کنند و احساسی شبیه به تجسم دیمیتر، خدابانوی مادر دارند. برخی دیگر نیز ظاهراً نسبت به بارداری بی‌تفاوت هستند و به ندرت ممکن است حتی یک روز کاری را از دست بدهند.

هورمون‌های سنین بلوغ ممکن است شهوت و میل جنسی که از ویژگی‌های آفرودیت هستند را تحریک کنند. برخی از دختران وقتی به لحاظ جسمانی رشد می‌کنند، تبدیل به زنان آفرودیت جوانی می‌شوند؛ البته در برخی دیگر نیز این چنین نیست. رفتارها فقط به واسطه هورمون‌ها تعیین نمی‌شوند، بلکه این تأثیر متقابل هورمون‌ها و کهن‌الگوهای زنانه است که نوع رفتار را شکل می‌دهد.

وقتی کهن‌الگوی‌هایی خاص در برخی از زنان، با فرهنگ جامعه سازگاری داشته باشد، آن‌ها می‌توانند به آنچه دروناً برای آن‌ها بامعناست بپردازند و درعین حال از تأیید بیرونی نیز بهره‌مند گردند. حمایت نهادی اهمیت بسیاری دارد. به عنوان مثال، زنانی با ذهن منطقی فطری آتنا نیاز دارند تا برای پیشرفت فکری، به تحصیلات بالاتر دست پیدا کنند؛ یا زنانی با گرایش معنوی هستیا، در جوامع مذهبی از بستر رشد بهتری برخوردارند.

زنان امریکایی به داشتن دو فرزند اکتفا نمی‌کردند، آن‌ها صاحب سه، چهار، پنج یا شش فرزند می‌شدند. در سال ۱۹۵۰، نرخ زادوولد در ایالات متحده برای اولین و آخرین بار، با میزان زاد و ولد در هند برابری کرد. بیست سال بعد، یعنی دهه ۱۹۷۰، دهه جنبش زنان بود، سالیانی پرثمر برای آرتمیس و آتنا. زنانی که سودای پیشرفت و موفقیت را در سر داشتند، در این دوره مورد حمایت قرار گرفتند. طرفداران حقوق زنان و زنان شاغل در مرکز صحنه بودند. حالا تعداد زنانی که دنبال دکترا، تجارت، داروسازی و حقوق بودند، بیش از قبل بود. سوگندهای ازدواج «تا زمانی که مرگ ما را از هم جدا کند» به‌طور فزاینده شکسته می‌شدند و میزان زادوولد کاهش یافته بود. در این میان، زنانی که تحت‌تأثیر کهن‌الگوی هرا برای همسر بودن و نیاز دیمیتر برای فرزند داشتن قرار داشتند، در این دوران به‌شدت مورد بی‌توجهی و عدم حمایت قرار گرفتند.

در ایالات متحده، طی چند دهه گذشته تغییرات عمده‌ای در انتظارات مردم از اینکه «یک زن چگونه باید باشد» رخ داده است. به عنوان مثال نسل پر زادوولد پس از جنگ جهانی دوم، روی ازدواج و مادر بودن تأکید داشت. عصر باروری زنانی که نیاز هرا برای همسر بودن را در وجود خود حس می‌کردند، همچنین عصر زنانی با غریزه مادری دیمیتر. این دوره، دوره دشواری برای زنان آتنا و آرتمیس بود که به لحاظ فکری کنجکاو و رقابت‌جو بودند و می‌خواستند درهر زمینه‌ای، غیر از تشکیل خانواده، به تعالی و موفقیت دست یابند. زنان به دانشکده می‌رفتند تا مدرک Degree M.R.S. خود را بگیرند، اما به محض ازدواج، اغلب از تحصیل انصراف می‌دادند. «با هم» زندگی کردن در حاشیه شهر ایده‌آل بود.

اگر خانواده دختری او را تشویق کند تا هر ویژگی که به طور طبیعی در وی ظهور می‌کند را پرورش دهد، آنگاه او نسبت به خودش احساس خوبی پیدا می‌کند و سعی می‌کند هرکاری که برایش اهمیت دارد را انجام دهد. خلاف این امر در خصوص دختری که کهن‌الگوی ذاتی‌اش مورد تأیید خانواده قرار نمی‌گیرد، نیز رخ می‌دهد. تقابل موجب تغییر الگوی ذاتی نمی‌شود، بلکه فقط موجب می‌شود تا دختر به خاطر ویژگی‌ها و علائقی که دارد، خودش را سرزنش کند. و اگر به چیزی غیر از آنچه هست تظاهر کند، ممکن است احساس غیرواقعی بودن به او دست بدهد.

کودکان با برخی ویژگی‌های شخصیتی به دنیا می‌آیند، آن‌ها می‌توانند پرانرژی، با اراده، آرام، کنجکاو، انزواطلب یا معاشرتی باشند و با برخی کهن‌الگوها بیش از سایر آن‌ها هماهنگی باشد. وقتی دختربچه‌ای به سن دو یا سه سالگی می‌رسد، خصلت‌های نمادین خدابانوانی خاص را بروز می‌دهد. دختربچه مطیعی که به راحتی با خواسته‌های مادرش کنار می‌آید، تفاوت زیادی با دختربچه‌ای دارد که می‌خواهد خودش محیط پیرامونش را کشف کند، تفاوتی به اندازه پرسفون و آرتمیس.

می‌توان کهن‌الگوها را با «الگوهای کلی» گنجانده شده در بذرها قیاس کرد. رشد بذرها به خاک، شرایط آب و هوایی، وجود یا عدم‌وجود برخی مواد مغذی، مراقبت عاشقانه یا غفلت باغبانان، اندازه یا عمق ظرف و بنیه‌گونه خود بذر بستگی دارد. به همین شکل، اینکه کدام یک از خدایان یا خدابانوان (ممکن است چندین خدابانو به‌طور همزمان فعال شوند) در زنی خاص و در زمانی خاص فعال شوند، به تأثیر ترکیبی نوع عناصری دارد که با هم درمی‌آمیزند - استعداد اولیه زن، خانواده و فرهنگ، هورمون‌ها، سایر افراد، شرایطی که به انتخاب وی نبوده‌اند، فعالیت‌های مورد علاقه او و مراحل زندگی‌اش- بستگی خواهد داشت.

اگر آفرودیت رابطه‌ای را تحت‌تأثیر قرار دهد، اثر او فقط محدود به روابط عاشقانه نخواهد بود. عشق افلاطونی، پیوند روحی، دوستی عمیق، تفاهم و درک همدلانه نیز همگی نمودهای عشق هستند. هر زمان رشدی اتفاق می‌افتد، نگرشی ایجاد می‌شود، استعدادی شکوفا می‌گردد یا جرقه‌ای از خلاقیت پرورش پیدا می‌کند ــ که می‌تواند در فرایند مربی‌گری، مشاوره، تربیت فرزند، راهنمایی، آموزش، نشر و روان‌کاوی اتفاق بیفتد ــ آفرودیت در آن‌جا حضور دارد و روی همه‌ی طرف‌های درگیر تأثیر می‌گذارد.

رابطه مترادف با ارتباط یا مشارکت و وصل صحبت از میل به کامل شدن و کمال می‌کند؛ وحدت به معنای یکی شدن و شناخت، درک حقیقی فردی دیگر است. تمایل به شناختن و شناخته شدن چیزی است که آفرودیت آن را ایجاد می‌کند. اگر این تمایل منجر به صمیمیت فیزیکی شود، باروری و خلق یک زندگی جدید می‌تواند نتیجه‌ی آن باشد. اگر وحدت در مورد ذهن، قلب یا روح نیز اتفاق بیفتد، رشد جدیدی در حوزه‌های روان‌شناختی، عاطفی یا معنوی رخ خواهد داد.

تمام روابط آفرودیت، علاقه دوطرفه بود و او هرگز قربانی احساس ناخواسته‌ی یک مرد نسبت به خودش نشد. او به تجربه‌ی عاطفی با دیگران بیش از مستقل بودن از آن‌ها (چیزی که انگیزه‌بخش اسطوره‌های باکره بود) یا پیوند دائمی با آن‌ها (چیزی که ویژگی اسطوره‌های آسیب‌پذیر است) اهمیت می‌داد.

زنان طرفدار حقوق زنان با زنان آتنایی شاغلِ موفق با خشم برخورد می‌کنند. زیرا از یک طرف آن‌ها را در مسائل سیاسی مربوط به زنان در جایگاه طرفداری از مردسالاری می‌بینند و از طرف دیگر آن‌ها را در حال بیشترین استفاده از مزایای جنس زنان که بر روی تحصیلات، فرصت‌های شغلی و پیشرفت تأثیر گذاشته است، می‌یابند. زنان طرفدار حقوق زن، اولین زنی را که به قلمرو مردان وارد می‌شود و برای خود جایگاهی دست و پا می‌کند را «ملکه زنبورها» می‌نامند. این زنان به «خواهران» شان برای پیشرفت کمکی نمی‌کنند. در واقع آن‌ها پیشرفت‌های عمومی برای زنان را دشوارتر هم می‌کنند.