بریده‌هایی از کتاب انواع زنان

داور کیست؟ چه کسی تصمیم می‌گیرد سیب طلایی به کدام اسطوره برسد؟ در داستان، یک مرد فانی این تصمیم را می‌گیرد. در فرهنگ مردسالار، مردان تصمیم می‌گیرند و البته اگر مردان بخواهند تصمیم بگیرند زن باید کجا باشد، انتخاب به خواسته‌ی آنان محدود خواهد شد. برای مثال زمانی مثلث «بچه، آشپزخانه، کلیسا» محدوده‌ی زندگی بسیاری از زنان آلمانی را تشکیل می‌داد.

هرا اسطوره‌ای آسیب‌پذیر، آتنا اسطوره‌ی باکره و آفرودیت اسطوره‌ی کیمیاگر است. در زندگی زنان یکی از این سه سَبک زندگی معمولا غالب است.

تمام المپی‌ها به‌جز ایریس، اسطوره‌ی نزاع و اختلاف، به عروسی پلوس، پادشاه تسالی با تتیس حوری زیبای دریا دعوت شده بودند. ایریس بدون دعوت به مهمانی آمد و انتقام خود را بابت نادیده گرفته شدن، گرفت. او جشن را با پرتاب سیبی طلایی میان جمع مهمانان و گفتن «برای زیباترین» بهم زد. سیب روی زمین قل خورد و بلافاصله هرا، آتنا و آفرودیت مدعی آن شدند.

یک زن تا زمانی که نتواند به نقاط ضعفش «نه» بگوید، نمی‌تواند راه شخصی زندگی خود را بیابد؛ چه آن نقطه ضعف فردی باشد که نیاز به همراهی یا همدردی او دارد، چه وسوسه‌ی یک رابطه‌ی هیجان‌انگیز.

هدفگذاری و پیگیری آن بدون توجه به درخواست کمک، برای همه زنان به‌جز اسطوره‌های باکره کار بسیار سختی است. زنان دیمیتر مادرگونه و زنان پرسفونی آماده به خدمت، بیشترین پاسخگویی را به نیازهای دیگران داشته، در حالی که زنان هرایی و آفرودیتی جایی در میانه‌ی کار هستند.

گرفتن فاصله‌ی عاطفی از روابط به منظور دیدن الگوی کلی و بیرون کشیدن جزئیات مهمی که او را قادر می‌سازد تا آنچه مهم است را بقاپد، برای زنان آفرودیتی اهمیت ویژه‌ای دارد. بدین ترتیب او می‌تواند تجربه را تحلیل کرده و زندگی‌اش را شکل دهد.

به‌دست آوردن پشم طلایی بدون نابودی سایکی، استعاره‌ای از دستیابی به قدرت و انسانی دلسوز ماندن است.

پشم زرین به شکل نمادین به معنای قدرت است که یک زن باید بتواند بدون آن‌که در تلاش برای دستیابی به آن آسیب ببیند، به آن دست پیدا کند.

هنگامی که زنی بخواهد تصمیم بسیار سختی بگیرد، ابتدا باید توده‌ی درهم احساسات متناقض و وظایف متعددش را مرتب کند. این موقعیت خصوصآ زمانی پیچیده می‌شود که آفرودیت دستی در آن داشته باشد.

سایکی در مقام یک شخصیت اسطوره‌ای، یک عاشق (مانند آفرودیت)، یک همسر (مانند هرا) و مادری باردار بود (دیمیتر). به‌علاوه او در مسیر افسانه‌ای‌اش به جهان زیرین رفته و بازمی‌گردد (و بنابراین به پرسفون نیز شباهت دارد).

سایکی زنی فانی و باردار بود که تلاش داشت دوباره با شوهرش اروس، اسطوره‌ی عشق و پسر آفردویت پیوند برقرار کند.

اگر یک زن آفرودیتی مهارتی را بیاموزد یا رشته تحصیلی‌ای را دنبال نماید، اهمیت آتنا و آرتمیس در روانش افزایش پیدا می‌کند. اگر ازدواج کند و بچه‌دار شود، هرا و دیمیتر اثری پایدارکننده بر روی روانش خواهند داشت. اگر از طریق مراقبه هستیا را در خود رشد دهد، راحت‌تر می‌تواند در برابر تمایلات بیرونی‌اش مقاومت کند. و پرورش درون‌گرایی پرسفون به زن آفرودیتی این امکان را می‌دهد تا تمایلات خود را در خیال تجربه کند و نه در واقعیت.

رها شدن یک فرد از نفرین آفرودیت کار دشواری است. زن می‌بایست به منظور تغییر، ابتدا میزان تخریبی که این وابستگی باعث می‌شود را ببیند و بخواهد که این رابطه تمام شود. تلاش فوق‌العاده‌ای لازم است تا بتوان در برابر وسوسه دیدن دوباره مرد و پیوند دوباره با او مقاومت نمود. اما زن باید پیش از آن‌که بخواهد در جای دیگری سرمایه‌گذاری عاطفی کند، این کار را انجام دهد.

زنانی که با بدبختی تمام گرفتار عشق‌شان هستند، قربانیان امروزی آفرودیت می‌باشند. برخی از آن‌ها در جست‌وجوی روان‌پزشکی هستند تا آن‌ها را از این بدبختی نجات دهد.

قدرت اسطوره‌ی آفرودیت در عاشق کردن دیگران می‌تواند مخرب باشد. برای مثال، او می‌تواند زن را وادار به دوست داشتن کسی کند که او زن را دوست ندارد. یا شوری در فرد ایجاد کند که نامناسب یا بیمارگونه باشد که منجر به ایجاد تعارض یا تحقیر می‌شود و به تدریج زن یا ویژگی‌های مثبت او را از بین می‌برد. میرا، فائدرا و مدآ سه زن اسطوره‌ای بودند که مورد نفرین عشق قرار گرفتند.

زن آفرودیتی به سرعت عاشق می‌شود و هر بار صادقانه خیال می‌کند مرد ایده‌آل خود را یافته است. در یک لحظه جادویی، مرد نیز احساس می‌کند خودش اسطوره‌ای است که به اسطوره‌ای دیگر علاقه‌مند شده است. اما در یک آن نیز ممکن است از چشم زن بیفتد و کنار گذاشته شود. در نتیجه او در مسیر خود تعدادی مرد زخمی، طردشده، افسرده و خشمگین را به جا می‌گذارد.

تجربه بهترین استاد زن آفرودیتی است. او می‌آموزد که دیگران وقتی او با آن‌ها مانند «از دل برود هر آن‌که از دیده برفت» رفتار می‌کند، ناراحت و عصبانی می‌شوند.

زمانی که زن آفرودیتی در محیطی بزرگ شود که ویژگی‌های آفرودیتی در آن محکوم است، تلاش می‌کند تا علائق خود را سرکوب کرده، جذابیت خود را کم‌ارزش جلوه داده و خود را به خاطر احساساتش سرزنش کند. اما احساس گناه و تضادی که او به خاطر ابراز طبیعت آفرودیتی‌اش حس می‌کند، او را به سمت افسردگی و اضطراب می‌برد.

سبک برخورد گرم و صمیمانه‌ی او ممکن است از طرف دیگران بد تعبیر شده و آن‌ها به اشتباه فکر کنند که او به آن‌ها علاقه‌مند است. و وقتی او آن‌ها را رد می‌کند، دیگران فکر می‌کنند که او قصد آزار و ناراحت کردن آن‌ها را داشته است.

سال‌های میانی برای زنان آفرودیتی که مشغول کارهای خلاقانه هستند، دشواری‌ای ندارد.