قانون اسلام به غیاث پروانه میداد که تا چهار زن بگیرد، لیک وی در کنار عصمت به آرامش ژرف و همیشگی دست یافته بود. نیازی به نگریستن یا اندیشیدن به زن دیگری نداشت و نیازمند زناشویی با زن دیگری نبود. عصمت برایش همه چیز شده بود.
~sahar~
فرمانروایی که مردم پشتش نباشند، شایستۀ هستی نیست و بهتر است به چنگال مرگ سپرده شود
فرشید
عصمت و غیاث سختگیرانه بر آن بودند که کسی به هنگام خوراک خوردن نباید چیزی بگوید، این را نشانهای از ادب میشماردند.
B-vafa
قانون اسلام به غیاث پروانه میداد که تا چهار زن بگیرد، لیک وی در کنار عصمت به آرامش ژرف و همیشگی دست یافته بود. نیازی به نگریستن یا اندیشیدن به زن دیگری نداشت و نیازمند زناشویی با زن دیگری
elnaz
برای پادشاه بسیار افت داشت که به جای بزرگان دربار انگلیس، پذیرۀ بازرگانان آنجا شود. مگر انگلستان جز کشتی و ماهی چیز دیگری هم داشت؟ چگونه جزیرهای چنان کوچک، چشم داشت که پادشاهی بزرگ پذیرهاش گردد؟ هندوستان بر پای خود ایستاده بود و به هیچ چیزی نیاز نداشت. این بیگانگان بودند که نیاز به ادویه و کتان و شوره داشتند، چیزهایی که در هندوستان بسیار و فراوان بود. اگر اینها را میخواستند، پس باید خود را تکانی هم میدادند و فرستادۀ ویژهای سوی پادشاه میفرستادند
Qeziii
خودش هم درنمییافت که این خواست چرا چنین ارزشمند است، همین را میدانست که هرگز برای دیدن چیزی چنین شوقی در دل نداشته است.
B-vafa
او قدرتی در زیر چادر بود.
B-vafa
از بیهوشی به حس گناه و از حس گناه به بیهوشی افتاد.
B-vafa
ما بر آن شدهایم که او را سرفراز سازیم. و چه کاری بهتر از اینکه دست دختر تو را در دستهایش بگذاریم؟ چه پیوند خوبی میشود. هر دو ایرانی هستند و نیاکان و پیشینهشان یکی است. ما میخواهیم این پیوند انجام پذیرد.
B-vafa
ارزش زر و گوهرهایی که عصمت از خود میآویخت با هزینۀ یک سال یک خانواده برابری میکرد.
B-vafa