در این وقت است که هر کس، در هر لباس و سمت، درمییابد آنچه میسازد، مبادیاش و مبانیاش را از کجا اخذ کرده است. درمییابد چه نسبتی با عشق مقدّس و کین مقدّس او دارد. بر او مکشوف میشود که در غفلت تمام، این مبانی را رها کرده و عملش بیبنیاد و معلّق شده است.
*نرگس*
«میروم و جوانمرد را مرگ ننگ نباشد؛ زیرا او مخلصانه میکوشد و با جوانمردان با نیکویی رفتار میکند تا خواری را به جان نخریده باشد.»
F313
«دنیا حرکت بر بستر خور و خواب و خشم و شهوت است و زندگی، نگریستن در چشم کودک یتیمی است که از پس پردۀ شوق به انسان مینگرد.»
erfan
خدای را سپاس میگویم که ابتدای کار ما را به سعادت قرار داد و پایان آن را به شهادت».
مرتضی ش.
آغاز سفر امام حسین (ع) همراه با کلامی در توصیف زیبایی مرگ بود و پایان آن، مرگی سرخ در میانۀ میدان! بدان امید که در سرزمینی مملوّ از تیرگی، که حجابهایی ضخیم، چونان ابرهای متراکم، حقایق را پوشانده بود، چهرۀ حقیقت نمودار شود؛ در وقتی که انحراف [از حق] چنان جان مردم را متزلزل و زبون ساخته بود که از کتاب خدا، پیامبر و سنّتهای او، جز اسمی بیمسمّا یافت نمیشد.
مرتضی ش.
من تکّۀ بسیار کوچکی از یک آینۀ عظیم هستم. من طرح و شکل کلّی آن آینه را نمیدانم؛ امّا مطمئنّم که همین تکّۀ کوچک هم، در حدّ و اندازۀ خودش، خاصیّت آن آینۀ بزرگ را دارد و میتواند به اندازۀ خودش نور حقیقت را به گوشههای تاریک قلبها بتاباند. اگر دیگران هم باور کنند که تکّهای از آن آینه هستند، در کنار هم میتوانیم آینۀ بزرگی بسازیم و همۀ گوشههای تاریک را روشن کنیم.
کاربر ۱۹۳۷۲۴۸