بریدههایی از کتاب پیش از سقوط
۳٫۷
(۲۶)
با خودش فکر میکند که آیا دوربینها وسیلهای برای پیشرفت انسان هستند و یا انسان در خدمت پیشرفت آنها است؟ ما آنها را با خود حمل میکنیم، از جایی به جایی دیگر میکشیم. شب و روز، از هرچیزی که میبینیم عکس میگیریم. ما معتقدیم که این دنیای ماشینی و پیشرفته را برای خدمت به خودمان ساختهایم، اما از کجا معلوم که ما برای خدمترسانی به آن اینجا نیستیم؟ دوربین باید فقط یک دوربین باشد و میکروفون باید در خدمت ما باشد. اما ما بیست و چهار ساعت در روز، از فردی به فرد دیگر میرویم و به غول گرسنهی رسانهای غذا میدهیم. ما در قالب حرکاتی همیشگی اسیر شدهایم، انگار که باهم مسابقه گذاشتهایم تا همهی این حرکات را به یک فیلم تبدیل کنیم.
sara MQ
«افتضاحه. کانالهای خبری همیشه تظاهر به بیطرفی میکنن، انگار که طرفدار هیچ کس نیستن، اما به گزارشها دقت کن، ببین که قهرمانها چه کسایی هستن. کارگرا؟ ابداً. پدر یک خانوادهی مذهبی که دوبرابر کار میکنه تا بچهاش بتونه بره مدرسه؟ جوکه! رئیسجمهور مملکت یه مرد هرزه ست، اما صداشو در نمیارن. بعد میگن اخبار بیطرفانه ست. من اینو قبول ندارم. مثل روز برام روشنه.»
sara MQ
مرد سرش را تکان داد، گویی که احساس میکرد که هر کاری در این دنیا احمقانه است.
zohreh
خودنویسش یک مونت بلانک مشکی است و این تنها چیزی است که در طول تمام سالهایی که خوشبختیاش در نوسان بوده، در طول تمام دوران مستی، زمانی که هنگام نقاشی کشیدن با ترسهای رقت انگیزی رو به رو میشد و نقاشیهایش را خراب میکرد، و بعد از میان خاکسترهایی که از او به جای مانده بود، برمی خاست و دوباره کار را از سر میگرفت، همیشه همراه او بوده است به یاد دارد که در بدترین لحظهی زندگیاش، تمام وسایلش، تمام ظرفها و بشقابها را بیرون پرتاب کرد، همهچیز را، به جز همین خودنویس.
zohreh
علت را باید در مسائل روانشناسی جستوجو کرد، در دردها و رنجها و مصیبتهای روح یک انسان.
zohreh
این داستان هواپیماست، نه افرادی که در آن حضور داشتهاند.
zohreh
با خودش فکر میکند که آیا دوربینها وسیلهای برای پیشرفت انسان هستند و یا انسان در خدمت پیشرفت آنها است؟ ما آنها را با خود حمل میکنیم، از جایی به جایی دیگر میکشیم. شب و روز، از هرچیزی که میبینیم عکس میگیریم. ما معتقدیم که این دنیای ماشینی و پیشرفته را برای خدمت به خودمان ساختهایم، اما از کجا معلوم که ما برای خدمترسانی به آن اینجا نیستیم؟
zohreh
به آن موج فکر میکند. به خروشش و لحظهای که ظاهر شد. برآمدگی مرتفعی از آب شور اقیانوس که خود را در نور مهتاب به نمایش گذاشت و از پشت سر آهسته و بیصدا به سمت آنها حرکت کرد، مثل غولی که در داستانهای کودکان است. موجی وهمآلود، دشمنی که فاقد روح بود و هیچ مأموریتی نداشت، تنها بخشی از طبیعت بود، تلخترین و عبوثترین چهرهی آن.
zohreh
مخاطبان طی آن سی دقیقه خود را سرشار از اراده میدیدند، نگرششان نسبت به زندگی تغییر مییافت، انگیزهشان چندین برابر میشد، الهامات بسیاری میگرفتند و مهارتهای زیادی بدست میآوردند.
zohreh
از نظر بسیاری از مردم، موفقیت جک در سالهای ابتدایی حضورش، به دلیل استفادهی مداوم او از تصاویر و نمودارهایی از آناتومی بدن انسان بود، به گونهای که با استفاده از آنها به طور دقیق توضیح میداد که در بدن انسان چه میگذرد. او میگفت، ببینید سیستم بدن ما مانند حیوانات نیست. بدن ما معماری قویای داره. استخوان و رگ و پی و رباط داره و اینها پایههای سیستم عضلانی ما هستند.
zohreh
حجم
۴۵۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۴۹۶ صفحه
حجم
۴۵۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۴۹۶ صفحه
قیمت:
۷۷,۵۰۰
تومان