بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب شناخت ذهن و کنترل آن | صفحه ۸ | طاقچه
کتاب شناخت ذهن و کنترل آن اثر رامین کرمی

بریده‌هایی از کتاب شناخت ذهن و کنترل آن

نویسنده:رامین کرمی
انتشارات:سنجاق
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۲از ۶۸۰ رأی
۴٫۲
(۶۸۰)
این بینش و جهان بینی ابتدا از سمت والدین و نزدیکان ما در کودکی به ما منتقل می‌شود بعد که بزرگتر می‌شویم نظام آموزشی، مذهبی، فرهنگی که تحت تاثیرش هستیم و فرهنگ پیرامون ما، که صددرصد در کنترل جامعه و حکومت حاکم بر جامعه است تحت تاثیر قرار می‌گیرد و با مطالعات و علاقمندی ما جهت می‌گیرد اما آنچه که مشخص است هرچه زمان پیشرفت می‌کند بینش و جهان‌بینی گذشته پدران در پاسخ دادن به سوال‌های پیچیده فرزندان و نسل بعد ناتوان می‌شود و نسل بعد در می‌یابد که برای ادامۀ کار در راستای نیل به اهداف خود نیاز به بازنگری و ترمیم این بینش دارد و به این صورت است که در سطح کلان نظریات جدید ظهور می‌کنند و علاقمندانی به سمت آنها گرایش پیدا می‌کنند
MANSOUR 1239
۱-بازنگری در بینش و نگرش کلی: بینش و جهان بینی خود را بازنگری و در صورت لزوم ترمیم کنید. اصولا همه ما در زندگی دارای یک بینش کلی و نگرش به زندگی و جهان پیرامون خود هستیم. آن چیزی که یک انسان را در زندگی می‌تواند موفق و خوشحال‌کند داشتن یک بینش و جهان بینی مناسب می‌باشد تا با کنترل منِ ذهنی خود بتواند با تکیه بر آن بینش و جهان بینی به اهداف خود برسد.
MANSOUR 1239
"من متوجه منِ ذهنی خود شده‌ام و از این پس تلاش خواهم‌کرد او را بیشتر بشناسم و کنترل‌کنم، من، ذهن نیستم"
MANSOUR 1239
هدف این نیست که همیشه خودِ واقعی ما در صحنه باشد. ما به دنبال انسانی هستیم که خودِ واقعیش افسارِ منِ ذهنی را به دست گرفته و از او استفاده کند و هر وقت او را می‌نگری همراه با منِ ذهنی ببینی که توسط او کنترل شده است و در خدمت خودِ واقعی می‌باشد. چنین انسان می‌تواند موفق شود و باعث اعتلای خود و جامعه خود شود.
MANSOUR 1239
ه خودِ واقعی هم اشاره کردیم که همیشه و در اغلب موارد پشت این منِ ذهنی پنهان مانده است. گفتیم منِ ذهنی ما نیستیم و خودِ واقعی ما هستیم. این دو آنقدر به هم چسبیده و شبیه شده‌اند که بشر بعد از هزاران سال فقط در طی این صد سال اخیر به مدد روانشناسی موفق شد متوجه شود که این دو از هم جدا هستند و خودِ واقعی قرن‌ها بود که در چنگال منِ ذهنی اسیر بود. هرچند رفتارِ الان جامعه بشری هم نشان دهندۀ تسلط منِ ذهنی بر خودِ واقعیست. نگاه کنید به جنگها و نزاع‌ها و بحرانهای اقتصادی و حاکمان گاهاً دیوانه که چگونه سرنوشت ملت‌ها را اسیر منِ ذهنی خود کرده‌اند.
MANSOUR 1239
اول بار کهن الگوها را یونگ وارد بحث روانشناسی کرد، در روان‌شناسی تحلیلی آن دسته از اَشکال ادراک و دریافت را که به یک جمع به ارث رسیده‌است کهن‌الگو یا سَرنمون می‌خوانند. و از آنجا که یونگ بر روی ناخودآگاه جمعی متمرکز بود و آن را میراث مشترک انسانها می‌دانست که از زندگی‌های گذشته در روان مشترک خود دارند لذا الگوهایی در ناخودآگاه جمعی افراد یک قوم، ملت یا تمدن شبیه به هم وجود دارد.
MANSOUR 1239
در شکل گیری این زن ایده‌آل (آنیما) درون ذهن مرد و یا مرد ایده‌آل (آنیموس) درون ذهن زن، والدین نا هم‌جنس (مادر برای پسر و پدر برای دختر) بیشتر موثر بوده اند اما گویا به اعتقاد یونگ ریشه آنیما و آنیموس می‌تواند عمیق تر از این حرفها باشد و به ناخودآگاه موروثی جمعی که از تبار خود و قبلترها به دست آمده است برسد. شاید به عبارتی بتوان گفت که یونگ هیچ وقت جرات نکرد که بگوید اینها حافظۀ ذهنی انسان از زندگی‌های قبلیش می‌باشد که با خود حمل می‌کند و هر بار که در زندگی‌های قبل مرد یا زن بوده تصویری از جنسیت‌های مختلف خود را در روان خود ثبت و ضبط کرده و همیشه این تمایل به جنس مخالف در زندگی کنونیش را در روان خود دارد و بعبارتی بر تناسخ صحه بگذارد.
MANSOUR 1239
گویا یونگ پی برده بود که انسان در سطح ذهن دارای جنسیت نیست و جنسیت بارز زن و مرد فقط در سطح بدن فیزیکی مطرح می‌باشد، انسان در سطح ذهن دارای هر دو صفت زنانه و مردانه می‌باشد. وجود آنیما و آنیموس در روان ناخودآگاه افراد حس نیاز به زن و مرد ایده‌آلی را در وجود مرد و زن ایجاد می‌کند و در دنیای واقع به دنبال نیمۀگمشده خود از جنس مخالف می‌گردد تا بتواند به وحدتی برسد که در سطح ذهن مخنث (نه زن و نه مرد) می‌باشد.
MANSOUR 1239
سایه خب این فیلترها چه چیزی هستند؟ این فیلترها عبارتند از آموزه‌های تربیتی ما در خانواده، جامعه و فرهنگ و مذهبی که در آن بزرگ شده‌ایم. این آموزه‌ها نمی‌گذارند که ما سیال فکر کنیم و بیندیشیم و آنچه را که دریافت می‌کنیم راحت ارزیابی کنیم. برای مثال در یک تربیت مذهبی و دینی ما نمی‌توانیم دریافت‌های بیرونی غیر دینی و خارج از چارچوب آموزش داده شده مذهبی را به راحتی دریافت، ارزیابی و با اندیشه‌های خود مقایسه کنیم و بر اساس این فیلترها به دنیای اطراف می‌نگریم و هر داده‌ایی که از دنیای بیرون توسط حواس پنجگانه دریافت می‌کنیم اگر با اعتقادات و علائق ذهنی ما در تضاد باشد را سانسور کرده و نادیده می‌گیریم
MANSOUR 1239
برای درک این مساله داستان معروف و در عین حال واقعی "یافتم" ارشمیدس را یادآوری می‌کنم، ارشمیدس مدت‌ها بر روی یک مساله مهم و حل نشده متمرکز شده بود و هر چه فکر می‌کرد نمی‌توانست آن را حل‌کند تا اینکه ناامید می‌شود و روزی در حمام ناگهان راه حل به ذهن او خطور می‌کند و فریاد می‌زند یافتم. در اتفاق مشابهی دانشمند معروف "ککوله" یکی از فرمول‌های معروف شیمی مربوط به مادۀ بَنزَن که تا آن زمان غیر معمول بود را در یک خواب بعد از ناهار متوجه شد. البته برای همۀ ما هم در حد مسائل کوچک زندگی این تجربه بارها رخ داده است که دقیقاً زمانی که به مشکل یا مساله‌ای نمی‌اندیشیم (در حالیکه قبلاً روی آن وقت گذاشتیم و تمرکز کردیم ولی نه به یادمان‌آمده و نه حل شده است) ناگهان جواب در ذهن خودآگاهمان جرقه می‌زند و ما را شگفت زده می‌کند.
MANSOUR 1239
این را مطمئنم که همین اقدام یعنی توجه آدمها بوجود شیطان و اهریمن در بیرون از ما که توسط خداوند رانده شده است و عهد کرده که آدمی را فریب دهد هم کار خود منِ ذهنی و القائات منِ ذهنی می‌باشد اما انسان الان به حدی از شعور و آگاهی رسیده است که متوجه این موجود مجازی شود که نامش ذهن است و ریشه همه شقاوت‌ها و بدبختی‌ها و ناهنجاری‌های بشر می‌باشد و در عین حال وقتی در نهاد انسان‌های خوب قرار گرفته است و تحت کنترل در آمده باعث پیشرفت و توسعه و آرامش و کشف و اختراع و.. شده است.
MANSOUR 1239
دانشمندان مدعی بودندکه ویروس HIV (ویروس بیماری ایدز) شدیداً خود را با داروهای جدید تطبیق داده و اثر آنها را خنثی می‌کند و دائما در حال بازنویسی نسخه جدیدی از خودش هست که در برابر راههای درمان آن مقاومت می‌کند، یک چنین حالتی را ذهن انسان نیز دارد منِ ذهنی یک گام از شما جلوتر است. چرا؟ چون با شما زندگی کرده و شما را خوب می‌شناسد و از خلوت‌ترین نقاط درون فکر شما با خبر است و واقعا کنترل موجودی که همیشه و همواره می‌داند شما چه نیتی دارید کار سخت و دشوار ولی امکان پذیری است.
MANSOUR 1239
منِ ذهنی هم نیاز به غذا و استراحت دارد، منِ ذهنی دقیقا مثل جسم از خواب برای استراحت استفاده می‌کند. در زمینه دریافت انرژی منِ ذهنیِ تحت کنترل، توسط خودِ واقعی که به منابع بی‌کران روح و ارزش‌های معنوی و اخلاقی متصل است به قدر کفایت تغذیه می‌شود مانند شیر یا پلنگ و ببری که در باغ وحش نگه‌داری می‌شود و هر روز طبق یک برنامه مشخصی با غذای ویژه خود تغذیه می‌شود. اما منِ ذهنی آزاد و رها و خارج از کنترل، انرژی خود را از دَم دست ترین منابع انرژی یعنی ذهنِ افراد اطراف خود می‌دزدد و دیگران را از انرژی خالی می‌کند. بعد از یک بگو مگو و دعوا اگر موفق بشوید طرف مقابل را در بحث یا بزن بزن فیزیکی مغلوب‌کنید با وجود اینکه شما هم آسیب دیده‌اید چه حسی دارید؟
MANSOUR 1239
۶-منِ ذهنی عاشق قضاوت‌کردن دیگران است. گویا از چنان اشراف و آگاهی بر دنیای بیرون برخوردار است که علل همه رفتارهای بیرونی را می‌داند و بی‌رحمانه قضاوت می‌کند. قضاوت منِ ذهنی در همه ابعاد دیده می‌شود هر جا می‌رسد لب به سخن و داوری و کارشناسی ناآگاهانه باز می‌کند و باعث به هم ریختگی و آشفتگی در دنیای بیرون می‌شود.
MANSOUR 1239
۵-مساله مرگ برای منِ ذهنی نامفهوم و ترسناک است. توجه داشته باشید منظور ما اینکه مرگ را برای دیگران قبول داشته باشد و هر روز شاهد این مساله باشد نیست بلکه منِ ذهنی مساله مرگ را در ارتباط با خود نامفهوم می‌داند و از آن می‌ترسد. خوب می‌داند که با مرگ برای همیشه از بین خواهد رفت و هویت خویش را از دست خواهد داد. با مرگ تمام مالکیت‌هایش به پایان خواهد رسید. در طول زندگی دائم این مطلب را به شما که با او یکی شده اید القا می‌کند تا در این حس با او مشترک شوید. منِ ذهنی می‌داند که اصالتی ندارد و بعد از مرگ به صورت انبوهی از کوانتوم‌های اطلاعاتی بی مصرف خواهد بود که در میان انبوهی از سایر کوانتوم‌های ذهنی قبل رها شده است
MANSOUR 1239
این منیّت و میل به فردیّت بار منفی ندارد چرا که اگر نباشد میل به پیشرفت و زندگی از بین می‌رود، امکان حیات زمینی و غلبه بر مشکلات به وجود نمی‌آید، موتور محرکۀ حرکت روح بشر در کالبد فیزیکی در مسیر کمال بر اساس اختیار و درک این منیّت می‌باشد. اما اگر کنترل نشود این جدا بودن از هستی را مدام دامن می‌زند و هویت ذاتی ما را که خودِ واقعی است از دسترسی به منبع بی‌کران هستی منع خواهدکرد و این می‌شود همان سرطان فرد در طبیعت
MANSOUR 1239
از بقیه باشد و همه چیز را هم جدا از هم می‌بیند چرا؟ چون در تنهایی و جدا بودن هویت او پیدا می‌شود و شخصیت معنی می‌یابد و شاید اصلا فلسفه زندگی روح انسان در کالبد زمینی به همین دلیل است تا آگاهانه بتواند از این فردیت رد شده و به وحدت وجودی برسد. ذهن می‌داند اگر در جمعیت‌های هم نوع یا در یک کل بزرگتر و نهایتاً ذات هستی شرکت کند و خود را جزیی از آن بداند محو می‌شود و از بین می‌رود پس پشت این خصوصیت منِ ذهنی پدیده‌ای به اسم منیّت ظاهر می‌شود (مثل ماهیت قطره که می‌داند اگر به دریا بپیوندد نیست می‌شود و ماهیت قطره بودن را از دست می‌دهد).
MANSOUR 1239
۲-منِ ذهنی تمایل شدید به کِثرَت دارد تا وحدت. مفهوم این جمله یعنی چه؟ یعنی منِ ذهنی به فردیت خود علاقمند است و از اینکه در وحدت با مفهوم برتر و یا کامل تری هویت فردی خود را از بین رفته ببیند هراسناک است، چیزی که عرفان و ادیان و تمام مکاتب اخلاقی سعی دارند در انسان شعله ور کنند و به آن بپردازند این است که انسان جزیی از یک کل است و همچون قطره ای از یک بی‌کرانه می باشد اما درک این مساله برای منِ ذهنی خیلی سخت و ناممکن است و با آن عناد می‌کند. من ذهنی همیشه به دنبال مرزبندی است هیچ مساله‌ای را نمی‌تواند به صورت کلی درک کند
MANSOUR 1239
ذهن ما یا دارد ما را برای یک اتفاق و شکست در گذشته ملامت می‌کند یا استرس و هیجان یک مساله در آینده را به ما وارد می‌کند. برای همه شما حتما این اتفاق افتاده که در جمعی مثل کلاس درس یا جلسه کاری یا مهمانی این نهیب را از حاضرین در جمع دریافت کرده‌اید که جسمت اینجاست ولی خودت اینجا نیستی حواست کجاست؟ در حقیقت حواس شما جایی نرفته همان جا در بدن زندۀ شما که توسط ذهن ناخودآگاه کنترل می‌شود حضور دارد اما چون منِ ذهنی را در دسترس ندارید این حواس تجزیه و تحلیل نمی‌شوند و فقط دریافت می‌شوند، شما می‌شنوید اما متوجه نمی‌شوید، می‌بینید اما درک نمی‌کنید چون دستیار همه‌کارۀ شما حاضر به حضور در آن مکان و زمان برای انجام وظیفه خود نبوده است.
MANSOUR 1239
اندکی فکر کنید که قبل از این چقدر و چه مدت توانسته بودید چنین حسی داشته باشید؟ موقع رانندگی، عبادت و نماز، غذا خوردن و کار، وقتی که به بستر می‌روید و قصد خوابیدن دارید و ... چقدر در لحظه حال و مکان حاضر حضور داشته‌اید؟ جواب این سوال دقیقا این مساله را تایید می‌کند که ماهیت منِ ذهنی از پرداختن به مکان موجود و زمان حاضر گریزان است و ما اکثرا در ساعات بیداریمان یا به خاطرات و مسایل گذشته فکر می‌کنیم و یا در فکر نقشه ها و کارهایی که در آینده پیش خواهدآمد هستیم وبه دنبال این عدم حضور در زمان حال طبیعتا همه جا هستیم الا آن جایی که جسم ما حضور دارد
MANSOUR 1239

حجم

۱۴۹٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۰۸ صفحه

حجم

۱۴۹٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۰۸ صفحه

قیمت:
رایگان