بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب شناخت ذهن و کنترل آن | صفحه ۹ | طاقچه
کتاب شناخت ذهن و کنترل آن اثر رامین کرمی

بریده‌هایی از کتاب شناخت ذهن و کنترل آن

نویسنده:رامین کرمی
انتشارات:سنجاق
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۲از ۶۸۱ رأی
۴٫۲
(۶۸۱)
دست‌ها و پاهایتان را حس کنید مثل یک آگاهی بر روی بدنتان قدم بزنید و آن را حس کنید، هیچ حرکتی نکنید تا دریافت‌هایتان مختل نشود. بر روی صداها و بوها متمرکز شوید. کم کم تنفستان آرام و سنگین می‌شود حالا روی دم و بازدم نفس‌هایتان دقت کنید. بصورت آگاه نفس بکشید دم و بازدم را با اختیار خودتان انجام دهید. اگر نسیمی می‌وزد آن را حس‌کنید، همه فشاری را که محل نشستن به شما وارد می‌کند حس‌کنید. دقت‌کنید شما الان موفق شدید منِ ذهنی را به زمان حال و مکان حاضر بیاورید احساس یک جور سنگینی و فشار به شما وارد می‌شود مخصوصا وقتی قرار است تنفستان را خودتان کنترل کنید. منِ ذهنی شدیدا از چنین حالتی احساس ناراحتی می‌کند. فکر می‌کنید تا چند دقیقه قادر هستید در آن فضا و مکان بصورت خودآگاه حضور پیداکنید و همه داده‌های حواس پنجگانه را شخصا و خودآگاه ارزیابی و دریافت کنید؟
MANSOUR 1239
۱-من ذهنی موجودی است که شدیداً از مفهوم زمان و مکان حال و حاضر، فراری و گریزان است. منِ ذهنی از اینکه شما او را مجبور کنید در مکانی که هستید و زمان حالی که حضور دارید قرار بگیرد شدیدا ناراحت می‌شود. یک لحظه همین الان در مکان و زمانی که هستین حاضر شوید و حس حضور را پیدا کنید. خواهشا مواردی را که بیان می‌کنم انجام بدهید سرتان را بچرخانید و اطرافتون شامل همه اشیاء و اجسام و آدم‌ها را برانداز کنید. محل نشستن خود را حس کنید. به صداها دقت کنید چه صداهایی الان می‌شنوید؟
MANSOUR 1239
۱-من ذهنی موجودی است که شدیداً از مفهوم زمان و مکان حال و حاضر، فراری و گریزان است. منِ ذهنی از اینکه شما او را مجبور کنید در مکانی که هستید و زمان حالی که حضور دارید قرار بگیرد شدیدا ناراحت می‌شود. یک لحظه همین الان در مکان و زمانی که هستین حاضر شوید و حس حضور را پیدا کنید. خواهشا مواردی را که بیان می‌کنم انجام بدهید سرتان را بچرخانید و اطرافتون شامل همه اشیاء و اجسام و آدم‌ها را برانداز کنید. محل نشستن خود را حس کنید. به صداها دقت کنید چه صداهایی الان می‌شنوید؟
MANSOUR 1239
انبوهی از برچسب ها که بر ساختار اولیه ما چسبانده شده‌است و رونوشتی هستیم از ذهن‌هایی که ما را تربیت کردند و در مسیر رشد ما حضور داشته‌اند. منِ ذهنی یک تعریف یا حالتی از ما نیست، یک موجودیت مجازیست که با ما ترکیب و تلفیق شده و خیلی سخت است که بین خودِ واقعی و منِ ذهنی تفاوتی را احساس کنیم اما روانشناسی مکتب یونگ این کمک را به ما می‌کند که با شناخت ساختار ذهن این منِ ذهنی را بشناسیم، در قدم بعد متوجه این دوگانگی بین خودِ واقعی و منِ ذهنی شده و با تلاش و کوشش همیشه منِ ذهنی را در سایه تسلط خودِ واقعی قرار دهیم.
MANSOUR 1239
کرد و به مدد این خصوصیات است که انسان‌ها توانسته‌اند پیشرفت‌کرده و به علوم و تکنولوژی دست یابند. اما در عین حال بدبختی ها و مشکلات و مصائبی هم که در ابعاد اخلاقی و اقتصادی و امنیتی و محیط زیستی بوجود آمده‌است زیر سر این موجود مجازی یعنی منِ ذهنی می‌باشد، شخصاً هیچ وقت یک منِ ذهنیِ خوب متصور نیستم، در حقیقت منِ ذهنی همان گرگ درونی ماست که اگر مهار نشود اول ما را خواهد درید بعد اطرافیانمان را و برعکس من ذهنی کنترل شده باعث سعادت و آرامش ما خواهدشد، پس نه بدون او زندگی ممکن است و نه با او زندگی راحت.
MANSOUR 1239
منِ ذهنی کاری به مدیریت ارگان‌های حیاتی مانند قلب و ریه و مغز و گوارش و گردش خون ندارد و مدیریت اینها به حوزه ذهن ناخودآگاه سپرده شده است، اما از لحظه ای که از خواب بیدار می‌شوید منِ ذهنی مانند سیستم عاملِ یک کامپیوتر استارت و بوت می‌شود و همچون دستیاری در خدمت شماست باز تاکید می کنم شما نیستید اما به شما کمک می‌کند حرف بزنید به شما کمک می‌کند به تجزیه و تحلیل اطلاعات دریافتی از طریق حواس پنجگانه بپردازید و تصمیم بگیرید، به شما کمک می‌کند به دنیای بیرون پاسخ‌های حرکتی بدهید، به شما کمک می‌کند زبان، حرفه و مهارت بیاموزید و ...
MANSOUR 1239
و اما منِ ذهنی. در روانشناسی به منِ ذهنی "ایگو" گفته می شود. منِ ذهنی بخش خودآگاه ذهن شماست. دقت کنید منِ ذهنی شما نیستید ولی دستیار زیرک و زبردست شما در ساعات بیداریتان می‌باشد. منِ ذهنی از طریق حواس پنج گانه از دنیای اطراف اطلاعات دریافت می‌کند و مطلع می‌شود. با چشم پیرامون خود را می‌بیند، با گوش صداها را می‌شنود با پوست دنیای قابل لمس اطراف را لمس می‌کند، با زبان طعم خوردنی‌ها را می‌چشد و با بینی وارد دنیای بوهای مختلف می‌شود.
MANSOUR 1239
نقاب مانند پوستی است که بر اندام درونی ذهن کشیده شده‌است، نمای بیرونی موجودیت و ساختار ذهن، چیزی که یک انسان دیگر در برخورد با یک انسان دیگر و برقراری ارتباط آن را می‌بیند نقاب ذهن فرد مقابل می‌باشد. شما سرِکار نقابی به صورت دارید که وقتی به منزل برمی‌گردید آن نقاب جای خود را به نقاب دیگری که مناسب برخورد و برقراری ارتباط با همسر و فرزندان می‌باشد می‌دهد. با دوست صمیمی‌تان نقابی از صمیمیت را به صورت دارید که طبیعتا هیچ وقت مشابه نقابی نیست که در حین ارتباط با رییس‌تان دارید.
MANSOUR 1239
ما از جنس حیوانات نیستیم که دائما بصورت غریزی عمل کنیم و فرق ما دقیقاً در همین یک نکته است: " اختیار در پاسخ به محرک‌های خارجی " و این شدنی نیست مگر با کنترل ذهن و ایجاد خودآگاهی در رفتارهای روزمره. در حالت خودآگاه این خودِ واقعی است که به منِ ذهنی می‌نگرد و این دوگانگی اساسی که مد نظر ما برای کنترل ذهن می‌باشد ایجاد می‌گردد و احساس می‌شود.
MANSOUR 1239
انجام همه امور به صورت ناخودآگاه حالتی از مسخ شدن و نیمه هیپنوتیزمی را در فرد ایجاد می‌کند که دقیقا احساس می‌کنید اختیاری در انجام امور ندارید، دقت برخی امور اُفت می‌کند، حضور در جسم و احساس محیط کاملا از بین می‌رود. چنین فردی در مواجهه با مسایل متعدد دقیقا رفتارهای ناخودآگاهی را بروز خواهد داد که چه بسا بعداً باعث شرمندگی و خسارت می‌شود. در ادامه در این مورد حتما بیشتر صحبت خواهیم کرد.
MANSOUR 1239
آیا حالت ناخودآگاه مناسب نیست و باید از آن دوری کرد؟ اگر قرار بود در حالت بیداری نتوانیم انجام بعضی از امور روزمره را به ناخودآگاه ذهنمان بسپاریم طبیعتا زندگی بسیار سخت و ملال آور می‌شد. به غیر از چند عمل ساده همزمان قادر به انجام کار دیگری نبودیم. بعضی از مسایل که اصلا در حالت خودآگاه به زیبایی در نمی‌آمد، تصورکنید پیانوزدنی که بخواهد بصورت خودآگاه انجام شود؟ اصلا در حالت ناخودآگاه هست که بواسطه اتصال به اعماق ذهن و همچنین ناخودآگاه جمعی (که در ادامه در موردش صحبت خواهیم کرد) خلاقیت و شهودِ درونی خلق می‌شود و عمدۀ مسایل هنری خلق می‌شود.
MANSOUR 1239
اصولا ذهن اجرای سه دسته مسائل را به ناخودآگاه خود می‌سپارد: یک: مسایل روتینی که کاملا آن را آموخته است. دو: مسایلی که برایش جذابیت ندارد و از پرداختن به آن‌هاکلافه می‌شود. سه: مسایلی که از آنها نااُمید شده و یا از به یاد آوردن آنها احساس ناراحتی و ترس می‌کند، این خاطرات را به اعماق ذهن ناخودآگاه می‌فرستد. وقتی مساله ای به ناخودآگاه سپرده می‌شود کنار گذاشته نمی‌شود بلکه بصورت فرآیند پنهان در پشت صحنه ذهن ما جریان دارد.
MANSOUR 1239
بارها شده که مسیری را رانندگی کردید یا به صورت مسافر طی نمودید و به مقصد رسیده‌اید ولی اصلا متوجه مدت زمانی که در طی مسیر گذرانده‌اید نشدید. به مقصد که رسیدین متوجه شدید تمام مسیر را حواستون به جای دیگه یا چیز دیگه پرت بوده و اصلا متوجه مسیر و رانندگی و اطراف نبودین، اصلا متوجه نشدید کی دنده عوض کردین کی ترمز و کلاج و گرفتین. این حالت همان ناخودآگاهی ذهن می‌باشد. شما مسیر را به صورت ناخودآگاه رانندگی کرده و به مقصد رسیده‌اید. پس با وجود اینکه بیدار بودین اما نسبت به عمل رانندگی هوشیار نبودید.
MANSOUR 1239
خوانندۀ عزیز، ذهن موجودی است مجازی، ذهنِ خوب یا ذهنِ بد نداریم ذهن یا تحتِ کنترل است یا خارج از کنترل. ذهنِ تحتِ کنترل صاحب خود را در طول زندگی یاری می‌دهد تا خوب زندگی‌کند، خوب رفتارکند، خوب رابطه ایجادکند، خوب بیاموزد، پیشرفت‌کند و باعث سعادت و رشد خود، خانواده و در نتیجه جامعه بشری شود. اما ذهنِ خارج از کنترل، خارج از منافع شخصی و جمعی صاحبِ خود عمل می‌کند و به مانند یک اتومبیل در سراشیبی، مجموعه جسم و روح را به سمت شکست و نابودی می‌کشاند و او را از زندگی کردن در صلح و صفا و تعادل و رشد خارج می‌کند. در پشت سیمای هر کدام از ما شخصی زندانیست که حقیقت ماست اما ذهن او را از نظرها پوشانده است و اختیار او و امورش را به دست گرفته است.
MANSOUR 1239
این مثال دقیقا حال و روز انسان‌های دنیای ما می‌باشد به جای اینکه ذهن در خدمت خود واقعی باشد جوری آلوده می‌شود که کنترل خود را به دست گرفته و تبدیل به موجود خودسری می‌شود که از تمام امکانات برای اهداف خود و آلوده کردن سایر آدم‌ها استفاده می‌کند، این اهداف را از کجا آموخته است؟ از تربیت و القای ذهن‌های مسلطِ دیگر که به آن انتقال داده‌اند و دقیقاً اینجا می‌توان گفت که این انسان‌ها نیستند که انسان‌ها را تربیت می‌کنند و پرورش می‌دهند. این ذهن‌ها هستند که ذهن‌های بعد از خود را عین خود پرورش می‌دهند و تربیت می‌کنند. آیا کسی متوجه این توطئه هست؟ خیلی کم. تسلط ذهن بر جامعه بشری این وضعی شده است که می‌بینید. جوامعِ پر از خشونت، جنگ، درگیری، ظلم، دروغ، ریا، تمامیت‌خواهی، قتل و غارت و نابهنجاری. در حقیقت از ثمره تسلط و حکمفرمایی ذهن‌ها در بدنِ انسان‌ها تمدن بشری تبدیل به تمدن ذهن‌ها شده است.
MANSOUR 1239
همان شخصیت اولیه پیش می‌رود، چرا که شخصیت اصلی کودک در همان سال‌های اول از تاثیر محیط بیرونی شکل و زیربنای خودر ا به دست آورده‌است. با توجه به مثلث بُعدهای وجودی انسان، شما چه کسی هستید؟ آیا روح هستین، جسم هستین یا ذهن؟ شما هیچ کدام از این ها نیستین شما الان یک سیستم پیچیدۀ متشکل از این سه بُعد (با زیر سیستم‌های مختلف هر یک) می‌باشید. شما ذهن نیستین اصالت وجودی شما در روح شماست که از طریق جسم و ذهن نمود پیدا می‌کند و ابراز وجود می‌کند.
MANSOUR 1239
دقیقا روند رشد ذهن انسان نیز به همین صورت است، در ابتدای تولد باد کنک کوچکی است که به مرور بر اثر اطلاعات زیادی که از بیرون به سمتش سرازیر می شود، قابلیت‌های ذاتی و ژنتیکی که به مرور بروز می‌کند و از سمت محیط بیرون تایید و تحسین یا رد می‌شود و مجددا به صورت بازخورد به سمتش باز می‌گردد بزرگتر و بزرگتر می‌شود و این روند در طول حیات ادامه دارد با این تفاوت که سرعت رشد آن در سال‌های آغازین زندگی باورنکردنی است.
MANSOUR 1239
اگر ارتباط بین ذهن و روح نیز از بین برود که طبیعتا روح بعنوان یک انرژی عالی و برتر، با کوله‌باری از تجربه‌هایی که در این مدت، از همراهی با جسم و ذهن اندوخته‌است، که شامل خاطرات و تجربیات زمینی می‌باشد، به سمت منبع خود کشیده خواهدشد و ذهن باقی‌ماندۀ تنها بصورت انبوهی از اطلاعات و کوانتوم‌های سرگردان و بی‌هویت و بی‌اراده در طبیعت بی‌کران رها خواهدگردید. اگر هم ارتباط بین روح و ذهن از بین نرود و چسبندگی بین روح و ذهن وجود داشته باشد ذهن امکان عروج را از روح خواهدگرفت و این دو مجموعه بی‌هدف و سرگردان در بعد غیر فیزیکی با هم، سیر خواهندکرد
MANSOUR 1239
در وجود انسان نیز یک چنین نظامی برقرار است جسم و ذهن وظیفه دارند که در یک هماهنگی، با مدیریت ذهن در خدمت روح و اهداف او باشند تا بتوانند روح را در رسیدن به مقاصدی که برایش در بعد متعالی برنامه‌ریزی شده است یاری‌کنند. جسم کاملا در قید و کنترل ذهن می‌باشد. از آن تاثیر می‌پذیرد و به همان سمتی می‌رود که ذهن برای آن مشخص می‌کند حتی اگر برای کل مجموعه خطرناک و مهلک باشد باز اختیاری از خود ندارد.
MANSOUR 1239
کالسکه و اسب چهارچوب فیزیکی هستند که در حکم بدن و جسم هستند، کالسکه‌ران مانند ذهن، مسافر یا ارباب سوار بر کالسکه همان روحِ حاکم بر بدن و ذهن می‌باشد. مجدداً به شکل شماره (۱) مراجعه کنید اگر بیشتر دقت‌کنید متوجه اختلاف ضخامت ضلع‌های بین هر دو راس خواهید شد. خط یا ضلع ارتباطی روح با جسم نازک‌ترین می‌باشد. ضلع ارتباطی بین ذهن و جسم مقداری ضخیم‌تر و نهایتا ضلع ارتباطی بین روح و ذهن کلفت‌ترین و محکم‌ترین ارتباط است.
MANSOUR 1239

حجم

۱۴۹٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۰۸ صفحه

حجم

۱۴۹٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۰۸ صفحه

قیمت:
رایگان