حالا وقت این نیست که به نداشتههات فکر کنی. به کارهایی فکر کن که با چیزایی که اینجا هست میتونی انجام بدی
mashver
یادت نره الآن توی سپتامبریم».
پیرمرد گفت: «آره، ماهی که ماهیای بزرگ سر و کله شون پیدا میشه. ماه مه هر بی سر و پایی ماهیگیر میشه»
ʀ.ʙ.ʙ
ناامید بودن احمقانه ست. از اون گذشته، به باور من گناهه.
mashver
هر روز، یه روز دیگه ست. خوش شانس بودن بهتره. ولی من کارمو کاملاً درست انجام میدم تا وقتی شانس پیداش شد، آماده باشم».
Sahel Msz
«ولی یه مرد برای شکست خوردن ساخته نشده. یه مرد میتونه خُرد بشه. ولی شکست نمیخوره
negin
پیرمرد و دریا
نویسنده: ارنست همینگوی
ترجمه: حمیدرضا رضایی
نشر روزگار
معجزه ی سپاسگزاری
من کارمو کاملاً درست انجام میدم تا وقتی شانس پیداش شد، آماده باشم
mashver
چرا پیرمردا اینقدر زود بیدار میشن؟ برای اینکه روزشون بیشتر طول بکشه؟
mashver
ناامید بودن احمقانه ست.
نیلوفر
میگفت: «دوست دارم یه کم شانس بخرم. البته اگه جایی باشه که اونو بفروشن»
Zeinab