بریدههایی از کتاب سرزمین مامورهای مخفی؛ داستانهایی از پشت دیوار برلین
۴٫۱
(۴۱)
او و جولیا در دام آن دست رابطههای غیرواقعی از راه دور افتادند که در آن اشتیاق اگر مدت درازی برآورده نشود خود را به عشق بدل میکند.
Travis
در جمهوری دموکراتیک آلمان مردم مجبور بودند مجموعهای از گزارهها را حقیقت بدانند. برخی از این گزارهها بنیادین بود مثل این تصور که ذات بشر فرآیند در حال تغییری است که میتوان آن را بهبود داد و این که کمونیسم راه انجام این کار است. بقیه گزارههای خاصتری بودند؛ این که اهالی آلمان شرقی آلمانیهای مسئول هولوکاست (حتی تا اندازهای) نبودند که جمهوری دموکراتیک آلمان یک دموکراسی چند حزبی بود که سوسیالیسم عاشق صلح بود که هیچ فرد نازی در کشور باقی نمانده است و اینکه تحت لوای سوسیالیسم، فاحشگی وجود نداشت.
Travis
فقط یک کار هست که میتوان با عشاق سابق انجام داد؛ نوعی کالبدشکافی از رژههای حافظه که تمام بخشهای مربوط به احساسات را جدا میکند و آن را خشک و بیحرکت و ناتوان از آسیب زدن باقی میگذارد.
Travis
مودروف تصمیم گرفت نام «وزارت امنیت دولتی» را به «ادارهی امنیت ملی» (Amt für Nationale Sicherheit) تغییر دهد، عمل اصلاح زیباییای که به حروف اختصاری بسیار نامبارکی ختم شد: «Nasi.» کسی فریب نخورد.
Travis
برخلاف سازمانهای مخفی امنیتی در کشورهای دموکراتیک، اشتازی تکیهگاه قدرت حکومتی بود. بدون آن و بدون باج سبیل دادن برای پشتیبانی شوروی، رژیم SED دوام نداشت.
Travis
اشتازی در یک کلمه سپر و شمشیر حزب کمونیست بود که «حزب وحدت سوسیالیستی آلمان» (Sozialistische Einheitspartei Deutschlands) یا SED نامیده میشد؛ اما وظیفهی بزرگترش محافظت از حزب در برابر مردم بود.
Travis
پس از فروپاشی دیوار رسانههای آلمان عنوان "کاملترین دولت نظارتی در تمام اعصار" را به آلمان شرقی دادند. اشتازی در پایان کار خود ۹۷ هزار کارمند داشت که برای زیر نظر گرفتن کشوری با هفده میلیون جمعیت کافی بود؛ اما ۱۷۳ هزار خبرچین هم در میان مردم داشت.
Travis
او همزمان شجاع، قوی و درهم شکسته است. همانطور که حرف میزند به نظر میرسد وجود خودش دیگر فینفسه برایش واقعی نیست، بیشتر شبیه مرثیهی جانداری از آن زندگیای است که داشت.
Travis
ارتباط حزب، اشتازی و قانون از بالا به پایین بود؛ اشتازی با مشورت مدیران مدارس دانشآموزان مطیع را که میزان مناسبی وفاداری هم داشتند برای خواندن حقوق معرفی میکردند.
Travis
دست کم روی کاغذ احزاب دیگری هم به جز حزب وحدت سوسیالیستی حاکم وجود داشت؛ اما در واقع فقط یک حزب بود و ابزارش، یعنی اشتازی. قضات از اشتازی دستور میگرفتند که به نوبهی خود از حزب رسیده بود –نتیجهی نهایی قضاوت و میزان دقیق محکومیت.
Travis
«درخواست ترک کشور» قانونی بود، اما ممکن بود مقامات میلشان بکشد این را اعلام دوست نداشتن جمهوری دموکراتیک در نظر بگیرند. در آن صورت به یک Hetzschrift (انتقاد) یا schmäschrift (افترا) بدل میشد و بنابراین جرم بود.
Travis
در مدارس ورزشی در پوشش ویتامین به کودکان هورمون داده میشد. در رسواییای که پس از فروپاشی دیوار اتفاق افتاد مشخص شد قرصها رشد و قدرت بدنی را سرعت میدهند، اما دختران کوچک را به پسربچههایی نصفه و نیمه تبدیل میکنند.
Travis
در جمهوری دموکراتیک آلمان ورزش ارتباط تنگاتنگی با سیاست داشت. دولت جوانان را از نظر استعداد ورزشی زیر نظر داشت و آنها را به مؤسسات آموزشی معرفی میکرد تا باعث افتخار ملت شوند.
Travis
تعریف میکند که زندانیان جنایی بابت آزار دادن زندانیان سیاسی امتیازاتی دریافت میکردند. میگوید که به مدت هجده ماه با شماره فراخوانده شده و هرگز اسمش را نشنیده است. میگوید نوعی سیستم احتکار-مبادله، در واقع یک سیستم اقتصادی کامل برای لوازم بهداشتی برقرار بوده است.
Travis
روابط میان مردم متأثر از این حقیقت بود که یکی از شما ممکن بود جزو آنها باشید. همه به هم مظنون بودند و این ظن عدم اطمینانی به وجود میآورد که اساس هستی اجتماعی بود.
Travis
تنها رسانهی عمومی که دولت نمیتوانست کنترل کند سیگنال ایستگاههای تلویزیونی غربی بود، هرچند برای کنترل آنهم تلاش کرد؛ تا اوایل دههی ۱۹۷۰ اشتازی زاویهی آنتن خانههای مردم را که از آپارتمانهایشان بیرون زده بود چک میکرد و اگر آنتنها رو به غرب بود آنها را مجازات میکرد. بعدها تسلیم شد.
Travis
اشتازی ارتش داخلی بود که تحت نظر دولت کار میکرد. وظیفهاش دانستن همهچیز راجع به همهکس و با استفاده از هر ابزاری که میخواست بود. میدانست مهمانانتان کیستند، میدانست به چه کسی تلفن میکنید و میدانست آیا سروگوش همسرتان میجنبد یا نه.
Travis
افراد افسرده دیدگاه دقیقتری نسبت به واقعیت دارند، هرچند این دقت پشیزی نمیارزد چون افسردهکننده است و افراد افسرده عمر کوتاهتری دارند. خوشبینان و افراد باایمان در زندگی غیرواقعی خود خوشحالتر و سالمترند.
Aryan
مخلوطی از غرور شرور شدن و ناباوری از این که این کشور چطور از کودکانش دشمن ساخت، در صدایش وجود دارد.
Aryan
امروز واحد جاسوسی استالینیستی و فردا موزه.
Aryan
حجم
۳۰۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۷۴ صفحه
حجم
۳۰۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۷۴ صفحه
قیمت:
۷۵,۰۰۰
۳۷,۵۰۰۵۰%
تومان