بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سرزمین مامورهای مخفی؛ داستان‌هایی از پشت دیوار برلین | صفحه ۴ | طاقچه
تصویر جلد کتاب سرزمین مامورهای مخفی؛ داستان‌هایی از پشت دیوار برلین

بریده‌هایی از کتاب سرزمین مامورهای مخفی؛ داستان‌هایی از پشت دیوار برلین

۴٫۱
(۴۱)
معلوم بود بازداشت کردن افراد لذت خاص خودش را داشت؛ عادتی که سخت می‌شد ترک کرد.
Mo0onet
اتاق بزرگی است که احساس فقر مراقبت‌شده‌ای به آدم می‌دهد. مثل این می‌ماند به دیدن کسی بروید که اثاثیه‌اش را هنگام عروسی در دهه‌ی ۱۹۵۰ خریده اما هیچ‌وقت نتوانسته آن‌ها را ارتقا بدهد.
Mo0onet
حتی تو اون نور افتضاح می‌تونستم زخمای روی سرش و گردنش رو هم ببینم، یادشون رفته بود روشو بپوشونن. هیچ‌جور نشونه‌ی خفگی روش نبود. هیچی.»
Mo0onet
«زندگی کسانی را که خیلی دیر از راه می‌رسند تنبیه می‌کند.»
مهتاب
اشتازی در پایان کار خود ۹۷ هزار کارمند داشت که برای زیر نظر گرفتن کشوری با هفده میلیون جمعیت کافی بود؛ اما ۱۷۳ هزار خبرچین هم در میان مردم داشت.
مهتاب
«منظورم اینه که آدم شاید تردیدای خودشو نسبت به غرب داشته باشه –من که مطمئناً داشتم- اما این احساس رو هم داشتیم که کشورمون داره دروغ به خوردمون می‌ده و آینده‌مون وابسته به اینه که تظاهر کنیم باهاش موافقیم.»
سعیده افضلی
«من با این بازرسیا مثل یه حقیقت کنار اومده بودم. از این اتفاق خوشم نمی‌اومد اما با خودم فکر می‌کردم؛ من تو یه کشور دیکتاتوری زندگی می‌کنم، پس همینه که هست.
سعیده افضلی
در ۷ اکتبر ۱۹۸۹ جمهوری دموکراتیک آلمان چهلمین سال عمر خود را با رژه‌های پر زرق و برق در برلین جشن گرفت. دریایی از پرچم‌های سرخ، نور و مشعل و تانک آنجا بود. پیرمردهای روی سکو کت‌وشلوارهای خاکستری پوشیده از مدال پوشیده بودند. میخاییل گورباچف کنار هونکر ایستاده بود اما از بودن میان آلمانی‌های مسن‌تر معذب به نظر می‌رسید. آمده بود بهشان بگوید کار تمام شده است که رهبران را متقاعد کند باید به سیاست‌های اصلاحی او تن دهند.
سعیده افضلی
در ذهن کخ، طعم شیرین جایزه به شکست‌دادن نقشه‌ی آمریکایی‌ها برای خراب کردن محصولات سیب‌زمینی و گرسنگی کشیدن مردمش گره خورده است. این داستان –داستان حشرات و شیرینی‌ها و سا
ケイハン
این داستان –داستان حشرات و شیرینی‌ها و ساختن یک دشمن- داستان تربیت‌کردن یک میهن‌پرست است.
ケイハン
بهمون کلک زدن و به هر کدوممون جدا جدا گفتن اون یکی اعتراف کرده و ما هم باید همین کارو کنیم. وقتی هیچ ملاقاتی، هیچ کتابی، هیچی نداشته باشی با خودت فکر می‌کنی خب، احتمالاً این کارو کرده.»
سعیده افضلی
هرچند بیشتر مردم می‌توانستند تلویزیون‌های غربی را تماشا کنند. امواج غربی نمی‌توانست به محدوده‌ی جغرافیایی خاصی نفوذ کند که شامل درسدن هم بود. این منطقه به نام «Tal der Ahnungslosen» یا جلگه‌ی از همه‌جا بی‌خبر مشهور شد.
Travis
"انقلاب صلح‌آمیز" سال ۱۹۸۹، «تنها انقلاب موفق در تاریخ آلمان بود. اهالی آلمان شرقی یکی از باشکوه‌ترین لحظات را به تاریخ کشور ما اضافه کردند، به شیوه‌ی پر فرازونشیب ملت ما در یافتن و پذیرفتن آزادی فردی و سیاسی در مقام ارزش‌های اصلی.»
Travis
قطارها را دوست دارم. ضرباهنگ آن‌ها و آزادی معلق بودن میان دو مکان را دوست دارم، در حالی‌که تمام اضطراب‌های مقصد به پایان رسیده است، در همین لحظه می‌دانم که دارم کجا می‌روم.
Travis
میلکه این هفته مُرد. نودودو سالش بود. تیتر روزنامه‌ها این بود: «منفورترین مرد حالا مرده است.»
Travis
ما تصوری را در بر نمی‌گیریم بلکه تصورات ما را در بر می‌گیرند و برده‌ی خود می‌سازند و به ضرب شلاق ما را به صحنه می‌رانند تا ما گلادیاتورهای اجباری، به خاطرشان بجنگیم.
Travis
در نوعی محاصره‌ی مدرن، نیروهای استالین مسیرهای زمینی تأمین کالاها را در سرتاسر آلمان شرقی به برلین غربی قطع کردند. در شب ۲۴ ژوئن ۱۹۴۸، آن‌ها نیروگاه برق شرقی را که برق کل شهر را تأمین می‌کرد از کار انداختند. قرار بود اهالی برلین غربی در تاریکی گرسنگی بکشند. اما متفقین نمی‌خواستند از دو میلیون شهروند برلین غربی دست بکشند. طی تقریباً یک سال از ژوئن ۱۹۴۸ تا اکتبر ۱۹۴۹، با هواپیما این شهر را زنده نگه داشتند. در آن زمان هواپیماهای آمریکایی و بریتانیایی حدود ۲۲۷۷۲۸ پرواز در آسمان شوروی انجام دادند تا محموله‌های غذا، لباس، سیگار، دارو، سوخت و تجهیزاتی شامل اجزای یک نیروگاه جدید برق را به مردم برلین غربی برسانند.
Travis
روس‌ها مستقیماً بخش‌های شرقی آلمان را اداره می‌کردند، تا این که جمهوری دموکراتیک آلمان به عنوان یک دولت اقماری اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۴۹ تأسیس شد. تولیدْ ملی شد، کارخانجات و اموال به دولت تحویل شدند و خدمات بهداشتی، مسکن و غذا به شیوه‌ی سوبسیدی اداره شد. حکومت تک‌حزبی با یک سازمان مخفی بسیار قدرتمند و فراگیر برای پشتیبانی از آن به راه افتاد. و روس‌ها که پیشنهاد کمک مالی آمریکا را رد کرده بودند، تولیدات آلمان شرقی را برای خود غارت کردند.
Travis
کمونیسمْ دست‌کم در نسخه‌ی آلمان شرقی نظام بسته‌ای از باورها بود. جهانی در خلاء بود که با جهنم و بهشت خودساخته‌اش، مجازات‌ها و رستگاری‌هایی تکمیل می‌شد که در همین زمین صورت می‌گرفت. بسیاری از مجازات‌ها صرفاً به خاطر فقدان ایمان یا حتی شک به فقدان ایمان انجام می‌شد. عدم وفاداری با جزئی‌ترین نشانه‌ها اندازه‌گیری می‌شد؛ آنتنی که برای دریافت امواج تلویزیون‌های غربی چرخیده بود، برافراشته نکردن پرچم سرخ در روز کارگر، کسی که لطیفه‌ی بی‌مزه‌ای راجع به هونکر تعریف می‌کرد تا دیوانه نشود.
Travis
می‌گوید: «باید متوجه باشید از نظر پدر من و پروپاگاندای جنگ سرد، جمهوری دموکراتیک آلمان مثل یه مذهب بود. چیزی بود که من با ایمان بهش بزرگ شدم...»
Travis

حجم

۳۰۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۳۷۴ صفحه

حجم

۳۰۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۳۷۴ صفحه

قیمت:
۷۵,۰۰۰
تومان