بریدههایی از کتاب بصیرت در روزگار سکوت
۳٫۷
(۹)
از دیگر کارهای ماندگار شهید سعیدی راهاندازی جلساتی برای جوانان بود. خصوصاً آنها که تازه زندگی مشترک را آغاز کرده بودند. ایشان کارهایی را انجام میداد که امروزه مشاوران خانواده انجام میدهند.
نازبانو
در همان ایام گزارشگر ساواک مینویسد: عدهای از بازاریها با سعیدی ملاقات کردند و یکی از حاضران اظهار داشت: آقای سعیدی، اگر همهی معممان (روحانیون) مثل شما بودند کار ما با دولت یکطرفه میشد و دولت هر روز یک بدبختی سر ملت نمیآورد.
نازبانو
اخلاق مردانه
برای من و همهی کسانی که این مطالب را میخوانند، یکی از سؤالات مهم، نحوهی برخورد و حضور ایشان در خانه است.
آیتالله سعیدی ۲۱ سال زندگی مشترک داشتند و ۴۱ سال عمر کردند. در این مدت خداوند به ایشان پنج پسر و چهار دختر عطا نمود.
برخی انسانهای امروزه با اینکه گرفتاری اجتماعی خاصی ندارند و فقط یک یا دو فرزند دارند در تربیت آنها ماندهاند، برخی مدعیان امر تربیت را نیز شاهد هستیم که برای تربیت فرزندشان شدیداً مشکل دارند و...
لذا باید دید که نحوهی برخورد این سید بزرگوار در خانه چگونه بوده؟ ایشان توانستند با یاری خدا و همراهی همسر مکرمهی خود فرزندانی تربیت نماید که هر کدام الگوی کاملی از تربیت اسلامی هستند.
نازبانو
برخورد با منکر
جمعی از دوستان شهید
خداوند در قرآن، بسیار بر امر به معروف و نهی از منکر تأکید نموده است. در روایات و داستانهای تاریخی و اسلامی نیز بارها به این موضوع تأکید شده است که اگر امر به معروف از جامعهای برداشته شود، عذاب بر خوب و بد آن جامعه نازل خواهد شد.
به جرئت میتوان گفت که شهید سعیدی اولین کسی بود که با نظام بخشیدن به امر به معروف و نهی از منکر، این واجب الهی را به صورت منسجم و گروهی در آن منطقهی تهران انجام داد.
برای کسانی که میخواهند این واجب مهم دینی را انجام دهند، شیوه و روش آیتالله سعیدی یک الگوی عملی کامل است، زیرا امر به معروف و نهی از منکر مراحلی دارد.
نازبانو
کلاس بانوان
خانم دباغ و یکی از دوستان شهید
از مهمترین اقدامات شهید سعیدی که در کمتر شخصیت انقلابی دیده میشود، فعالیت برای زنان و استفاده از حضور و توان بانوان، به عنوان مهمترین عضو تأثیرگذار در خانواده است.
شهید سعیدی میگفت: «اگر نیمی از جامعه را زنان تشکیل میدهند، نیم دیگر که مردها باشند، باید در دامن آنها پرورش یابند. اگر زنهای ما ساخته نشوند، رشد نکنند، رشد فکری و عقلی پیدا نکنند، یقیناً مردان هم نمیتوانند ساخته شوند.
دامن با تقوا از ضروریات یک مادر است که میتواند مردان لایق و بزرگی را پرورش داده به جامعه تحویل دهد.»
نازبانو
شیوهی امر به معروف ایشان در نوع خودش جالب و آموزنده بود. ایشان مرتب در خیابان غیاثی (شهید آیتالله سعیدی فعلی) رفت و آمد داشتند و با همهی اهالی و کاسبان محل، همصحبت میشدند.
همیشه هم در سلام کردن پیشقدم بودند. یکی از نیروهای فعال و انقلابی میگفت: اصلاً اینکه من سمت مسجد و انقلاب و ... آمدم به خاطر شهید سعیدی بود. ایشان یک بار در صف نانوایی مرا دید و با لبخندی بر لب به من سلام کرد. من خجالت کشیدم که این سید روحانی در سلام کردن به من پیشقدم شده، نانوای محل هم هر چه اصرار کرد که ایشان خارج از صف نان بگیرد قبول نکرد و پشت سر من ایستاد تا نوبتش شد. از آن شب من مرید این مرد خدا شدم و دیگر مسجد رفتنم ترک نشد.
نازبانو
آیتالله سعیدی درحالیکه سرش را رو به دیوار گرفته بود خیلی محترمانه گفت: خواهرم، دارند شما را گول میزنند، چرا شخصیت خود را فراموش کردهای؟! شما نمیخواهی در آخرت، فاطمه زهرا (س) شما را شفاعت کند؟ جواب خدا را چه میخواهی بدهی؟! و...
ایشان چند دقیقهای صحبت کرد و بعد به مسجد برگشت. سخنان آیتالله سعیدی در این خانم چنان اثر کرد که دیگر این زن را بیحجاب ندیدیم.
نازبانو
مدتی بود که اهالی محل با معضل خاصی در محل مواجه بودند و آن هم حضور یک زن با لباسهای بسیار زننده بود!
این زن هر روز با ظاهری بسیار فریبنده در خیابان راه میافتاد و کل خیابان را پیاده طی میکرد و جوانان محل را به دنبال خود میکشاند.
اما از آنجا که محل ما، با حضور آیتالله سعیدی از این ماجراها در امان بود، حرکت این خانم به نوعی هدفدار و مشکوک به نظر میرسید.
موضوع با آیتالله سعیدی مطرح شد. ایشان به نمازگزاران و گروه امر به معروف که جوان بودند گفتند که شما برخوردی نکنید.
روز بعد وقتی این خانم در حال عبور از جلوی مسجد بود، شهید سعیدی به سمت او رفت و در مقابلش ایستادند.
آیتالله سعیدی درحالیکه سرش را رو به دیوار گرفته بود خیلی محترمانه گفت:
نازبانو
ایشان خودش اولین آمر به معروف در سطح محل بود و توانست جوانان محل را برای انجام این فریضهی الهی بسیج نماید. برخی کارها را خودشان انجام میدادند و برخی را به جوانها واگذار میکرد.
مثلاً، بارها شاهد بودیم که مجلات و روزنامههای آن زمان، تصاویر و مطالب خلاف شئونات اسلام را چاپ میکردند، بسیاری از بزرگان هم جرئت تذکر و برخورد را نداشتند. آیتالله سعیدی گوشی تلفن را بر میداشت و به دفتر این نشریات تماس میگرفت.
بعد ضمن معرفی خودش، بسیار محترمانه شروع میکرد با مسئول آن نشریه صحبت کردن. برخی از این تماسها موفقیتآمیز بود و نصیحتهای ایشان مؤثر واقع میشد و برخی هم نه. این اولین مرحله از امر به معروف بود که به صورت زبانی انجام میداد.
نازبانو
روزی شهید سعیدی کتاب ولایت فقیه حضرت امام را که دستنویس بود به من داد و گفت: «این کتاب را ببرید و از رویش بنویسید، کپی هم بگذارید تا چند نسخه شود، وقتی کامل شد، آن را بیاورید.»
در روز، رونویسی کتاب برایم ممکن نبود، هنگام غروب به بچهها غذا میدادم که به درسهایشان مشغول شوند و کوچکترها را میخواباندم و مشغول نوشتن میشدم.
این سفارش در حدود دو هفته کامل شد. هنگامی که چند نسخه رونویسی شده کتاب را به شهید سعیدی تحویل دادم، او از کارم خیلی خوشش آمد و پس از آن کارهای مهمتر و بیشتری به من محول کرد.
نازبانو
۱۳۴۹ برگزاری چهل مراسم ختم برای شهید سعیدی در نجف از سوی حضرت امام و شرکت ایشان در تمامی مراسمات
javad
سید حسین، یکی از پسران آیتالله سعیدی بود که شاید بتوان گفت، بیش از همه خلق و خوی پدر را در خود حفظ کرد. ایشان در اواخر دههی ۶۰ و در جریان یک مأموریت به شهادت رسید.
نازبانو
از نسل آیتالله سعیدی و این شجرهی طیبه، دهها انسان وارسته مانند ایشان پا به عرصهی وجود نهادند.
هر پنج پسر ایشان از بزرگان حوزه گردیدند. مقام عظمای ولایت یک بار در حضور فرزندان این شهید فرمودند:
«من از شما خوشم میآید برای اینکه در راه انقلاب با کسی شوخی ندارید.»
از میان نوهها و از نسل ایشان نیز تا کنون حدود بیست نفر به لباس سربازی امام زمان (عج) مفتخر شده و مشغول تحصیل در حوزههای علمیه هستند.
این شجرهی طیبه همگی در راه اسلام و انقلاب ثابتقدم بوده و مطیع و گوش به فرمان ولایت بوده و هستند.
نازبانو
مهدی و هادی غروی که هر دو طلبه و از نوههای آیتالله سعیدی بودند به شهادت رسیدند.
فرزندان آیتالله سعیدی به دروس حوزوی خود در شهر مقدس قم ادامه دادند.
در کنار وصیت پدر، مادر نیز به فرزندانش توصیه کرد که دوست دارم همهی پسران من از مدرسان حوزه شوند.
توصیهی مادر نیز اجابت شد. اکنون سید محمد و سید حسن، دروس عالی حوزه را تدریس میکنند و دیگر فرزندان نیز مشغول تدریس دروس حوزوی هستند.
اما رژیم شاهنشاهی میخواست با شهادت آیتالله سعیدی، نام و یاد این بزرگمرد نهضت اسلامی را از تاریخ محو کند، اما غافل از اینکه خدا چیز دیگری میخواست!
آنان که این حرکت را انجام داده و ایشان را شهید کردند، به دست عقوبت الهی گرفتار شدند اما...
نازبانو
شجره ی طیبه
در وصیت آیتالله سعیدی آمده بود که فرزندانش همگی اهل علم شوند. در زمان حیات ایشان هیچ کدام از فرزندان دروس حوزوی نخوانده بودند، اما بعد از شهادت پدر، هر کدام از آنها یکی پس از دیگری به توصیهی پدر عمل کردند.
سید محمد، سید حسن، سید حسین و بعد سید محسن و سید روحالله راهی حوزه شدند.
آنها در ایام پیروزی انقلاب هر کدام به نحوی در خدمت انقلاب و اسلام قرار گرفتند.
با پیروزی انقلاب وظیفه بود که در سنگرهای مختلف، برای حفظ دستاوردهای انقلاب تلاش نمایند. لذا همهی برادرها در خدمت اسلام و انقلاب مشغول انجام وظیفه شدند.
حضور در جبهههای جنگ، وظیفهای بود که هیچ کدام از فرزندان و حتی برخی نوههای شهید سعیدی از آن غفلت نکردند.
نازبانو
مراسم ختم شهید سعیدی به طولانیترین فاتحه در نجف اشرف مبدل شد! حضرت امام برای اولین و آخرین بار همهی مخارج مراسم ختم آیتالله سعیدی را بر عهده گرفت و چهل شب، خود ایشان صاحب عزای سعیدی شد! حتی مأموران دولتی عراق، چندین شب برق «مسجد عمران» مسجدی که در آن امام و یارانش در سوگ سعیدی نشسته بودند را قطع کردند ولی مراسمات ادامه یافت.
نازبانو
من در این موقع به جنازهی پدرم چشم دوختم و یکباره با صدای بلند فریاد زدم و جملاتی را که اعتقاد قلبیام بود بر زبان آوردم. اما گویی که یک نیروی الهی، این عبارات را بر زبانم جاری کرد:
پدر! شما پیش رسولالله روسفیدید.
پدر! خودت بهتر از ما میدانستی که الدنیا سجن المؤمن و جنه الکافر (دنیا زندان مؤمن و بهشت کافر است)
پدر! تو به آرزوی خود رسیدی.
پدر! بخند. من هم به سعادتی که تو به آن رسیدی میخندم.
اگر امروز سعیدی را کشتند، اما پسرانت که پنج سعیدی دیگرند راهت را ادامه میدهند و...
مأموران ساواک با چشمان از حدقه درآمده، گویی لال شده بودند! هیچ حرفی نمیزدند و فقط به حرفهای من گوش میدادند.
بعد یکی از آنان گفت: اینجا هر چه دلت خواست بگو، اما بیرون از اینجا حرفی نمیزنی.
نازبانو
سخنان تندی به مناسبت ورود سرمایهگذاران خارجی در مسجد خودشان ایراد کرد:
«... یکی از گفتنیها که این روزها سر و صدای آن همهی مملکت را پر کرده و جراید هم نوشتهاند این است که ۳۵ نفر از آمریکاییان به ایران آمده تا در این مملکت سرمایهگذاری کنند.
آیا میدانید که استعمارگران و یارانشان چه تصمیماتی دارند و چه ظلمهایی خواهند کرد؟ آخر من با این وضع در این وضعیت حساس چه کنم؟»
نازبانو
با آنکه قلدرها و ستمگران جلوی دهان مرا گرفتهاند، معهذا من صحبت میکنم و ترسی برای خودم ندارم. با آنکه ما با اسرائیل حرامزاده دست به گریبان هستیم ولی باز هم (حکومت ما) دست دوستی به او میدهد!
ایشان در جای دیگری میفرماید: ما سربازان امام حسین (ع) هستیم. قیام مال ماست، گرسنگی مال ماست، دربهدری متعلق به ماست. باید تا آخر عمر مبارزه کنیم تا پیروز شویم. ما سربازان شیعه از دنیا هیچ چیز نمیخواهیم. تبعید مسافرت ماست... زندان استراحتگاه ماست، باید مثل شیعیان گذشته قیام و مبارزه را آغاز کنیم.
آیتالله سعیدی همواره از فرصت محرم و روضهخوانی برای مبارزه با انحرافات واردشده در اسلام و بیدار نمودن مردم استفاده میکرد. چه آن زمانی که در کویت حضور داشت و چه زمانی که به روستاهای دورافتاده میرفت.
نازبانو
در سخنانی فرمود: ما وسیلهی تبلیغ نداریم ولی امام حسین (ع) داریم که از طریق مجالس امام حسین (ع) میتوانیم دین را ترویج کنیم. ولی دست دشمن در صدد تعطیل یا تحریف مجالس امام حسین (ع) است.
آنگاه به بیان برخی انحرافات پرداخته و ادامه دادند: ... تعدادی هستند که سینه میزنند ولی نماز صبح را نمیخوانند، افسوس که دستگاه روضهخوانی را از دین جدا کردهاند، این موضوع خیلی خطرناک است.
آخر روضهخوانی برای زنده کردن دین است، من نمیدانم این چه وضعی است که برای ما درست کردهاند.
... چرا شما ملت در خواب هستید؟ چرا حرکت نمیکنید؟ میبینید که دستگاه در عمل به یهودیها کمک میکند و...
نازبانو
حجم
۴۰۶٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۵۸ صفحه
حجم
۴۰۶٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۵۸ صفحه
قیمت:
۱۵,۰۰۰
تومان