بریده‌های کتاب جادوگر (دریای زمین ۱)
شمعی را که روشن می‌کنی، لاجرم سایه نیز پیدا می‌شود...
بابک
با افزایش قدرت و وسعت یافتن حیطه آگاهی‌ها، راهی که هر فرد می‌تواند پیش گیرد پیوسته باریک‌تر می‌شود؛ تا آنکه سرانجام او دیگر حق انتخابی ندارد و فقط و فقط کاری را می‌کند که باید انجامش دهد...
بابک
خستگی مانند کودنی است
بابک
«خردمند را نیازی به پرسش نیست، و ابله با پرسش نیز راه به جایی نمی‌برد.»
f Sadat
«برای شنیدن باید ساکت بود.»
nazila
اگر نمی‌خواهی چون خسی و برگی بازیچه جریان باشی، پس باید خود جریان شوی
بابک
هر کسی تنها وقتی مقصدش را می‌شناسد که به اصل خویش بازگردد و با بازگشتن به اصل خود، خود را بشناسد. اگر نمی‌خواهی چون خسی و برگی بازیچه جریان باشی، پس باید خود جریان شوی
Sasan
شب بر سر صید و صیاد فرود می‌آمد و برفی نرم بر کوره‌راهی که گد دیگر آن را نمی‌دید می‌نشست. شقیقه‌های گد دیوانه‌وار می‌تپید و نفس سینه‌اش را می‌سوزاند؛ او دیگر واقعآ نمی‌دوید، بلکه افتان و خیزان فقط پیش می‌رفت
علیمحمد فخریاسری
حقیقت این است که با افزایش قدرت و وسعت یافتن حیطه آگاهی‌ها، راهی که هر فرد می‌تواند پیش گیرد پیوسته باریک‌تر می‌شود؛ تا آنکه سرانجام او دیگر حق انتخابی ندارد و فقط و فقط کاری را می‌کند که باید انجامش دهد...
Sasan
از نخستین شهروندی که دید پرسید که کجا می‌تواند مدیر مدرسه رُک را پیدا کند. آن مرد مدتی یک‌بری به او نگاه کرد و آخرسر گفت: «خردمند را نیازی به پرسش نیست، و ابله با پرسش نیز راه به جایی نمی‌برد.» بعد هم راهش را گرفت و رفت.
بابک

حجم

۲۲۰٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۳۲۷ صفحه

حجم

۲۲۰٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۳۲۷ صفحه

قیمت:
۱۳۵,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۴صفحه بعد