بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب جادوگر (دریای زمین ۱) | طاقچه
تصویر جلد کتاب جادوگر (دریای زمین ۱)

بریده‌هایی از کتاب جادوگر (دریای زمین ۱)

۴٫۱
(۵۲)
شمعی را که روشن می‌کنی، لاجرم سایه نیز پیدا می‌شود...
بابک
با افزایش قدرت و وسعت یافتن حیطه آگاهی‌ها، راهی که هر فرد می‌تواند پیش گیرد پیوسته باریک‌تر می‌شود؛ تا آنکه سرانجام او دیگر حق انتخابی ندارد و فقط و فقط کاری را می‌کند که باید انجامش دهد...
بابک
خستگی مانند کودنی است
بابک
«خردمند را نیازی به پرسش نیست، و ابله با پرسش نیز راه به جایی نمی‌برد.»
f Sadat
اگر نمی‌خواهی چون خسی و برگی بازیچه جریان باشی، پس باید خود جریان شوی
بابک
«برای شنیدن باید ساکت بود.»
nazila
هر کسی تنها وقتی مقصدش را می‌شناسد که به اصل خویش بازگردد و با بازگشتن به اصل خود، خود را بشناسد. اگر نمی‌خواهی چون خسی و برگی بازیچه جریان باشی، پس باید خود جریان شوی
Sasan
شب بر سر صید و صیاد فرود می‌آمد و برفی نرم بر کوره‌راهی که گد دیگر آن را نمی‌دید می‌نشست. شقیقه‌های گد دیوانه‌وار می‌تپید و نفس سینه‌اش را می‌سوزاند؛ او دیگر واقعآ نمی‌دوید، بلکه افتان و خیزان فقط پیش می‌رفت
علیمحمد فخریاسری
حقیقت این است که با افزایش قدرت و وسعت یافتن حیطه آگاهی‌ها، راهی که هر فرد می‌تواند پیش گیرد پیوسته باریک‌تر می‌شود؛ تا آنکه سرانجام او دیگر حق انتخابی ندارد و فقط و فقط کاری را می‌کند که باید انجامش دهد...
Sasan
از نخستین شهروندی که دید پرسید که کجا می‌تواند مدیر مدرسه رُک را پیدا کند. آن مرد مدتی یک‌بری به او نگاه کرد و آخرسر گفت: «خردمند را نیازی به پرسش نیست، و ابله با پرسش نیز راه به جایی نمی‌برد.» بعد هم راهش را گرفت و رفت.
بابک
«مدیر را همیشه آنجا که هست نمی‌یابی، بلکه گاهی او را جایی می‌یابی که نیست.»
بابک
همه همین‌طور فکر می‌کردیم. حقیقت این است که با افزایش قدرت و وسعت یافتن حیطه آگاهی‌ها، راهی که هر فرد می‌تواند پیش گیرد پیوسته باریک‌تر می‌شود؛ تا آنکه سرانجام او دیگر حق انتخابی ندارد و فقط و فقط کاری را می‌کند که باید انجامش دهد...
f Sadat
حقیقت این است که با افزایش قدرت و وسعت یافتن حیطه آگاهی‌ها، راهی که هر فرد می‌تواند پیش گیرد پیوسته باریک‌تر می‌شود؛ تا آنکه سرانجام او دیگر حق انتخابی ندارد و فقط و فقط کاری را می‌کند که باید انجامش دهد...
Mojiii
تنها تاریکی قادر به شکست دادن تاریکی است.
کتاب باز
«تنها در سکوت است که کلام، تنها در تاریکی است که نور، تنها در مرگ است که حیات؛ چون پرواز باز در آسمان بی‌انتها خود می‌نماید.»
ساغر موسوی
حقیقت این است که با افزایش قدرت و وسعت یافتن حیطه آگاهی‌ها، راهی که هر فرد می‌تواند پیش گیرد پیوسته باریک‌تر می‌شود؛ تا آنکه سرانجام او دیگر حق انتخابی ندارد و فقط و فقط کاری را می‌کند که باید انجامش دهد...
Mohamad Faraji
روزی در همان حیاط حس کرده بود که چون کلامی است که از دهان آفتاب برآمده است. اکنون تاریکی نیز سخن گفته بود؛ کلامی که بازپس گرفتن آن ناممکن بود.
sahar
«برو بخواب؛ خستگی مانند کودنی است.
فئودور میخائیلوویچ داستایفسکی
دلش می‌خواست همان‌جا در گونت بماند و جادوگری و ماجراجویی را یکسره کنار بگذارد، قدرت و ترس را به کلی فراموش کند و مانند هر آدم معمولی در همان سرزمین آشنا و عزیز مادری زندگی کند. این آرزویش بود؛ اما تصمیمش چیز دیگری بود.
Mohamad Faraji
«تنها در سکوت است که کلام، تنها در تاریکی است که نور، تنها در مرگ است که حیات؛ چون پرواز باز در آسمان بی‌انتها خود می‌نماید.»
بابونه:)

حجم

۲۲۰٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۳۲۷ صفحه

حجم

۲۲۰٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۳۲۷ صفحه

قیمت:
۱۳۵,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲صفحه بعد