بریده‌هایی از کتاب شناخت اختلالات شخصیتی قبل و بعد از ازدواج

ترس از تنهایی و بی‌پناهی، وابستگی او را به میزان زیادی افزایش می‌دهد. آنچه که دیگران به راحتی حاضر به بخشش یا گذشتن از آن نیستند برای شخصیت وابسته به سادگی قابل بخشش است، و برای حفظ آرامش و موافقت دیگران خود را درگیر فعالیت‌های پر زحمت کرده و یا وعده‌هایی می‌دهد که قادر به انجام آنها نیست همچنین حاضر به برقراری روابطی می‌شود که هدف آن فقط سودجویی از اوست.

نزدیک شدن به شخصیت دوری گزین دشوار است و تلاشی که در این راه انجام می‌دهید می‌تواند تا حدی برای شما جذاب باشد. خواستن آنچه که نمی‌توان داشت و جذب شدن به سمت چیزی که داشتنش تلاش زیادی را می‌طلبد، جزئی از طبیعت انسانهاست.

اگر زندگی و رابطه با کودکی کج خلق، بهانه‌جو و ایرادگیر و نیز سرکش و نافرمان برای شما خوشایند است پس در نتیجه شخصیت منفعل- تهاجمی انتخاب خوبی برای شماست. او به آرامی و با ظرافت تمام در هر موقعیتی به ویران کردن شما می‌پردازد و به این ترتیب خوشبختی را از رابطۀ مشترکتان دور می‌کند و بعد هرگاه قصد برخورد با این رفتارها را دارید موضع یک قربانی واقعی را به خود می‌گیرد.

اگر هر گونه تعامل یا رابطه با شخصی شما را با احساس تحلیل رفتن یا به نحوی ضعیف و ویران شدن رها می‌سازد به اختلال شخصیتی منفعل- تهاجمی فکر کنید مگر اینکه خلاف آن ثابت شود.

شخصیت‌های نارسیستیک احساس شایستگی را تنها زمانی به دست می‌آورند که استعدادها و خصوصیات خوب اطرافیانشان (بویژه همسر خود را) بی‌اعتبار سازند.

دلایل زیادی برای توجیه شیفتگی شما به اشخاص نارسیستیک وجود دارد. ممکن است جذابیت او و یا هیجان و سرگرمی که او با خودش به همراه می‌آورد جزء این دلایل باشد. او غالباً کنترل امور را در دست می‌گیرد و دیگران را با داستانهای مربوط به شاهکارهایش و نیز قابلیت‌های غیرعادی‌اش شیفته می‌کند.

شخصیت نارسیستیک همواره حس می‌کند به عنوان شریک عشقی عملکردی عالی و بی‌نظیر دارد و اگر شما بخواهید این احساس و خیال واهی را دست کم یا نادیده بگیرید با بهت و خشم او و نیز حمله و انتقادش به توانایی‌های چشمگیری که در ارتباط دو نفره و عاشقانۀ خود دارید مواجه خواهید شد و همچنین باید منتظر باشید هرگاه از هر لحاظ بهتر و موفق‌تر از او ظاهر شدید با ناراحتی و کج خلقی او روبرو شوید.

شخصیت هیستریانیک تصور می‌کند رابطه‌اش با دیگران نزدیک‌تر و صمیمی‌تر از آن چیزی است که واقعیت امر نشان می‌دهد. او برای ایجاد رابطۀ جدید اشتیاق زیادی نشان می‌دهد و در چنین موقعیت‌هایی به سرعت با طرف مقابل صمیمی شده، اطلاعات شخصی‌اش را با او در میان می‌گذارد. شخصیت نمایشی در روابط جدید خود بسیار پرشور و حرارت ظاهر می‌شود و نسبت به دوست جدید خود عشق و علاقه‌ای عمیق به نمایش می‌گذارد.

شخصیت‌های نمایشی به ندرت دارای افکار و عقاید پرمغز و عمیقی که ساختۀ اندیشۀ خودشان است، می‌باشند. می‌توان گفت در سرتاسر زندگی مدام به این مشغول است که به چه طریقی دیگران را تحت تاثیر قرار دهد. تصور کنید آن قدر درگیر این مسئله هستید که دیگر نمی‌توانید افکار و باورهای خود را توسعه بدهید. شخصیت نمایشی بسیار اهل خودنمایی و رفتارهای تحریک‌آمیز است. او به راحتی اعتماد می‌کند و بدون هیچ دلیل و مدرکی گفته‌های دیگران را باور می‌کند. افکار و عقایدش ترکیبی است از باورهای دیگران؛ از این رو دفاع از آنها برایش دشوار می‌باشد

آنها ذاتاً قادرند مطابق با شرایط موجود رنگ عوض کرده تا جلب توجه کنند. گفتارشان بی‌محتوا و نمایشی است و احساساتشان بنابر خواست شرایطی که در آن قرار دارند تغییر پیدا می‌کند. وقتی به یک فرد با اختلال هیستریانیک می‌اندیشیم بی‌اختیار اصطلاح «سوپراستار» به ذهنمان خطور می‌کند.

شخصیت‌های مرزی از نظر احساسی بی‌ثبات و دمدمی بوده و در برخی مواقع شاهد فوران شدید احساساتش خواهید بود (آشوب‌های روحی او که به شکل قهرهای خشم‌آمیز و یا خودزنی بروز پیدا می‌کنند، می‌تواند شما را کاملاً غافلگیر و مبهوت سازد).

مشکل اولیۀ شخصیت مرزی ترس بیمار گونه و فراگیری است که او از تنهایی و رهاشدن دارد.

شخصیت‌های مرزی هیچ‌گاه قادر نبوده‌اند هویت منسجم و یکپارچه‌ای را در خود بوجود بیاورند؛ حتی به عنوان یک انسان بالغ آنها نمی‌توانند امنیت و آسایش واقعی را احساس کنند. تصویری که آنها از خود دارند بسیار سست و متزلزل می‌باشد. از شما به عنوان عاملی که تایید کنندۀ وجود آنهاست استفاده خواهند کرد و نیز با بودن شما به این باور می‌رسند که آنها هم می‌توانند ذره‌ای ارزشمند باشند.

به دلایل گوناگون شخصیت ضداجتماعی را فردی می‌دانیم که قابلیت خطرناک بودن و ضربه زدن را داراست. او می‌تواند بسیار خود خواه و فاقد هر گونه حس همدردی واقعی باشد. توجهی که به شما نشان می‌دهد کاملاً ساختگی است و هر موقع که بخواهد به راحتی شما را فریب می‌دهد، از شما سوء استفاده کرده و به حریم شما تجاوز می‌کند. اگرچه ممکن است برخی اوقات باعث هیجان شما شود اما رابطه با چنین شخصی در اکثر مواقع به طور اجتناب ناپذیری، سطحی بوده و نیز می‌تواند از نظر روحی، اقتصادی و حتی جسمی شما را متحمل سختی‌های زیادی کند.

غفلت والدین، داشتن والد یا سرپرستی که با رفتارهای خطرناک و سودجویی از دیگران تبدیل به الگویی برای کودک می‌شود، و همچنین خانه‌ای با آن همه آشوب و غفلت که باعث می‌شود کودک برای بدست آوردن توجهی که واقعاً نیازمند آن است چاره‌ای جز حریص و پرتوقع‌تر شدن و بیرون ریختن هیجانات روحی‌اش، نداشته باشد. اصولاً پسرها به طرز چشمگیری بیشتر از دختران مستعد تبدیل شدن به شخصیت‌های ضداجتماعی هستند.

دلیل دیگری که شخص ضداجتماعی را خطرناک می‌سازد توانایی فوق‌العادۀ او برای ابراز پشیمانی واقعی بعد از دستگیر شدنش توسط پلیس و یا پی‌بردن معشوقش به فریبکاری او، می‌باشد. وقتی اعمال و فریب‌هایش رو می‌شود در حقیقت احساس بدی به او دست می‌دهد. اما نه به خاطر اعمال نا بهنجار و درد و رنجی که به دیگران وارد کرده بلکه فقط به خاطر دستگیر شدنش ناراحت است.

برای شخصیت‌های ضداجتماعی دو قانون طلایی وجود دارد که تفسیر آنها به این شکل می‌باشد: قبل از اینکه دیگران بدی کنند من به آنها بدی می‌کنم! هر کاری که بخواهم با بقیه می‌کنم! با دقت به زندگی این اشخاص می‌بینیم عملکردهای او که همه شامل قانون‌شکنی و عدم پذیرش اصول جامعه می‌باشند اغلب منجر به دستگیری او و یا پیامدهای بد دیگر شده‌اند.

شخصیت عجیب، یعنی کسی که از اختلال شخصیت اسکیزوتیپال رنج می‌برد، احتمالاً در همان مراحل اولیۀ رابطه‌اش با شما ظاهر، طرز فکر و رفتار غیرعادی و عجیبش را به نمایش می‌گذارد. چنین شخصی به طور آشکارا عقایدی نامتعارف دارد که می‌توان آنها را در باور او به قدرت‌های سحرآمیز، تاثیر بی‌درنگ نیروهای ماوراء الطبیعه در اتفاقات روزمره و تاثیرگذاری وجود خودش در نیروهای خارجی و غیرمادی دید.

در دنیایی که رابطۀ جنسی بسیار سریع بین اشخاص برقرار می‌شود، بی‌تجربگی آشکار شخص اسکیزوئیدی در این مسایل و عدم تمایلش نسبت به آن ممکن است نشان از دوست داشتنی، بی‌نظیر و قدیمی مسلک بودن او باشد. شاید این خامی و سادگی بیش از حد در روابط جنسی یک تفاوت خوشایند به نظر برسد که به شما این اطمینان را می‌دهد؛ دیگر مانند رابطه‌های قلبی با فردی که در همان ابتدای آشنایی تمام فکرش به سمت ارتباط جنسی است، سرو کار ندارید. اما از یاد نبرید عدم علاقۀ او به این مقولۀ مهم همیشگی است و حتی بعد از ازدواج نیز به همین شکل باقی خواهد ماند.

نکتۀ جالب این است که شخص انزواطلب اصلاً به شما احتیاج ندارد. او از تنها بودن کاملاً لذت می‌برد. دست پاچگی و معذب بودن در روابط اجتماعی به وضوح در حرکاتش پیداست و دلیل آن را می‌توان به بی‌تجربگی و بی‌اعتنایی‌اش به روابط با دیگران نسبت داد؛ داشتن روابط اجتماعی خوب با مردم در نظر او بی‌معناست و این نگرش در وجود او نهادینه شده است.