بریده‌هایی از کتاب شناخت اختلالات شخصیتی قبل و بعد از ازدواج

اگرچه نتیجۀ سالها تحقیق نشان می‌دهد تضادها می‌توانند جذب یکدیگر شوند اما در نهایت با افرادی سازگاری بهتری پیدا می‌کنیم که از لحاظ شخصیتی با ما هماهنگ باشند. فردی با خصوصیات رفتاری جلف و زننده که شما از جهاتی او را تحسین می‌کنید، می‌تواند مهیج و جذاب باشد اما با گذشت زمان منتظر باشید که این ویژگی جذابیت خود را از دست داده و حتی شاید تبدیل به عامل اصلی اختلاف بین شما شود.

اگر خود را درگیر رابطه با فرد مبتلا به اختلالات شخصیتی کنید باید منتظر باشید تا افزون بر رفتارهای غیرطبیعی او، شماری از مشکلات گوناگون دیگر را در او نظاره‌گر باشید و نیر بوجود آوردن مشکلات بسیار زیاد برای شما توسط او اجتناب ناپذیر است!

لازم است زمان سپری شود و شما کنترل بهتری در بسیاری از ویژگیهای شخصیتی خود پیدا کنید، آن وقت متوجه می‌شوید خیلی از جنبه‌های رفتاری او به جذبۀ اولیه‌ای که باعث شد در ابتدای آشنایی شیفته‌اش شوید، غلبه می‌کند.

احتمال دست زدن به اقدامات خشونت‌آمیز در افراد مبتلا به پارانوئید بیش از مبتلایان به دیگر اختلالات شخصیتی می‌باشد.

اختلال پارانوئید را یک روند مادام‌العمر بدانید، تغییر پیدا کردن در چنین وضعیتی به شدت کند صورت می‌گیرد. ممکن است به نظر برسد هر تلاشی از جانب شما برای بهبودی رابطۀ مشترکتان طرف مقابل را بیشتر پرخاشگر و کینه‌ای می‌کند و این مسئله به آسانی شما را دلسرد می‌سازد.

موفقیت در تشخیص روند گسترش اختلالات شخصیتی به ندرت حاصل می‌شود. چرا که افراد مبتلا خیلی کم در پی درمان و یا مشاوره گرفتن دربارۀ وضعیت خود هستند. این گونه افراد معمولاً وقتی همسرانشان آنها را تهدید به جدایی می‌کنند و یا سیستم قضایی آنها را با مجازات زندانی و پرداخت جرائم مالی می‌ترساند و یا اگر رئیسشان با حکم اخراج آنها را تهدید کند ممکن است حاضر شوند از یک متخصص کمک بگیرند.

احتمال اینکه این افراد بهبودی پیدا کرده و تغییرات قابل ملاحظه‌ای در رفتارشان دیده شود بسیار کم است و این تلخ‌ترین واقعیت دربارۀ آنهاست.

شخصیت ضداجتماعی با وسواس عجیبی عادت به دروغ‌گویی دارد. حتی مواقعی که ابداً از دروغ‌هایش سود و منفعتی نصیبش نشود باز هم این کار را انجام می‌دهد. به همین دلیل با تحقیق و یافتن شواهد و مدارک کافی مطمئن شوید مثلاً او در جایی که ادعا می‌کند حضور دارد، آیا همچنان در شغل خود باقی مانده است، قبوض را پرداخت می‌کند و در کل در حال انجام کاری است که خودش می‌گوید؟ یا وقتی احساس می‌کنید او با دروغ خیانت و رابطه‌های پنهانی خود را انکار می‌کند، شرط شما برای دادن یک شانس دیگر به او این باشد که هزینۀ لازم برای استخدام یک کارآگاه خصوصی را به شما بپردازد تا بتوانید او را بدون نقشه یا هماهنگی قبلی (و یا زمانی که لازم است وفاداری همسرتان تایید شود) به کار بگیرید.

یک هشدار جدی مخصوصاً برای کسانی که با یک شخص به شدت شکاک در رابطه هستند: احتمال دست زدن به اقدامات خشونت‌آمیز در افراد مبتلا به پارانوئید بیش از مبتلایان به دیگر اختلالات شخصیتی می‌باشد. هر وقت اخبار حوادث می‌شنویم که کسی در منزل یا محل کار با شلیک گلوله کشته شده و در اکثر موارد قاتل نیز خودکشی کرده است، تشخیص ما پارانوئید بودن شخص قاتل است. به یاد داشته باشید هر چه افکار خشونت‌آمیز را جدی‌تر در ذهن بپروراند، این تفکرات بیشتر به توهمات واقعی تبدیل شده (که این یکی از نشانه‌های روان‌پریش بودن شخص است) و شخصیت پارانوئید برای اینکه از آسیب در امان بماند دست به اقدامات پیشگیرانه می‌زند (به نظر او این امر کاملاً موجه است).

بسیار سالم‌تر است اگر سعی کنید در محیطی حمایتگرانه، خودتان برای برطرف کردن این کاستی‌ها تلاش کنید. چگونه می‌توانید نقاط قوت علائق و رفتارهای خود را گسترده‌تر کنید؟ آیا می‌توانید دوستان خوبی پیدا کنید که این عیب‌های شما را نداشته باشند؟ وقتی شخص سالمی را برای دوست داشتن پیدا کردید می‌توان امید داشت او تلاش‌هایی را که شما در جهت برطرف کردن عیوب خود انجام می‌دهید (مثلاً سعی در تبدیل شدن به انسانی با برون‌گرایی بیشتر، اندیشمند و متفکر در احوالات خود، خودجوش یا هر چیزی که آرزوی تبدیل شدن به آن را دارید) حمایت کند.

اگر نپذیرید که نیازها، آرزوها، عادت‌ها و تجارب بد شما در روابط فعلی شما همچنان تاثیرگذار است، آن وقت سرنوشتی جز تکرار دوبارۀ اشتباهات مشابه در رابطۀ خود ندارید.

شخص مبتلا به اختلال مرزی یا بینابینی بیشتر از سایر افراد می‌تواند دچار افسردگی حاد (که بستری شدن او در این شرایط الزامی است) شود، فردی که اختلال ضداجتماعی دارد بیشتر از سایر افراد مستعد اعتیاد به مواد مخدر و مشروبات الکلی است، و افراد مبتلا به اختلال پارانوئید (شخصیت شکاک) بیشتر از دیگران سابقۀ رفتارهای خصمانه و جنگ و جدال با همکاران و عشاق خود را دارن

تشخیص آسیب‌های شخصیتی افراد در همان مراحل اولیۀ آشنایی امری دشوار است.

همسر شما خواه خودشیفته یا وابسته باشد و خواه شخصیتی وسواسی- اجباری داشته باشد، هریک از عوامل تشکیل دهندۀ اختلال شخصیتی که در ادامه آمده است، در مورد او ثابت و همیشگی باقی می‌ماند.

ین شخص نیاز دارد دیگران را افرادی بی‌انصاف و قدرنشناس ببیند، همچنین او تضعیف و تخریب دیگران را به عنوان راهی برای ابراز وجود خود به کار می‌بر

اختلالات شخصیتی، آسیب‌های روان پزشکی می‌باشند و با الگوهای رفتاری به هم ریخته که گاهی طولانی مدت و پابر جا هستند شناسایی می‌شوند. این اختلالات رفتاری داشتن روابط اجتماعی فعال و سازنده را از شخص می‌گیرد و شامل الگوهایی دیر پا در نوع نگاه کردن، ارتباط برقرار کردن و نحوۀ تفکر شخص مبتلا می‌باشد که در نتیجۀ آنها دیدگاه او نسبت به جهان و همچنین خودش خشک و عاری از احساس می‌شود و در نهایت به روابطش خدشه وارد می‌کند.

کمبود محبت، خشکی و انعطاف‌ناپذیری، عدم صبر و شکیبایی در محیط خانه، سبب می‌شود کودک یاد بگیرد همواره نسبت به خود و عملکردهایش بسیار انتقادآمیز رفتار کند. وقتی این رویکرد کمال پرستانه در دوران بزرگسالی نیز ادامه پیدا می‌کند منجر می‌شود، فرد خود را به طور افراطی پایبند به رفتارهای قانونمندانه کند و نیز به خودداری از کارهایی که ناکارآمد بوده و احتمال شکست در آن وجود دارد، به شدت وابسته شود.

گاهی اوقات افرادی میان ما هستند که نیاز شدیدی به نوازش و تایید شدن دارند، از این رو همواره شخصیت وابسته را انتخاب می‌کنند چرا که او از اینکه تمام انرژی و محبت خود را صرف کسی کند که به تازگی به او وابسته شده، خوشحال و راضی است. ممکن است متوجه شوید علاقمند به برقراری روابطی هستید که می‌دانید کنترل و قدرت در دستان شماست. شخصیت وابسته بدون وجود معشوق خود حرمت نفس یا هویت کافی را ندارد و همین امر او را وا می‌دارد تا همواره به قیمت نادیده گرفتن نیازهای خود، خواسته‌های شما را برآورده سازد.

بدون شک مهمترین عاملی که سبب می‌شود مرتباً درگیر رابطۀ عاشقانه با اشخاص وابسته شوید «میل به حمایت و رسیدگی به دیگران» است. بعضی از ما به طور ذاتی تمایل داریم از دیگران مواظبت کنیم از این رو رفتارهای محتاج گونۀ شخصیت وابسته را آن قدر مهم می‌دانیم که قادر به بی‌توجهی به آن نیستیم.

شخصیت وابسته نیازهای عاطفی بی‌پایانی دارد و خواسته‌های طاقت‌فرسایی را هم در روابط عادی و هم در روابط عاشقانه‌اش مطرح می‌کند. او آن چنان توجه، رسیدگی و حمایت افراطی از طرف مقابل خود توقع دارد که توان فرسا بودن آن برای هر کسی که با او ارتباط دارد به وضوح ملموس است.