قطرهای در دل یک تُنگم و دلتنگ توام
عاقبت میکُشدم حسرت دریا شدنم
motahareh
عشق، گاهی مادر است و گاه هم نامادری است
Nika
ای که گفتی بیقراریهای من بازیگری است
بیقرارم کردهای اما دلت با دیگری است
نوشیکا😉
بیچاره کسی که عشق او یکطرفه است
~sahar~
شاعران توصیفها کردند از چشمت، ولی
آنچه من دیدم فراتر بوده از تفهیمها
هنرمند هنردوست
از فتوحاتت بگویم: شهرها، اقلیمها
پرشد از وابستهها، درماندهها، تسلیمها
شاعران توصیفها کردند از چشمت، ولی
آنچه من دیدم فراتر بوده از تفهیمها
دل ببندم، دین و دنیایم؛ نبندم، هستیام...
شیخ صنعانم که میترسم از این تصمیمها
سهمم از زیباییات تنها تماشا کردن است
کشوری هستم که گیرافتاده در تحریمها
کندی ساعات تنهایی برایم کافی است
دیگر از جانم چه میخواهند این تقویمها؟
مریم بانو
صدبار برایت از ته دل مُردم
یکبار ولی برای من تب کردی؟
~sahar~
شرح تنها بودنم تنها همین یک مصرع است:
کنج ریلی دور افتاده، قطاری سوخته
نوشیکا😉
چشمت شبیه بیتهای حضرت صائب
هر بار جذبم میکند با اینکه تکراری است
رنج بیابان دیدن و با کوه جنگیدن...
عاشق شدن زیباترین نوع خودآزاری است
حال مرا هرکس که میپرسد، بگو: «خوب است
اشکش روان، اندوه جاری، زخمها کاری است»
MrM
گاه خلوت کن و با دیدهی انصاف ببین
که چه تنها شدی از لحظهی تنها شدنم
آترین🍃