بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مجنون در تهران | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب مجنون در تهران

بریده‌هایی از کتاب مجنون در تهران

نویسنده:حسین دهلوی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۱از ۵۴ رأی
۴٫۱
(۵۴)
سهمم از زیبایی‌ات تنها تماشا کردن است کشوری هستم که گیرافتاده در تحریم‌ها
fatemeh.Gh
قهوه را دم نکن، این بار کمی چای بریز بلکه تغییر کند فال به‌هم ریخته‌ام
SARA
زیبایی‌اش به هم زده نظم قطار را این ایستگاه می‌برد از دل قرار را بر شانه‌های باد،‌ رها گشته پرچمی دلبر گشوده گیسوی دنباله‌دار را مجبور می‌شویم که دیوانه‌ات شویم عشقت گرفته از دل ما اختیار را در حسرت نگاه تو عمری چشیده‌ام با زخم‌های خود، نمک انتظار را آهوی دل به پنجره‌فولاد بسته‌ام تقدیم می‌کنم به شما این شکار را
مریم بانو
سهمم از زیبایی‌ات تنها تماشا کردن است کشوری هستم که گیرافتاده در تحریم‌ها
ماهی
گاه خلوت کن و با دیده‌ی انصاف ببین که چه تنها شدی از لحظه‌ی تنها شدنم
آترین🍃
دست و مشک و علم افتاد، و لیکن سقا سربلند است در آن لحظه که زهرا آمد
f_altaha
من همان رودم که بهر دیدنت مرداب شد ماه من! بس کن ندیدن‌های بی‌اندازه را
asemaneyejan
می‌شناسی خوب من «تنهاترین سردار» را؟
~sahar~
نذر چشمان تو کردم جان بی‌مقدار را
~sahar~
عاشق شدن زیباترین نوع خودآزاری است
~sahar~
غزل گفتم، مبادا یک نفر هم بی‌خبر باشد که خواهان تو باید بی‌گمان مرد خطر باشد ببین، نام تو را در شعرهایم منتشر کردم نباید تا ابد احساس، مفقودالاثر باشد نه تنها بار غم را دوست دارم، شانه‌ی من هم دلش می‌خواهد آن «بامی که برفش بیشتر...» باشد نمی‌خواهم که عشق از ریشه‌هایم دست بردارد چه عیبی تک درختی از رفیقان تبر باشد؟ چنان بی‌تاب تحسین تو هستم بعد هر شعرم که دختربچه‌ای مشتاق لبخند پدر باشد
آترین🍃
حال مرا هرکس که می‌پرسد، بگو: «خوب است اشکش روان، اندوه جاری،‌ زخم‌ها کاری است»
Ali
من از سردرد این رؤیای بی‌تعبیر می‌ترسم هم از تهران پر جمعیت آشفته بیزارم هم از تنها شدن در خانه‌ی دلگیر می‌ترسم دلم صحرا و دریا را به آتش میکشد روزی ازین دیوانه، این مجنون بی‌زنجیر می‌ترسم
سارا
بعد عمری مات بودن در زمین، فهمیده‌ام بردن از تقدیر در قانون این شطرنج نیست نقش اصلی در جهان را رنج بازی می‌کند بی تو دنیا جز نمایشنامه‌ای بغرنج نیست
SARA
بی تو عمری است که سرگشته و سرگردانیم من و تنهایی و این حال به‌هم ریخته‌ام
SARA
تو را ندیدن و مردن فقط به این معناست: به باد رفته تمامی عمر کوتاهم
SARA
کندی ساعات تنهایی برایم کافی است دیگر از جانم چه می‌خواهند این تقویم‌ها؟
SARA
من و تنهایی و این حال به‌هم ریخته‌ام در عجب ماندم از اقبال به‌هم ریخته‌ام مثل آن بچه پلنگم که به ماهش نرسید غرق مردابی از احوال به‌هم ریخته‌ام
tadai
راز پنهان من از سرخی چشمم پیداست اشک انگار کمر بسته به رسوا شدنم
sosoke
هوای شهر، نفس‌گیر می‌شود بی‌تو چگونه بی‌تو، عزیز دلم، نفس بکشم؟
~sahar~

حجم

۴۲٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۶۴ صفحه

حجم

۴۲٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۶۴ صفحه

قیمت:
۱۲,۰۰۰
تومان