عاشق شدن تاوان دارد.
ف_حسنپوردکان
بترسید از آه مظلوم که گیراس
amid :)
«هرکس، زمین وجودش یه جوهری داره. یه زمین رو هزار بار آب بدی گاوپنبه میده، یه زمینم به یه بار آب، زعفرون!»
amid :)
شهریا با روستاییها فرق دارن. حواست باشه. اینجا باید گرگ باشی.
ف_حسنپوردکان
هیچچیز بدتر از یک عذاب وجدان تمامنشدنی نیست. اینکه خودت فکر کنی چهقدر احمقی!
ف_حسنپوردکان
آدمها همیشه از چیزهایی که نمیدانند میترسند.
ف_حسنپوردکان
هر کسی یک جایی میبُرَد.
ف_حسنپوردکان
«هیچچیز به اندازهی امید، دل آدم رو قرص نمیکنه. راه و عقیده آدم رو عوض میکنه این امید»
ف_حسنپوردکان
«هیچچیز به اندازهی امید، دل آدم رو قرص نمیکنه. راه و عقیده آدم رو عوض میکنه این امید»
amid :)
تاریکی و ظلمت شب برای روستازادهای مثل رسول، ترسناک نبود. آدمها همیشه از چیزهایی که نمیدانند میترسند.
amid :)
اگه از این جماعت حاتمبخشی دیدی، بفهم یا قبلا دوشیدنت، یا قراره یه قصهای رو لاپوشونی کنن
f_altaha
چهقدر دلش برای خاتون تنگ شده بود. برای بوی کاهگل بارانخورده، برای عطر یونجه تازه دروشده.
amid :)
حرف خاتون یادش آمد «تا کی خوار و خفیف شدن».
amid :)
بیکسی، بیکسیه. چه اینجا چه اونجا!
amid :)
ما دهاتیا دشمنمون مهمونمون بشه، در خونمون به روش بازه.
ف_حسنپوردکان
نخواه بندهی خدا بهت رحم کنه که فقط حقارته، رفاقت نیست.
ف_حسنپوردکان
«دیوار دنیا رو خدا شاقول میکنه
amid :)
-اِاا! ... چه غلطا! دهاتی و سواد؟ پس اون خان چه غلطی میکنه که شماها باسوادین؟
amid :)
از من به تو نصیحت! نبش قبر گذشته نکن. بذار بمونه برا گذشته.
amid :)
-ولی همهچیز ما اونجاست.
رسول به چشمهای خاتون خیره شد:
- غیر الاغ و یه گاو و چهارتا گوسفند، چی داریم؟
amid :)