بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب وصال | صفحه ۴ | طاقچه
تصویر جلد کتاب وصال

بریده‌هایی از کتاب وصال

امتیاز:
۴.۷از ۱۰۰ رأی
۴٫۷
(۱۰۰)
بیا بیا که سوختم ز هجر روی ماه تو بهشت را فروختم به نیمی از نگاه تو اگر نبوده باورت بیا که روبه‌رو کنم بدان امید زنده‌ام که باشم از سپاه تو
M.S.H
امام علی (ع) فرمودند: «قائم (عج) غیبت طولانی خواهد داشت. گویا شیعه را می‌بینم که همچون گوسفندان به دنبال پناهگاه می‌گردند ولی آن را نمی‌یابند. هر کس در این دوران بر دینش ثابت بماند و دلش سست نشود او در روز قیامت و در بهشت هم درجه‌ی من خواهد بود
ای که مرا خوانده ای ،راه نشانم بده
حاج احمد گفت: «عملیات فتح‌المبین یادتان هست؟ قرار بود قبل از شروع عملیات صد دستگاه تویوتا و آمبولانس و همین تعداد نفربر و ... به ما تحویل بدهند. اما در عمل امکانات خیلی جزئی به ما دادند. من آن زمان خیلی ناراحت بودم. با خودم گفتم چطور ممکن است با این امکانات کم موفق شویم. می‌ترسم با این امکانات، عملیات فتح‌المبین موفق نباشد. در همان حال از ساختمان ستاد آمدم بیرون تا وضو بگیرم. شبی تاریک بود. یک برادر با لباس سبز سپاه به سمت من آمد و گفت: «برادر احمد، شما خدا و ائمه را فراموش کردید؟! چرا این‌قدر به فکر آمبولانس و امکانات مادی هستید؟!» حاج احمد می‌گفت من تعجب کردم. این آقا افکار من را از کجا می‌داند!؟ آن برادر ادامه داد: توکل کن به خدا! این امکانات مادی را نادیده بگیر. به خدا قسم شما پیروزید. ان‌شاءالله بعد از این عملیات حمله‌ی دیگری در پیش دارید به نام بیت‌المقدس. شما بعد از آن عازم لبنان می‌شوید برای نبرد با اسرائیل. پایان کار شما آنجاست. شما از آن سفر برنمی‌گردید!!
منمشتعلعشقعلیمچکنم
نیروهای فرصت‌طلب را مدّ نظر داشته باشید و در فرصت مناسب آن‌ها را از میدان انقلاب خارج کنید.
منمشتعلعشقعلیمچکنم
«دنیا ارزش ندارد تا به خاطر آن آخرتمان را خراب کنیم. آخرش همه‌ی ما را می‌گذارند در یک وجب جا، آنجاست که باید جواب یک ذره مال حرام را بدهیم.»
منمشتعلعشقعلیمچکنم
«اگر مشکل مهمی برای شما پیش آمد، در سحر جمعه در جای خلوتی هفتاد بار با این کلمات به محضر امام عصر (عج) استغاثه کنید که بسیار تجربه شده است: «یا فارس الحجاز ادرکنی، یا اباصالح المهدی ادرکنی، یا اباالقاسم المهدی ادرکنی، یا صاحب‌الزمان ادرکنی، ادرکنی ادرکنی و لا تدع عنی فانی عاجزٌ ذلیل» همچنین می‌فرمودند:‌ «نماز امام زمان (عج) در سحر جمعه بسیار مؤثر است.»
منمشتعلعشقعلیمچکنم
امام کاظم (ع) درباره‌ی مقدمات ظهور و شرایط قبل از آن فرمودند: «مردی از قم قیام می‌کند و مردم را به سوی حق دعوت می‌کند (بسیاری از بزرگان این شخص را امام راحل می‌دانند) گروهی دور او جمع می‌شوند که (به علت ایمان) مانند پاره‌های آهن هستند. ... از جنگ و مبارزه خسته نشوند و ترس به خود راه ندهند و بر خدا توکل کنند و عاقبت پیروز شوند.»
منمشتعلعشقعلیمچکنم
«برید بگردید در این تهران ببینید شبیه این احمد آقا پیدا می‌شه!؟»
s.latifi
بر هم زنید یاران، این بزم بی‌صفا را مجلس صفا ندارد بی‌یار مجلس‌آرا
کتاب خور
«روزی در کوه‌های الله‌اکبر مشغول شناسایی بودیم. پس از بیست و چهار ساعت کوه‌پیمایی و عبور از مناطق، آب آشامیدنی ما را تمام کرد. به ما گفته بودند در این منطقه هر جا را حفر کنید به آب می‌رسید. ولی هر جا را حفر کردیم آب پیدا نشد! دوستان من از پا افتاده بودند. من هم رمقی نداشتم. مانده بودم چه کنم. ما باید برمی‌گشتیم اما دیگر هیچ توانی نبود. چند قدمی از دوستان دور شدم. رفتم پشت یک تخته سنگ و دست به دعا برداشتم. گفتم امام زمان (عج) دوستانت تشنه‌اند. به داد ما برس. و همین طور با ناله شروع به صحبت کردم. دقایقی بعد دیدم که دوستان بلند شده‌اند و به سمت من می‌آیند. با دیدن آن‌ها خجالت کشیدم. یکی گفت: «آقا مهدی آب پیدا شد؟» جوابی نداشتم. نگاهی به اطراف کردم. گوشه‌ای را نشان دادم و بی‌مقدمه گفتم آنجا ظاهراً کمی نمناک است. برو بیل بیاور. نمی‌دانم چرا این حرف را زدم. ما همه‌ی اطراف را کنده بودیم از آب خبری نبود! بیل را گرفتم. کمی خاک‌ها را کنار زدم و یکباره ... مهدی به اینجا که رسید اشک در چشمانش حلقه زد. بعد ادامه داد: نمی‌دانی، ناگهان آب گوارایی نمایان شد و بالا آمد!»
S
مشکل مهمی برای شما پیش آمد، در سحر جمعه در جای خلوتی هفتاد بار با این کلمات به محضر امام عصر (عج) استغاثه کنید که بسیار تجربه شده است: «یا فارس الحجاز ادرکنی، یا اباصالح المهدی ادرکنی، یا اباالقاسم المهدی ادرکنی، یا صاحب‌الزمان ادرکنی، ادرکنی ادرکنی و لا تدع عنی فانی عاجزٌ ذلیل»
کاربر ۸۰۸۵۸۷۲
امام صادق (ع) فرمود: «هر کس دوست دارد از اصحاب قائم (عج) باشد منتظر (ظهور) بماند و تقوی پیشه کند و به محاسن اخلاق پای‌بند باشد. و در همان حال انتظار کشد، پس اگر پیش از ظهور بمیرد اجر کسی را دارد که او را درک کرده.»
Mohammadreza Sharifi
روزی پیامبر (ص) به علی (ع) فرمودند: «عجیب‌ترین مردم از نظر ایمان و بزرگ‌ترین آنان از نظر یقین مردمی هستند که در آخرالزمان می‌آیند. درحالی‌که پیامبر خود را درک نکرده‌اند و حجت و امام آنان در غیبت است. با این حال از روی کتاب و نوشته‌ها ایمان می‌آورند.»
M.S.H
احمد آقا بعدها نوشته بود که در مراسم ختم شهید جمال محمدشاهی مولای ما حضرت صاحب الزمان (عج) تشریف آورده بودند!
میم . بابایی
سال ۱۳۸۴ که دکتر احمدی‌نژاد کاندیدای ریاست‌جمهوری شده بود، ایشان بسیار فعالانه در ستاد فعالیت می‌کرد.
shariaty
هنگام عزیمت به جبهه به ایشان گفتند آقا، حال شما مساعد نیست. کهولت سن اجازه نمی‌دهد که در صف رزمندگان اسلام باشید. ایشان در پاسخ گفتند: «به این مسئله واقف هستم. اما می‌خواهم مثل آن پرستویی باشم که موقع پرتاب حضرت ابراهیم (ع) به طرف آتش، یک قطره آب به منقار خود گرفته بود، به او گفتند کجا می‌روی!؟ گفت: «می‌روم این قطره آب را روی آتش بریزم!» گفتند: «این قطره آب که در این انبوه آتش اثر نمی‌گذارد؟» پرستو گفت: «می‌دانم تأثیر ندارد، اما می‌خواهم ابراهیمی باشم.» سپس اضافه کردند. من هم می‌دانم که در جبهه تأثیر چندانی ندارم اما من هم می‌خواهم در صف ابراهیمیان زمان باشم.»
وحید
حدیث شریف امام زمان (عج) را شنیده بود که فرمودند: «ملعون است، ملعون است کسی که نماز مغربش را به تأخیر بیندازد، تا زمانی که ستارگان آسمان پدیدار شوند (و هوا کاملاً تاریک شود) و کسی که نماز صبحش را به تأخیر بیندارد، تا زمانی که ستارگان آسمان محو شوند (هوا روشن شود).
کاربر ۱۱۳۰۸۵۳
«غیر ممکن است کسی در خانه‌ی امام زمان (عج) را بکوبد و در به روی او باز نشود!»
erfan
با رمز «یا علی ابن ابی‌طالب ادرکنی» عملیات آغاز شد. تیربارها شروع به تیراندازی کردند. سید حسین گلریز در حال رفت و برگشت از سر ستون تا انتها بود. بچه‌ها را راهنمایی و مرتب می‌کرد. به مقابل سنگر من که رسید یک لحظه توقف کرد و بی‌مقدمه گفت: «آقای هاشمی، امام زمان (عج) در جبهه حضور پیدا کردند!» دیگری می‌گفت من در همان شروع درگیری به سراغ برادرگلریز رفتم. او داخل یک سنگر بود و بوی عطر همه فضای اطرافش را پر کرده بود. پرسیدم: «سید این چه عطریه؟! خیلی خوش‌بو و معطره.» جوابی نداد. دیدم چشمانش از اشک سرخ شده. بعد به من خیره شد و گفت: «امام زمان (عج) الان اینجا بودند!! من در آغوش آقا بودم!» با تعجب به او خیره شدم. از انسان عاشقی مانند او بعید نبود که به ملاقات مولایش نائل شود. سید ادامه داد: تا من زنده‌ام جایی نقل نکن.
منمشتعلعشقعلیمچکنم
خانه را فروختم. رفتم خمس مالم را حساب کردم. از حاج آقا برای پرداختش وقت گرفتم. گفت اشکالی ندارد. امیر هم با من بود. به من گفت: «بابا جان، شما اول خمست را بده تا خیالمان راحت باشد. شده کمتر خرج می‌کنیم اما خمس را زودتر پرداخت کن.» اعتقاد داشت که این پول برای ما نیست که نگه داریم. این سهم امام عصر (عج) است. شاید شنیده بود که امام زمان (عج) در حدیثی می فرمایند: «هر کس چیزی از اموال ما (مانند خمس) را بخورد همانا شکم خود را در آتش فرو برده و به زودی در آتش جهنم گرفتار می‌شود.»
منمشتعلعشقعلیمچکنم

حجم

۱۵۵٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۲۰۲ صفحه

حجم

۱۵۵٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۲۰۲ صفحه

قیمت:
۱۵,۰۰۰
۷,۵۰۰
۵۰%
تومان