بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب وصال | صفحه ۶ | طاقچه
تصویر جلد کتاب وصال

بریده‌هایی از کتاب وصال

امتیاز:
۴.۷از ۱۰۰ رأی
۴٫۷
(۱۰۰)
سه‌شنبه‌ها با پای پیاده عازم جمکران می‌شد. در راه سیمای نورانی او از اشک چشمانش برق می‌زد. آخر هفته را به کارخانه گچ می‌رفت! کیسه‌های گچ را پر می‌کرد و حقوق ناچیزی می‌گرفت. هزینه‌ی زندگی را این‌گونه تأمین می‌کرد. تازه از همان پول به یکی از طلبه‌ها که متأهل شده بود کمک می‌کرد! پول را می‌داد به آیت‌الله (شهید) قدوسی، که مدیر مدرسه بود و می‌گفت اضافه کنید به شهریه‌ی فلانی!
منمشتعلعشقعلیمچکنم
یک بار برای ناهار رزمندگان مرغ آوردند. بعد از اتمام صرف غذا محمد به چادرهای رزمندگان سر زد. در بیشتر چادرها ظرف غذاهای نیمه‌خورده وجود داشت. همه را به خط کرد. شروع کرد با عصبانیت صحبت کردن. مگر نمی‌دانید اسراف حرام است. این‌ها نعمت خداست. اگر کفر نعمت کنیم، خدا برکت را از زندگی ما می‌گیرد و ... همه‌ی بچه‌ها ناراحت شده بودند. دیگر در چادرهای گردان ما اسراف دیده نشد. بچه‌ها حتی کناره‌های نان را می‌خوردند تا اسراف نشود.
منمشتعلعشقعلیمچکنم
اگر ان‌شاءالله شهید شوم، روی قبرم کلمه‌ی «ناکام» ننویسید؛ زیرا من به کام و آرزوی خود رسیدم.»
منمشتعلعشقعلیمچکنم
حضرت صاحب الزمان (عج) می فرمایند: «هر یک از شما باید به آنچه که او را به محبت ما نزدیک می‌کند عمل کند، و از آنچه که مورد پسند ما نیست و ما را خشمناک می‌کند دوری جوید.»
منمشتعلعشقعلیمچکنم
می‌گفت همیشه و در همه حال موفقیت‌های به دست آمده را از خدا بدانیم. اگر نگاه ما به قضایا این‌طور باشد، به شما قول می‌دهم که خدا ما را کمک می‌کند.
s.latifi
گفتند. خیلی‌ها به ما گفتند این کار را نکنید! گفتند: نوشتن کتاب برای کسانی که به وصال یار رسیده‌اند و جمال دلربای مهدی موعود (عج) را زیارت کرده‌اند بسیار کار سخت و خطرناکی است! گفتیم می دانیم. به سختی و خطرهای این کار واقفیم. اما تا کی نباید گفت؟! خاطرات خوبان این امت در لابه‌لای چرخ زمان رو به فراموشی است. همه با همین دلایل روی حقایق موجود، حجاب فراموشی کشیده‌اند و ... چه اشکالی دارد؟ ما می‌خواهیم از شهدایی بگوییم که اینک در میان ما نیستند. گفتند تو از وصال محبوب و دیدار یاری سخن می‌گویی که نه قابل اثبات است و نه قابل انکار. بعد از این اگر کسی باز مدعی شد که امام را دیده و ... گفتم درست می‌گویید. من هم قبول دارم که مدعی رؤیت جمال یار را نباید تأیید کرد. اصلاً آموزه‌های دینی ما این را گفته‌اند. اما این شهدا کسانی نبوده‌اند که خود را به واسطه‌ی مشاهده‌ی جمال محبوب مطرح کرده باشند. این‌ها هیچ کدام فریاد «دیدار» سر ندادند، بلکه در دستنوشته‌ای، وصیتی و ... اشاره‌ای کرده‌اند تا بدانیم طریق وصال برای همه‌ی عاشقان مولا باز است.
3741
«روزی در کوه‌های الله‌اکبر مشغول شناسایی بودیم. پس از بیست و چهار ساعت کوه‌پیمایی و عبور از مناطق، آب آشامیدنی ما را تمام کرد. به ما گفته بودند در این منطقه هر جا را حفر کنید به آب می‌رسید. ولی هر جا را حفر کردیم آب پیدا نشد! دوستان من از پا افتاده بودند. من هم رمقی نداشتم. مانده بودم چه کنم. ما باید برمی‌گشتیم اما دیگر هیچ توانی نبود. چند قدمی از دوستان دور شدم. رفتم پشت یک تخته سنگ و دست به دعا برداشتم. گفتم امام زمان (عج) دوستانت تشنه‌اند. به داد ما برس. و همین طور با ناله شروع به صحبت کردم. دقایقی بعد دیدم که دوستان بلند شده‌اند و به سمت من می‌آیند. با دیدن آن‌ها خجالت کشیدم. یکی گفت: «آقا مهدی آب پیدا شد؟» جوابی نداشتم. نگاهی به اطراف کردم. گوشه‌ای را نشان دادم و بی‌مقدمه گفتم آنجا ظاهراً کمی نمناک است. برو بیل بیاور. نمی‌دانم چرا این حرف را زدم. ما همه‌ی اطراف را کنده بودیم از آب خبری نبود! بیل را گرفتم. کمی خاک‌ها را کنار زدم و یکباره ... مهدی به اینجا که رسید اشک در چشمانش حلقه زد. بعد ادامه داد: نمی‌دانی، ناگهان آب گوارایی نمایان شد و بالا آمد!»
S
می‌گفت روز بعد از شهادت محمد، او را در خواب دیدم. پرسیدم: «علت لبخند تو در هنگام شهادت چه بود!؟» او هم جواب داد: «کسی که در آغوش امام زمان (عج) جان می‌دهد باید لبخند بزند!»
کاربر ۸۰۸۵۸۷۲
همیشه اشعار خود را با ذکری از مولایش امام عصر (عج) آغاز می‌کرد. این شعر را زیاد می‌خواند: بر هم زنید یاران، این بزم بی‌صفا را مجلس صفا ندارد بی‌یار مجلس‌آرا
Book lover 19
الان هم که به جبهه می‌روم برای کشورگشایی و گرفتن چند وجب زمین نمی‌روم، فقط به خاطر این است که حکومت الله، اسلام و قرآن پیاده شود و دشمنان را، که به مرز اسلام تجاوز کرده‌اند، بر جای خودشان بنشانیم. به هر حال ما چه کشته شویم و چه بکشیم پیروزیم.
#دور_از_ذهن
افتخار می‌کنم که هدفم الله، مکتبم اسلام، کتابم قرآن و مرجعم روح خدا، امام خمینی نایب بر حق حضرت مهدی (عج) است ...
#دور_از_ذهن
امام زمان (عج) فرمودند: «اگر شیعیان ما در وفای به عهد و پیمان الهی اتحاد و اتفاق داشتند و عهد و پیمان را محترم می‌شمردند، سعادت دیدار ما به تأخیر نمی‌افتاد و زودتر به سعادت دیدار ما نائل می‌شدند.»
فاطمه
بیا بیا که سوختم ز هجر روی ماه تو بهشت را فروختم به نیمی از نگاه تو اگر نبوده باورت بیا که روبه‌رو کنم بدان امید زنده‌ام که باشم از سپاه تو
PISHVA
«علت اینکه دعای ما مستجاب نمی‌شود این است که حُسن نظر به خدا نداریم!»
Mohammadreza Sharifi
امام باقر (ع) فرمودند: «بنده خداوند، مؤمن نخواهد بود؛ مگر اینکه خدا و رسول (ع) و تمام امامان و امام زمانش را بشناسد و در تمام امور به امام زمانش رجوع کند و تسلیم او باشد.
Hadith
«یک عمر هر چی گفتم به من خندیدند. یک عمر هر چی خواستم به مردم محبت کنم فکر کردند من آدم نیستم و مسخره‌ام کردند. یک عمر هر چی جدی گفتم شوخی گرفتند. یک عمر کسی رو نداشتم باهاش حرف بزنم. خیلی تنها بودم. اما مردم! حالا که ما رفتیم بدونید، هر روز با آقام حرف می‌زدم.
صالحه
«اگر مشکل مهمی برای شما پیش آمد، در سحر جمعه در جای خلوتی هفتاد بار با این کلمات به محضر امام عصر (عج) استغاثه کنید که بسیار تجربه شده است: «یا فارس الحجاز ادرکنی، یا اباصالح المهدی ادرکنی، یا اباالقاسم المهدی ادرکنی، یا صاحب‌الزمان ادرکنی، ادرکنی ادرکنی و لا تدع عنی فانی عاجزٌ ذلیل» همچنین می‌فرمودند:‌ «نماز امام زمان (عج) در سحر جمعه بسیار مؤثر است.»
صالحه
همسر میرزا از سادات بود. ایشان هیچ گاه در طول عمرشان، پایشان را در هنگام خوابیدن به طرف همسرشان دراز نکردند.
0_0
«اگر مشکل مهمی برای شما پیش آمد، در سحر جمعه در جای خلوتی هفتاد بار با این کلمات به محضر امام عصر (عج) استغاثه کنید که بسیار تجربه شده است: «یا فارس الحجاز ادرکنی، یا اباصالح المهدی ادرکنی، یا اباالقاسم المهدی ادرکنی، یا صاحب‌الزمان ادرکنی، ادرکنی ادرکنی و لا تدع عنی فانی عاجزٌ ذلیل»
زینب کاوه
یک روز در ایام عید در کنارش بودم. حرف‌هایش عجیب بود. می‌گفت دیگر تحمل ندارم. دنیا برایم خیلی کوچک شده! دیگر طاقت ماندن ندارم. مثل انسانی شده‌ام که نمی‌تواند نَفس بکشد. می‌خواهم داد بزنم! می‌خواهم پرواز کنم!
°•. MaryaM .•°

حجم

۱۵۵٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۲۰۲ صفحه

حجم

۱۵۵٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۲۰۲ صفحه

قیمت:
۱۵,۰۰۰
۷,۵۰۰
۵۰%
تومان