بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب شیدایی | طاقچه
تصویر جلد کتاب شیدایی

بریده‌هایی از کتاب شیدایی

انتشارات:سلما 131
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۸از ۲۶۵ رأی
۳٫۸
(۲۶۵)
بعضی ها از آدم بودن فقط شکل ظاهریش رو دارن.
_SOMEONE_
هیچوقت نباید غصهٔ چیزی که اتفاق نیفتاده و ممکنه هیچوقت هم اتفاق نیفته روخورد
یا صاحب الزمان
هیچوقت نباید غصهٔ چیزی که اتفاق نیفتاده و ممکنه هیچوقت هم اتفاق نیفته روخورد
m.gh.t
تو زن ها رو نمیشناسی؟ همه ذوق تو دلشون به اینه که مطمئن باشن یه مرد هست ازشون حمایت کنه این حس رو همشون دارن از نازک نارجیاشون گرفته تا اون پوست کلفتاشون
ka'mya'b
هیچوقت نباید غصهٔ چیزی که اتفاق نیفتاده و ممکنه هیچوقت هم اتفاق نیفته روخورد
Nika
شاید آدم ها گاهی لازمه طعم ترس از دس دادن رو بچشن تا یکم دقیق تر یادشون بیاد همدیگرو چقدر دوست دارن
della
ولی چقدر جالبه چیزی که برا ما توهمه و قبولش نداریم برا یکی دیگه همه چیزه و داره باهاش زندگی میکنه...
;𝗕𝖺𝗁𝗮𝗋𝖾𝗵
من: نکنه میخوای بری اونور ازدواج کنی درس بهونست؟! شیوا: نه ولی خب کاره دیگه پیش میاد میبینی یهو رو پله ها خوردم به یکی کتاب های دستش افتاد و بعدهم عاشقم شد هر دو خندیدیم و گفتم: شیوا خانم اونجا به این امید نزنی هر روز یکی رو از رو پله ها بندازی پایین این برخورد برا تو فیلماست تو واقعیت اینجوری بشه پسره بر میگرده میگه مگه کوری خانوم جلوپات رو نگاه کن
;𝗕𝖺𝗁𝗮𝗋𝖾𝗵
بعضی ها از آدم بودن فقط شکل ظاهریش رو دارن.
;𝗕𝖺𝗁𝗮𝗋𝖾𝗵
شاید آدم ها گاهی لازمه طعم ترس از دس دادن رو بچشن تا یکم دقیق تر یادشون بیاد همدیگرو چقدر دوست دارن
;𝗕𝖺𝗁𝗮𝗋𝖾𝗵
ولی چقدر جالبه چیزی که برا ما توهمه و قبولش نداریم برا یکی دیگه همه چیزه و داره باهاش زندگی میکنه...
....
شاید آدم ها گاهی لازمه طعم ترس از دس دادن رو بچشن تا یکم دقیق تر یادشون بیاد همدیگرو چقدر دوست دارن
Yumeko_Jabami
شاید هیچ لذتی بالاتر از این نباشه که سختی های زندگی رو برا خودم آسون کنم و نهایت لذت رو از لحظه لحظهٔ زندگیم ببرم حالا اینکه تا چه حد میتونم موفق باشم رو نمیدونم...
roksana
پای تلویزیون نشسته بود
{ آیه راد } کتاب نخوان همیشگی :)
راز کسی رو فاش نمیکنم
{ آیه راد } کتاب نخوان همیشگی :)
دخترها حساسن وقتی عیب و ایراد خودشون رو به روشون میاری دلشون میشکنه چه برسه عیبی که ندارن رو روشون بزاری دیگه ببین چه حالی میشن
aysan
عشق لازمه اما کافی نیست دوست داشتن به تنهایی از عهده نگه داری یه زندگی بر نمیاد، باید علاوه بر دوست داشتن احترام هم باشه مسئولیت هم باشه تکیه گاه بودنم باشه
مریم
هیچوقت نباید غصهٔ چیزی که اتفاق نیفتاده و ممکنه هیچوقت هم اتفاق نیفته روخورد
Sara yousefi
پدرام: ولی اون بیرونی که ازش حرف میزنی شده میدون مسابقه، درسته؟ همه میترسین یه جا کوتاه بیاین و بقیه حقتون رو هورتی بکشن بالا زندگی رو خیلی جدی گرفتید اصلا هم حواستون به کوتاهیش نیست
rezvan
تواتاقم قدم میزدم وبازی های کودکیم رو با پگاه مرور میکردم، همیشه دوست داشت تو بازی ماشین داشته باشه و رانندگی کنه هرچی میگفتم من پسرم باید پشت فرمون بشینم قبول نمیکرد، منم به ناچار سینی گرد استیلی رو که حکم فرمون ماشین داشت برامون رو دستش میدادم وخودم هم کنارش مینشستم
rezvan

حجم

۹۱٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۳۳ صفحه

حجم

۹۱٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۳۳ صفحه

قیمت:
رایگان
صفحه قبل
۱
۲
...
۷صفحه بعد