بریدههایی از کتاب شیدایی
۳٫۸
(۲۶۵)
هیچوقت نباید غصهٔ چیزی که اتفاق نیفتاده و ممکنه هیچوقت هم اتفاق نیفته روخورد
yeganeh
شاید همیشه نباید چیزی رو که آدما دوست دارند بگیریم، شاید باید چیزی رو که بدشون میاد بگیریم و سعی کنیم از این به بعد خوششون بیاد!!!
mahsa
واقعا که پدرام راست میگفت ما دنیا رو کردیم میدون مسابقه، این همه بگیر و ببند و بجنگ و بدو سر چی؟ چرا میترسیم ببخشیم و بگذریم؟ چرا انقدر خودمون ودنیای کوچیکمون رو جدی گرفتیم؟
IU
برا عشق ارزش قائلم اما همیشه وسط قصه هاش با حرفاش بهم میفهموند که عشق لازمه اما کافی نیست دوست داشتن به تنهایی از عهده نگه داری یه زندگی بر نمیاد، باید علاوه بر دوست داشتن احترام هم باشه مسئولیت هم باشه تکیه گاه بودنم باشه
ARASTEH
درمان کسی که ادای دیوونه ها رو در میاره از کسی که واقعا دیوونست سخت تره
Asma Mirteymuri
باید از این آرامش و شادی امروز لذت ببرم هیچوقت نباید غصهٔ چیزی که اتفاق نیفتاده و ممکنه هیچوقت هم اتفاق نیفته روخورد این رو وقتی نگران مازیار بودم و خداروشکر هیچ اتفاقی براش نیفتاد فهمیدم. حالاهم میخوام از این به بعد یکم راحت تر زندگی کنم البته راحت و درست شاید هیچ لذتی بالاتر از این نباشه که سختی های زندگی رو برا خودم آسون کنم و نهایت لذت رو از لحظه لحظهٔ زندگیم ببرم حالا اینکه تا چه حد میتونم موفق باشم رو نمیدونم...
آیه
بعد از این همه مدت هنوزهم عاشقانه تو پارک قرار میزاریم وروی نیمکت زیر سایه درختها می شینیم وحرف از آیندمون میزنیم، آینده ای که همیشه تو ابهامه، تو حرف میزنی، براش نقشه میکشی و رویا می بافی اما فقط بخشی از اون طبق رویاهای تو پیش میره اونم تازه اگه خیلی همت کنی و برا بدست آوردن همون بخششم کلی بجنگی.
F.rh
شاید همیشه نباید چیزی رو که آدما دوست دارند بگیریم، شاید باید چیزی رو که بدشون میاد بگیریم و سعی کنیم از این به بعد خوششون بیاد!!!
usofzadeh.ir
هنوزهم برا خودم سواله که چه اصراری بود حتما دو تا بچه داشته باشن، خب من بودم دیگه یعنی من اونجوری که باید خونشون رو گرم نکرده بودم؟!!!!!
usofzadeh.ir
آقا شما بوش رو دوست داری بوش کن چیکار با چین وچروکش داری؟
usofzadeh.ir
پدرام: خب ببخشیدا ولی اگه میدونی کارهات بی عقلیه چرا انجامشون میدی؟
من: چون دیگه من هم میخوام مثل خودشون باشم با هرکی مثل خودش رفتار کنم
پدرام: اینجوری که نمیشه هرکسی باید خودش تصمیم بگیره چه جوری رفتار کنه کاری به بقیه نداشته باشه، شعور همه که یه اندازه نیست ولی شما با این کارت یعنی در واقع میزاری دیگران نوع رفتارت رو مشخص کنن، مگه شما از خودت اراده نداری؟
ka'mya'b
میخوام از این به بعد یکم راحت تر زندگی کنم البته راحت و درست شاید هیچ لذتی بالاتر از این نباشه که سختی های زندگی رو برا خودم آسون کنم و نهایت لذت رو از لحظه لحظهٔ زندگیم ببرم حالا اینکه تا چه حد میتونم موفق باشم رو نمیدونم...
rima
شاید آدم ها گاهی لازمه طعم ترس از دس دادن رو بچشن تا یکم دقیق تر یادشون بیاد همدیگرو چقدر دوست دارن
nu_amin_mi
عشق لازمه اما کافی نیست دوست داشتن به تنهایی از عهده نگه داری یه زندگی بر نمیاد، باید علاوه بر دوست داشتن احترام هم باشه مسئولیت هم باشه تکیه گاه بودنم باشه
nu_amin_mi
فعلا بیخیال فردا و فرداها باید از این آرامش و شادی امروز لذت ببرم هیچوقت نباید غصهٔ چیزی که اتفاق نیفتاده و ممکنه هیچوقت هم اتفاق نیفته روخورد
nrgs
تو زن ها رو نمیشناسی؟ همه ذوق تو دلشون به اینه که مطمئن باشن یه مرد هست ازشون حمایت کنه این حس رو همشون دارن از نازک نارجیاشون گرفته تا اون پوست کلفتاشون
nrgs
عشق لازمه اما کافی نیست دوست داشتن به تنهایی از عهده نگه داری یه زندگی بر نمیاد، باید علاوه بر دوست داشتن احترام هم باشه مسئولیت هم باشه تکیه گاه بودنم باشه و
sahar5358
پدرام: تو دوست داری کسایی که همه چیزت رو ازت گرفتن ببینی؟؟
من: آره
پدرام: دروغ میگی
من: نه، دوست دارم ببینم
پدرام: چرا؟
من: که ازشون بپرسم چرا همه چیزم رو ازم گرفتن؟
پدرام: فکر میکنی بهت جواب میدن؟ اصلا جوابی دارن که بدن؟
من: من میپرسم حتی اگه جوابی نداشته باشن
پدرام: شنیدن سکوتشون دردی ازت دوا نمیکنه
من: ندیدن و حرف نزدن و نبخشیدنشونم آرومم نمیکنه
پدرام: من دیگه به آرامش فکر نمیکنم
haniyeh
پدرام: تو دوست داری کسایی که همه چیزت رو ازت گرفتن ببینی؟؟
من: آره
پدرام: دروغ میگی
من: نه، دوست دارم ببینم
پدرام: چرا؟
من: که ازشون بپرسم چرا همه چیزم رو ازم گرفتن؟
پدرام: فکر میکنی بهت جواب میدن؟ اصلا جوابی دارن که بدن؟
من: من میپرسم حتی اگه جوابی نداشته باشن
پدرام: شنیدن سکوتشون دردی ازت دوا نمیکنه
من: ندیدن و حرف نزدن و نبخشیدنشونم آرومم نمیکنه
پدرام: من دیگه به آرامش فکر نمیکنم
haniyeh
پدرام: تو دوست داری کسایی که همه چیزت رو ازت گرفتن ببینی؟؟
من: آره
پدرام: دروغ میگی
من: نه، دوست دارم ببینم
پدرام: چرا؟
من: که ازشون بپرسم چرا همه چیزم رو ازم گرفتن؟
پدرام: فکر میکنی بهت جواب میدن؟ اصلا جوابی دارن که بدن؟
من: من میپرسم حتی اگه جوابی نداشته باشن
پدرام: شنیدن سکوتشون دردی ازت دوا نمیکنه
من: ندیدن و حرف نزدن و نبخشیدنشونم آرومم نمیکنه
پدرام: من دیگه به آرامش فکر نمیکنم
haniyeh
حجم
۹۱٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۳۳ صفحه
حجم
۹۱٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۳۳ صفحه
قیمت:
رایگان