بریدههایی از کتاب درباره معنی زندگی
نویسنده:ویل دورانت
مترجم:شهابالدین عباسی
انتشارات:بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۷از ۵۸۳ رأی
۳٫۷
(۵۸۳)
گوته میگوید هر اندیشهای که به عمل منتهی نشود، مرض است.
Qeziii
تمام زندگی «هیاهو» است
Qeziii
تا اینجا همه سخن مردان بود. اما زنان در مورد این سیارۀ عجیب ما و زندگیشان بر روی آن چه میگویند؟ به داوری من آنها اصولاً عاقلانه، فکر کردن راجع به آن را رد میکنند. از نامههایی که از زنان دریافت کردم، به نظرم عدۀ اندکشان با این مسائل روبرو شدهاند. گمان میکنم زن وقتی غرق در وظیفۀ حفظ و بقای نسل نیست، این موضوعات را به طور عمیق احساس میکند. اما هنوز نمیتواند برای این اعماق رازآمیز، کلمات یا شکلهای عقلی ظاهری پیدا کند. ای کاش دشمنان ما، یعنی همسران و معشوقانمان صادقانه کتابی راجع به خودشان مینوشتند! چنین مدرکی چه رازگشایی گرانبهایی برای مردان بود!
⬛ INFINITE ⬜
صرفاً جنگهای بزرگ نیستند که ما را در بدبینی فرومیبرند، چه برسد به افسردگی اقتصادی این سالهای اخیر. ما در اینجا با چیزی به مراتب عمیقتر از کاهش ثروتمان، یا حتی مرگ میلیونها انسان مواجهایم؛ این، خانهها و خزانههای ما نیستند که خالیاند، «قلبهای» ماست که خالی است. دیگر، اعتقاد داشتن به عظمت و بزرگی پایدار انسان یا قائل شدن به معنایی برای زندگی که با مرگ فسخ نشود، ناممکن به نظر میرسد. ما به دورانی از خستگی و دلمردگی قدم میگذاریم، شبیه آن دورانی که تشنۀ تولد مسیح بود.
⬛ INFINITE ⬜
دینهای بزرگ از دل نیازی که انسانها به باور داشتن به ارزش و سرنوشت خودشان دارند سرچشمه میگیرند و شکوفا میشوند؛ و تمدنهای بزرگ به طور معمول، بر این دینهای الهامبخش تکیه داشتهاند.
آنجا که چنین ایمانی، پس از قرنها حمایت از انسانها، رو به ضعف میگذارد، زندگی کاستی میگیرد و از یک نمایش روحانی به واقعهای زیستی تبدیل میشود؛ و این، منزلت و بزرگیای را که برآمده از تقدیر بیپایان در زمان است، قربانی میکند، و زندگی به میانپردهای عجیب میان تولدی مضحک و مرگی نابودگر تقلیل پیدا میکند. فرد مطلع، که در چشمانداز علم به چیزی خُرد در مقیاس میکروسکوپی تنزل میکند، ایمان به خودش و تبارش را از کف میدهد و کارها و جسارتهای مهم و حیاتیای را که زمانی تلاش و تحسین او را برمیانگیختند، در او فقط شکاکیت و تحقیر پدید میآورند. ایمان و امید ناپدید میشوند؛ و تردید و ترس، رویۀ روز میشوند.
⬛ INFINITE ⬜
دینهای بزرگ از دل نیازی که انسانها به باور داشتن به ارزش و سرنوشت خودشان دارند سرچشمه میگیرند و شکوفا میشوند؛ و تمدنهای بزرگ به طور معمول، بر این دینهای الهامبخش تکیه داشتهاند.
نوید
پیروزی بر خویشتن بزرگتر از فتح تمام جهان است.
@shaparak
آنکس که بر دانش خود میافزاید بر اندوه خود میافزاید، و در حکمتِ بیشتر، بیهودگی بیشتر است.
@shaparak
فلسفۀ یک عصر، ادبیات عصر بعدی است
Qeziii
مسلماً این امکان وجود دارد که کسی به کار دنیا بدبین باشد ولی با این حال، در زندگیاش آدم نسبتاً شاد و بشّاشی باشد
Qeziii
اندیشه، با نفسِ شرح و بسطش، گویی اهمیت زندگی را از بین برده است. رشد و گسترش معرفت، که برای آن این همه آرمانگرا و اصلاحطلب دست به دعا میشدند، به سرخوردگیای ختم شد که روح نسل ما را تقریباً درهم شکسته است.
ستارهشناسان به ما گفتهاند که کار و بار آدمی فقط لحظهای ناچیز در خط سیر یک ستاره است؛ جغرافیدانها به ما گفتهاند که تمدن چیزی نیست مگر دورهای کوتاه و ناپایدار میان عصر یخبندان و زمان حال؛ زیستشناسان به ما گفتهاند که همۀ زندگی جنگ و جدال است و تنازع بقایی میان افراد، گروهها، ملتها، همپیمانها، و انواع؛ مورخان به ما گفتهاند که پیشرفت، پنداری است که شکوه و افتخار آن به انحطاطی گریزناپذیر ختم میشود؛ و روانشناسان به ما گفتهاند که اراده و خویشتن، ابزاری ناتوان برآمده از وراثت و محیط هستند، و روحِ فسادناپذیر هم چیزی نیست مگر التهاب گذرای مغز.
mehran
م. اگر کسی بخواهد به زندگی خود معنی ببخشد، باید هدفی بزرگتر از وجود خودش و پایدارتر از زندگی خودش داشته باشد.
نفیسه
اگر هیچکس معنی زندگی را پیدا نکرده، هیچکس هم ثابت نکرده که زندگی معنایی ندارد. آنچه احتمالاً بیمعنی است این سؤال است که آیا زندگی معنی دارد.
نفیسه
تمام زندگی «هیاهو» است، پس کمی دیگران را بخندان و بهترین کاری را که میتوانی انجام بده و چیزی را جدی نگیر، چون هیچ چیزی نیست که مطمئناً وابستگی به این نسل داشته باشد. هر نسلی به رغم نسل قبلی زندگی میکند نه به علت آن.
نفیسه
ما فقط میدانیم که نمیدانیم. آیا این اعتراف، خیلی وحشتناک است؟
نفیسه
سنّت آزادی فردی ما، کارگردان فیلم و تولیدکنندۀ تئاتر را آزاد گذاشته که با هرزهنگاری و به نمایش گذاشتن تصاویر سکسی و شتاب دادن بیپروا به رشد جنسی جوانان ثروت بیندوزند. و امیالی که به این ترتیب پیش از موعد تحریک شدهاند و چنین تسهیلات و امکانهایی را برای بیان خود مییابند، باعث میشوند جمعیتهای شهری کارشان به آنجا بکشد که خود را در پاییندست در جرم و جنایت، و در بالادست در امور جنسی غرقه کنند.
آیدا
هدفی بزرگتر داشتن برای کار و زندگی، هدفی عظیمتر از خودمان، یکی از رازهای ارزش و اعتبار بخشیدن به زندگی است. چه، در این حال، معنی و ارزش فرد از مرزهای شخصی او سرریز میکند، و پس از مرگ او هم باقی میماند.
پدرام
وقتی حقیقت به صورت متواضعانۀ خود و با لباس ساده بر ما ظاهر میشود، فریاد میزنیم: «سرخوردگی». عرف و سنت باعث شدهاند حقیقت را با اعتقاداتمان اشتباه بگیریم. عرف، سنت، و حالت زندگی کردنمان ما را به آنجا سوق دادهاند که باور کنیم نمیتوانیم خوشبخت باشیم مگر تحت شرایط فیزیکی خاصی که با آسودگیهای مادی خاصی همراه هستند. این حقیقت نیست، این اعتقاد است. حقیقت به ما میگوید که خوشبختی، حالتی از رضایتمندی ذهنیروانی است.
atefeh
هر رهبر مذهبی بزرگی به شکلی، جوهرِ سخنان عیسی را بیان کرده: اینکه آمده تا حیات ببخشد، و آن را فراوانتر ببخشد. به فیلسوف چنین اطمینان خاطری ارزانی نشده. او، نه بهندرت، خودش را تسلیم خردورزیای منزه از هر گونه تمنای عاطفی میکند و هر هدف کافی را که زندگی الزام میکند، منکر میشود.
atefeh
به نظرم نژاد انسان مرتکب دو خطای بد در تفکرش شده است. یکی، فراموش کردن این نکته است که زندگی معنوی ما همانقدر طبیعی است که زندگی فیزیکی ما. فلاسفه چه مایل باشند و چه مایل نباشد تصدیق کنند که ما صاحب روح هستیم، بدیهی به نظر میرسد که ما مجهز به چیزی هستیم که رویاها و ایدهها را تولید میکند، و بنای ارزشها را میگذارد.
atefeh
حجم
۴٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۴۹ صفحه
حجم
۴٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۴۹ صفحه
قیمت:
۸۲,۰۰۰
۴۱,۰۰۰۵۰%
تومان