بریدههایی از کتاب درباره معنی زندگی
نویسنده:ویل دورانت
مترجم:شهابالدین عباسی
انتشارات:بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۷از ۵۸۳ رأی
۳٫۷
(۵۸۳)
تمام زندگی «هیاهو» است، پس کمی دیگران را بخندان و بهترین کاری را که میتوانی انجام بده و چیزی را جدی نگیر
من
فکر میکنم شریفترین انسان کسی است که با خدا میجنگد و بر او پیروز میشود.
من
رفتارگرایی، دموکراسی، اتومبیل، و شلوار، پیشرفت یا «توسعه» نیستند، آنها «تغییر» ند؛ آنها راههای جدیدی در انجام کارهای قدیمیاند، خطاهایی جدید در کوشش بیهوده برای فهم اسرار ازلی و ابدی. در زیر این پدیدههای رنگارنگ، گوهر و ذات امور یکسان میماند؛ آدمی که از بیل مکانیکی و مته برقی، تراکتور و تانک، ماشین حساب و مسلسل، و هواپیما و بمب استفاده میکند، همان نوع آدمی است که از خیشهای چوبی، تیغههای سنگی، چرخهای کُندهای، تیر و کمان، گِرهنویسی، و نیزههای سَرسمّی استفاده میکرد. ابزار متفاوت شده، ولی غایت یکسان است. مقیاس وسیعتر است، اما هدفها همانقدر ناپخته و خودخواهانه، همانقدر احمقانه و متناقض،
من
ارسطو میگوید همهچیز بارها و بارها کشف شده و از یاد رفته است. او به ما اطمینان خاطر میدهد که پیشرفت، یک توهم است؛ امور انسان مانند دریاست که در سطحِ خود هزاران حرکت و آشفتگی دارد و اینطور به نظر میرسد که به سوی جایی پیش میرود، درحالیکه در تهِ خود کم و بیش بیتغییر و آرام باقی میماند. آنچه آن را پیشرفت میخوانیم شاید فقط تغییرات سطحی محض باشد: توالیای از سبکها و مُدها در لباس، حمل و نقل، حکومت، روانشناسی، و دین.
من
هیچکس حق ندارد اعتقاد بورزد مگر آنکه شاگردی شک را کرده باشد
FatemehNMT
معنی زندگی در فرصتی است که زندگی برای تولید یا یاری رساندن به چیزی بزرگتر از خودمان به ما میدهد.
کتابدوست
عرف و سنت باعث شدهاند حقیقت را با اعتقاداتمان اشتباه بگیریم. عرف، سنت، و سبک زندگیمان ما را به آنجا سوق دادهاند که باور کنیم نمیتوانیم خوشبخت باشیم مگر تحت شرایط خاصی که با آسودگیهای مادی خاصی همراه هستند. این حقیقت نیست، اعتقاد است. حقیقت به ما میگوید که خوشبختی، حالتی از رضایتمندی ذهنیروانی است.
soya
آدمی که از بیل مکانیکی و مته برقی، تراکتور و تانک، ماشین حساب و مسلسل، و هواپیما و بمب استفاده میکند، همان نوع آدمی است که از خیشهای چوبی، تیغههای سنگی، چرخهای کُندهای، تیر و کمان، گِرهنویسی، و نیزههای سَرسمّی استفاده میکرد. ابزار متفاوت شده، ولی غایت یکسان است. مقیاس وسیعتر است، اما هدفها همانقدر ناپخته و خودخواهانه، همانقدر احمقانه و متناقض، همانقدر دَدمنشانه و ویرانگر است که در ایام ماقبل تاریخ یا باستان بود. همه چیز پیشرفت کرده است، مگر خود انسان.
منصوربارانی
آدم «سادهدل» حقیری که با رفقای خود همراهی میکند خیلی خوشبختتر از این متفکران انزواطلب است که از بازی زندگی کناره میگیرند و در این جدانشینی تباه میشوند. گوته میگوید: «یک کل باش یا به یک کل بپیوند.»
مریم کوهی
حتی اگر زندگی هیچ معنایی غیر از لحظههایی زیبا نداشت (و ما مطمئن نیستیم که زندگی چیز بیشتری داشته باشد)، باز هم کافی بود. قدم زدن زیر باران، احساس وزش باد، خیره شدن به برف در زیر پرتوهای آفتاب، یا تماشای آسمان شب دلیل سرشاری است برای دوست داشتن زندگی. بگذار مرگ بیاید؛ من در این مدت تپههای باشکوه داکوتای شمالی را دیدهام و همینطور سوسوی ستارهای را که به آرامی در آسمان غروب آنجا ظاهر میشود. طبیعت مرا از بین میبَرد، اما او حق دارد چنین کند؛ آخر او مرا ساخته و حواسم را با هزاران لذت و خوشی شعلهور کرده؛ اوست که این همهچیز به من بخشیده و روزی آنها را از من خواهد گرفت.
مریم کوهی
غمانگیزترین منظره در تمدن ما نه فقر، بلکه خراب شدن بافت اخلاقی نسل است.
مریم کوهی
امور انسان مانند دریاست که در سطحِ خود هزاران حرکت و آشفتگی دارد و اینطور به نظر میرسد که به سوی جایی پیش میرود، درحالیکه در تهِ خود کم و بیش بیتغییر و آرام باقی میماند. آنچه آن را پیشرفت میخوانیم شاید فقط تغییرات سطحی محض باشد: توالیای از سبکها و مُدها در لباس، حمل و نقل، حکومت، روانشناسی، و دین.
علم مسیحی، رفتارگرایی، دموکراسی، اتومبیل، و شلوار، پیشرفت یا «توسعه» نیستند، آنها «تغییر» ند؛ آنها راههای جدیدی در انجام کارهای قدیمیاند، خطاهایی جدید در کوشش بیهوده برای فهم اسرار ازلی و ابدی. در زیر این پدیدههای رنگارنگ، گوهر و ذات امور یکسان میماند؛ آدمی که از بیل مکانیکی و مته برقی، تراکتور و تانک، ماشین حساب و مسلسل، و هواپیما و بمب استفاده میکند، همان نوع آدمی است که از خیشهای چوبی، تیغههای سنگی، چرخهای کُندهای، تیر و کمان، گِرهنویسی، و نیزههای سَرسمّی استفاده میکرد. ابزار متفاوت شده، ولی غایت یکسان است. مقیاس وسیعتر است، اما هدفها همانقدر ناپخته و خودخواهانه، همانقدر احمقانه و متناقض، همانقدر دَدمنشانه و ویرانگر است که در ایام ماقبل تاریخ یا باستان بود. همه چیز پیشرفت کرده است، مگر خود انسان.
alibika
علم مسیحی، رفتارگرایی، دموکراسی، اتومبیل، و شلوار، پیشرفت یا «توسعه» نیستند، آنها «تغییر» ند؛ آنها راههای جدیدی در انجام کارهای قدیمیاند
sadr.hoseini
ارسطو میگوید همهچیز بارها و بارها کشف شده و از یاد رفته است.
sadr.hoseini
میزان و بزرگی ساختن و پیشرفت، برابر میشود با میزان و وحشتِ ویرانی و جنگ
Maede Kh
ستارهشناسان میگویند زندگی آدمی فقط لحظهای ناچیز در خط سیر یک ستاره است؛ جغرافیدانها میگویند تمدن چیزی نیست مگر دورهای کوتاه و ناپایدار میان عصر یخبندان و زمان حال؛ زیستشناسان میگویند همهٔ زندگی جنگ و جدال است و تنازع بقایی میان افراد، گروهها، ملتها، همپیمانها، و انواع؛ مورخان میگویند پیشرفت، پنداری است که شکوه و افتخار آن به انحطاطی حتمی ختم میشود؛ و روانشناسان هم میگویند اراده و خویشتن، ابزاری ناتوان برآمده از وراثت و محیط هستند، و روحِ فسادناپذیر هم چیزی نیست مگر التهاب گذرای مغز.
امیر
چیزی است که مرا سرپا نگه میدارد و باعث میشود به زندگی ادامه دهم: معرفت. معرفت است که مرا سر پا نگه میدارد. معرفتی که در لحظههای گذرایی که از خودمان فراتر میرویم به ما دست میدهد؛ معرفت به اینکه ما بخشی از جریانی آفرینشگر هستیم؛ معرفت به اینکه ما خود، در معیت خدا، آفرینندهایم و از اینرو، سازندگان آیندهٔ جهانیم. اما اگر نتوانم آن آینده را ببینم، یا حتی تصور کنم چی! چنین بیخبریای که آشکارا به آن اذعان میکنم، در تجربه و حسی که در زندگی از «امور متعالی» داریم، مانند ظلمت در برابر نور از بین میرود.
جان هِینز هلمز
sheida
تمام زندگی «هیاهو» است، پس کمی دیگران را بخندان و بهترین کاری را که میتوانی انجام بده و چیزی را جدی نگیر، چون هیچ چیزی نیست که وابسته به این نسل باشد. هر نسلی قواعد خودش را دارد و به رغم نسل قبلی زندگی میکند نه به علت آن. و به «جستجوی معرفت» نرو چون هر چه بیشتر جستجو کنی به «تیمارستان» نزدیکتر میشوی.
دنبال ایدهآل و این جور چیزها نباش. این مثل تاختن به طرف سراب است. وقتی به آن میرسی، نیست. به چیزی برای جهان دیگر اعتقاد داشته باش، ولی خودت را نکش که از آن سر در بیاوری و دچار یأس و سرخوردگی شوی. جوری زندگی کن که هر وقت از دستش دادی جلو باشی.
دکتر جارلز اچ، مایو
sheida
دینهای بزرگ از دل نیاز انسانها به اینکه احساس کنند زندگیشان ارزش دارد و سرنوشتشان بیهوده نیست سرچشمه گرفتهاند و شکوفا شدهاند؛ و تمدنهای بزرگ اغلب بر این دینهای الهامبخش تکیه داشتهاند.
yasaman
آیا آدم باید آنقدر تنگنظر باشد که جهان را بر اساس آنچه از قضا خوشبختی یا بدبختی شخصیاش بوده قضاوت کند؟ چون من روزی سه وعده غذا میخورم آیا نتیجه میشود که هیچ جایی گرسنگی نیست؟ چون بعضی از ما سالم و تندرستیم باید چشممان را به روی این واقعیت ببندیم که هزاران انسان روزانه متحمل رنجها و تألمات جسمی میشوند؟
کاربر ۱۸۸۰۱۹۹
حجم
۴٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۴۹ صفحه
حجم
۴٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۴۹ صفحه
قیمت:
۸۲,۰۰۰
۴۱,۰۰۰۵۰%
تومان