بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب درباره معنی زندگی | صفحه ۴۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب درباره معنی زندگی

بریده‌هایی از کتاب درباره معنی زندگی

۳٫۷
(۵۸۳)
فقط علم آن موهبتی را که رابرت برنز نابخردانه از خدایان خواسته بود، به ما می‌بخشد: اینکه خودمان را همان طور ببینیم که دیگران ما را می‌بینند، حتی آن طور که انواعِ دیگر ما را می‌بینند.
Raana
توانایی کشتن، آزمون نهایی بقاست؛ و تولید مثل، خودکشی است؛ و عشق مقدمه‌ای بر جایگزینی و مرگ است.
Raana
خدا، که روزگاری تسلی خاطر زندگی‌های مختصرمان بود و پناهگاه ما در رنج‌ها و مصائبمان، ظاهراً ازصحنه ناپدید شده است؛ هیچ تلسکوپی، هیچ میکروسکوپی، او را کشف نمی‌کند.
Raana
زندگی خوابی است که هیچ بیداری‌ای در پی آن نخواهد بود.»
foad fahmide
تمام زندگی «هیاهو» است، پس کمی دیگران را بخندان و بهترین کاری را که می‌توانی انجام بده و چیزی را جدی نگیر، چون هیچ چیزی نیست که وابسته به این نسل باشد.
foad fahmide
عشق در فرودست، نمود فشار آبگون و تحریک شیمیایی است؛ اما در اوج، گاهی، تبدیل می‌شود به تعادلی برآمده از دلبستگی و احترام عمیق ـ دیگر، نه میل و اشتیاق مفرط دو طرفه، بلکه ملاحظه و توجه دو طرفه در میان است. منظورم در اینجا عشق رمانتیک نیست، یعنی آن عشقی که با میل و تمنای ناکام حاصل می‌شد، و اکنون در حال نابودی است چون میل و تمنا مثل قبل ناکام نمی‌ماند. اشاره‌ام در اینجا به همراهان یا دوستانی است که در رنج و سرمستی در کنار هم هستند و در میان شعله‌های زندگی با هم سوخته‌اند و عجین شده‌اند. می‌دانم که این دوستان و یاران همدل، به طور مرتب با هم جروبحث می‌کنند و اعصاب یکدیگر را به هم می‌ریزند؛ اما در ضمیر ناخودآگاه کسی که به تو علاقه دارد، وابسته به توست، در مورد تو اغراق می‌کند، و برای ملاقات با تو در ایستگاه انتظار می‌کشد، جبران فراوانی برای آن کدورت‌ها وجود دارد.
Fereshteh Radmanesh
در نظر من، زندگی زیبا و دلپذیر است فقط اگر بتوانم فعالیتی برای این بی‌قراری‌ای که در جانم است، داشته باشم. می‌خواهم این فعالیت بی‌قیدوبند باشد و هیچ وقت تمام نشود؛ دوست دارم تقریباً همه‌وقت بر اندیشه‌هایم غالب باشد؛ دوست دارم «ذهنی یک‌خط» داشته باشم (البته نه ذهنی بسته به روی اطلاعات، چون دوست دارم در مورد همه‌چیز بدانم) اما دوست دارم قادر باشم خودم را محصور به نیروی خود کنم و موتورم را در یک مسیر پیش ببرم و درم را شبیه صدف ببندم و با شتاب به سوی افق، به سوی نامتناهی یا هر چه نامش است، پیش بروم.
Fereshteh Radmanesh
آدمی باید یک سر و هزار سودا داشته باشد؛ نباید اجازه بدهد خوشبختی‌اش یکسره منوط به فرزندانش یا شهرتش یا رفاهش، یا حتی سلامتی‌اش باشد؛ بلکه باید قادر باشد از هر یک از این‌ها زمینه‌ای برای رضایت خاطر خود بیابد، حتی اگر بقیهٔ آن‌ها از دسترس او خارج شوند.
leylak
شاید چیزی به اسم ارادهٔ معطوف به زندگی وجود ندارد بلکه فقط ترس از مرگ هست؛ همان‌طور که هیچ «غریزهٔ اجتماعی» وجود ندارد بلکه فقط وحشت از تنهایی در میان است.
leylak
اینکه حیات امری اتفاقی است نظریه‌ای است که می‌خواهم آن را بپذیرم، اما نتیجه‌اش این نیست که حیات لزوماً بی‌معنی است.
leylak
فلسفهٔ زندگی انسان نباید بر تجربهٔ شخصی بلکه باید بر مشاهدات گسترده و بی‌طرفانه استوار باشد.
Fereshteh Radmanesh
آن‌کس که بر دانش خود می‌افزاید بر اندوه خود می‌افزاید و در حکمتِ بیشتر، بیهودگی بیشتر است.
Fereshteh Radmanesh
ارسطو می‌گوید همه‌چیز بارها و بارها کشف شده و از یاد رفته است. او به ما اطمینان خاطر می‌دهد که پیشرفت، یک توهم است؛ امور انسان مانند دریاست که در سطحِ خود هزاران حرکت و آشفتگی دارد و این‌طور به نظر می‌رسد که به سوی جایی پیش می‌رود، درحالی‌که در تهِ خود کم و بیش بی‌تغییر و آرام باقی می‌ماند. آنچه آن را پیشرفت می‌خوانیم شاید فقط تغییرات سطحی محض باشد: توالی‌ای از سبک‌ها و مُدها در لباس، حمل و نقل، حکومت، روان‌شناسی، و دین.
Fereshteh Radmanesh
دین‌های بزرگ از دل نیاز انسان‌ها به اینکه احساس کنند زندگی‌شان ارزش دارد و سرنوشت‌شان بیهوده نیست سرچشمه گرفته‌اند و شکوفا شده‌اند؛ و تمدن‌های بزرگ اغلب بر این دین‌های الهام‌بخش تکیه داشته‌اند. آنجا که چنین ایمانی، پس از قرن‌ها دلگرمی دادن به انسان‌ها، رو به ضعف می‌گذارد، زندگی کاستی می‌گیرد و از یک نمایش روحانی به واقعه‌ای زیستی تبدیل می‌شود؛ و این، منزلت و بزرگی انسان را که برآمده از تقدیر ازلی است، قربانی می‌کند، و زندگی به میان‌پرده‌ای کوتاه میان تولدی مضحک و مرگی نابودگر تقلیل پیدا می‌کند. انسان در چشم‌انداز علم به موجودی خُرد و حقیر در مقیاس میکروسکوپی تنزل می‌کند و ایمان به خودش و تبارش را از کف می‌دهد. در این شرایط کارها و جسارت‌های مهم و حیاتی‌ای که زمانی تلاش و تحسین او را برمی‌انگیختند، در او فقط شکاکیت و تحقیر پدید می‌آورند. ایمان و امید ناپدید می‌شوند؛ و تردید و ترس، رویهٔ روز می‌شوند. این وضعیت، نشانهٔ بیماری زمانهٔ ماست.
Fereshteh Radmanesh
باید یاد بگیریم که حتی به دانشمندان هم شک داشته باشیم.
shariaty
در کتیبهٔ غرورآمیزِ مجسمهٔ ویران و متروک اوزیماندیس، بانی بانیان و «پادشاه پادشاهان»، آمده: «به کارهایم بنگرید، عظیم و ماندگار»، اما مسافران، به سادگی چنین گزارش می‌کنند: هیچ چیز کنار آن بقایا نیست. گرداگرد زوال آن بنای باشکوه، ویرانه‌ای غول‌آساست و شن‌های همواری که تا دوردست‌ها گسترده است.
Sabereh Ahmadzadeh
اگر هیچ‌کس معنی زندگی را پیدا نکرده، هیچ‌کس هم ثابت نکرده که زندگی معنایی ندارد. آنچه احتمالاً بی‌معنی است این سؤال است که آیا زندگی معنی دارد. ویلهیارمور استفانسون
Tara
همه چیز پیشرفت کرده است، مگر خود انسان.
mrm77
وضع طبیعی بشر امید است. حتی وضع طبیعی فلسفه هم امید است. دین‌های بزرگ از دل نیاز انسان‌ها به اینکه احساس کنند زندگی‌شان ارزش دارد و سرنوشت‌شان بیهوده نیست سرچشمه گرفته‌اند و شکوفا شده‌اند؛ و تمدن‌های بزرگ اغلب بر این دین‌های الهام‌بخش تکیه داشته‌اند.
mrm77
هر چیز معنوی وقتی به فروش می‌رسد یا به نمایشی رنگ و وارنگ بدل می‌شود، می‌میرد.
سروناز سلماسی

حجم

۴٫۳ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۴۹ صفحه

حجم

۴٫۳ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۴۹ صفحه

قیمت:
۸۲,۰۰۰
۴۱,۰۰۰
۵۰%
تومان