بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب درباره معنی زندگی | صفحه ۲۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب درباره معنی زندگی

بریده‌هایی از کتاب درباره معنی زندگی

۳٫۷
(۵۸۳)
معنای هر چیزی باید در ربط و نسبت آن چیز با کلّی که جزیی از آن است، نهفته باشد. و چگونه تکّه یا لحظه‌ای از حیات ـ مثل تو و من ـ می‌تواند وانمود کند که از کلاف فردی خود بیرون آمده و تمامیت اشیاء و موجودات را از نظر گذرانده یا فهمیده است.
من
من همیشه معتقد بوده‌ام که فلسفهٔ زندگی انسان نباید بر تجربهٔ شخصی بلکه باید بر مشاهدات گسترده و بی‌طرفانه استوار باشد
من
ارسطو می‌گوید همه‌چیز بارها و بارها کشف شده و از یاد رفته است. او به ما اطمینان خاطر می‌دهد که پیشرفت، یک توهم است؛ امور انسان مانند دریاست که در سطحِ خود هزاران حرکت و آشفتگی دارد و این‌طور به نظر می‌رسد که به سوی جایی پیش می‌رود، درحالی‌که در تهِ خود کم و بیش بی‌تغییر و آرام باقی می‌ماند. آنچه آن را پیشرفت می‌خوانیم شاید فقط تغییرات سطحی محض باشد
مه سیما
همهٔ این در پی زن رفتن‌های یک مرد، همهٔ این نمایش‌های کالبدشناسانه، این آشکار کردنِ پنهان‌کاری‌ها، این عطرهای اغواگر، این حرکت‌های باوقار، این موشکافی‌های نهانی، این ظرافت‌های زنانه، این داستان‌ها و نمایش‌ها و فیلم‌های عاشقانه، همهٔ این پول درآوردن‌ها، دوخت و دوزها، جامه‌پیراستن‌ها، پُز دادن‌ها، رقصیدن‌ها، آوازخواندن‌ها، دنبالهٔ لباس‌گستردن‌ها، ورّاجی کردن‌ها و خود را خاراندن‌ها، همه بخشی از آیین تولید مثل هستند. مراسم پیچیده‌تر شده، ولی هدف مانند قبل است: زاده‌شدن بچه‌ای برای آن‌ها.
مه سیما
می‌گویند توانایی کشتن، آزمون نهایی بقاست؛ و تولید مثل، خودکشی است؛ و عشق مقدمه‌ای بر جایگزینی و مرگ است.
مه سیما
همه چیز پیشرفت کرده است، مگر خود انسان.
sadr.hoseini
گوته می‌گوید هر اندیشه‌ای که به عمل منتهی نشود، مرض است.
soya
تمام زندگی «هیاهو» است، پس کمی دیگران را بخندان و بهترین کاری را که می‌توانی انجام بده و چیزی را جدی نگیر، چون هیچ چیزی نیست که وابسته به این نسل باشد. هر نسلی قواعد خودش را دارد و به رغم نسل قبلی زندگی می‌کند نه به علت آن. و به «جستجوی معرفت» نرو چون هر چه بیشتر جستجو کنی به «تیمارستان» نزدیکتر می‌شوی. دنبال ایده‌آل و این جور چیزها نباش. این مثل تاختن به طرف سراب است. وقتی به آن می‌رسی، نیست. به چیزی برای جهان دیگر اعتقاد داشته باش، ولی خودت را نکش که از آن سر در بیاوری و دچار یأس و سرخوردگی شوی. جوری زندگی کن که هر وقت از دستش دادی جلو باشی.
yasaman
حتی اگر زندگی هیچ معنایی غیر از لحظه‌هایی زیبا نداشت (و ما مطمئن نیستیم که زندگی چیز بیشتری داشته باشد)، باز هم کافی بود. قدم زدن زیر باران، احساس وزش باد، خیره شدن به برف در زیر پرتوهای آفتاب، یا تماشای آسمان شب دلیل سرشاری است برای دوست داشتن زندگی. بگذار مرگ بیاید؛ من در این مدت تپه‌های باشکوه داکوتای شمالی را دیده‌ام و همین‌طور سوسوی ستاره‌ای را که به آرامی در آسمان غروب آنجا ظاهر می‌شود. طبیعت مرا از بین می‌بَرد، اما او حق دارد چنین کند؛ آخر او مرا ساخته و حواسم را با هزاران لذت و خوشی شعله‌ور کرده؛ اوست که این همه‌چیز به من بخشیده و روزی آن‌ها را از من خواهد گرفت. چگونه از عهدهٔ شکر او برآیم که این پنج حس را به من ارزانی کرده
🆀🅴🆄
هر چیز معنوی وقتی به فروش می‌رسد یا به نمایشی رنگ و وارنگ بدل می‌شود، می‌میرد.
راوی
حتی اگر زندگی هیچ معنایی غیر از لحظه‌هایی زیبا نداشت (و ما مطمئن نیستیم که زندگی چیز بیشتری داشته باشد)، باز هم کافی بود. قدم زدن زیر باران، احساس وزش باد، خیره شدن به برف در زیر پرتوهای آفتاب، یا تماشای تاریک و روشنی که به شب درمی‌آید، دلیل سرشاری است برای دوست داشتن زندگی.
Judy
هر انسانی که آن‌قدر عمیق می‌اندیشد که به این نتیجه می‌رسد زندگی فاقد معنی است، مطمئناً باید انسان عاقلی باشد. انسان‌های عاقل کارهای بی‌معنی انجام نمی‌دهند، با این حال این طرفداران این مشرب به زندگی ادامه می‌دهند. واداشته می‌شوم از این موضوع نتیجه بگیرم که آن‌ها همدلی کامل با مشرب خود ندارند. هر بار که روزنامه‌ای را برمی‌دارم و مطلبی راجع به کسی می‌خوانم که خودکشی کرده، می‌گویم: «او کسی بود که واقعاً اعتقاد داشت زندگی فاقد معنی است.»
Judy
عرف، سنت، و حالت زندگی کردنمان ما را به آنجا سوق داده‌اند که باور کنیم نمی‌توانیم خوشبخت باشیم مگر تحت شرایط فیزیکی خاصی که با آسودگی‌های مادی خاصی همراه هستند. این حقیقت نیست، این اعتقاد است. حقیقت به ما می‌گوید که خوشبختی، حالتی از رضایتمندی ذهنی‌روانی است.
Judy
«نمی‌توانیم امید به فهم داشته باشیم مگر اینکه اول ایمان داشته باشیم.»
Judy
پیروزی بر خویشتن بزرگ‌تر از فتح تمام جهان است.
Judy
به «جستجوی معرفت» نرو چون هر چه بیشتر جستجو کنی به «تیمارستان» نزدیکتر می‌شوی.
Judy
دین‌های بزرگ از دل نیازی که انسان‌ها به باور داشتن به ارزش و سرنوشت خودشان دارند سرچشمه می‌گیرند و شکوفا می‌شوند؛ و تمدن‌های بزرگ به طور معمول، بر این دین‌های الهام‌بخش تکیه داشته‌اند. آنجا که چنین ایمانی، پس از قرن‌ها حمایت از انسان‌ها، رو به ضعف می‌گذارد، زندگی کاستی می‌گیرد و از یک نمایش روحانی به واقعه‌ای زیستی تبدیل می‌شود؛ و این، منزلت و بزرگی‌ای را که برآمده از تقدیر بی‌پایان در زمان است، قربانی می‌کند، و زندگی به میان‌پرده‌ای عجیب میان تولدی مضحک و مرگی نابودگر تقلیل پیدا می‌کند.
Judy
همۀ این در پی زن رفتن‌های یک مرد، همۀ این نمایش‌های کالبدشناسانه، این آشکار کردنِ پنهان‌کاری‌ها، این عطرهای اغواگر، این حرکت‌های باوقار، این موشکافی‌های نهانی، این ظرافت‌های زنانه، این داستان‌های عاشقانه و نمایش‌ها و فیلم‌ها، همۀ این پول درآوردن‌ها، دوخت و دوزها، جامه‌پیراستن‌ها، پُز دادن‌ها، رقصیدن‌ها، آوازخواندن‌ها، دنبالۀ لباس‌گستردن‌ها، ورّاجی کردن‌ها، و خود را خاراندن‌ها، همه بخشی از آیین تولید مثل هستند. مراسم پیچیده‌تر می‌شود، ولی هدف مانند قبل است: زاده‌شدن بچه‌ای برای آن‌ها.
اردوان
ولتر زمانی گفته بود وقت‌هایی پیش می‌آمد که ممکن بود خودش را بکشد، اگر آن‌همه کار سرش نریخته بود. باز توجه تو را به این واقعیت جلب می‌کنم که فقط آدمی که وقت آزاد زیادی دارد و کار زیادی نمی‌کند، به ناامیدی رو می‌آورد.
Travis
اگر کسی بخواهد به زندگی خود معنی ببخشد، باید هدفی بزرگ‌تر از وجود خودش و پایدارتر از زندگی خودش داشته باشد. در ابتدا گفته بودم هر چیزی فقط به‌واسطۀ ربطش به عنوان یک جز با کلی بزرگ‌تر، معنی دارد.
Travis

حجم

۴٫۳ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۴۹ صفحه

حجم

۴٫۳ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۴۹ صفحه

قیمت:
۸۲,۰۰۰
۴۱,۰۰۰
۵۰%
تومان